تصاویر؛ قدرت‌های ادعایی الویس پریسلی؛ از ارتباط با فرازمینی‌ها تا کنترل آب‌و‌هوا و شفای بیماران

تصاویر؛ قدرت‌های ادعایی الویس پریسلی؛ از ارتباط با فرازمینی‌ها تا کنترل آب‌و‌هوا و شفای بیماران

الویس پریسلی برای خیلی‌ها فقط سلطان موسیقی راک‌اند‌رول است. اما در پسِ چهره‌ی پرزرق‌وبرقش، دنیایی ناشناخته و رازآلود پنهان بود. او نه‌تنها به مفاهیم معنوی علاقه‌مند بود، بلکه باور داشت قدرتی ماورایی دارد. از تماس با موجودات فضایی تا شفا دادن بیماران با لمس دست؛ همه بخشی از واقعیت پیچیده‌ای بود که خودش به آن ایمان داشت. اما آیا قدرت فرازمینی الویس پریسلی واقعی بود؟

کد خبر : ۲۳۸۳۲۲
بازدید : ۸۷

الویس پریسلی برای خیلی‌ها فقط سلطان موسیقی راک‌اند‌رول است. اما در پسِ چهره‌ی پرزرق‌وبرقش، دنیایی ناشناخته و رازآلود پنهان بود. او نه‌تنها به مفاهیم معنوی علاقه‌مند بود، بلکه باور داشت قدرتی ماورایی دارد. از تماس با موجودات فضایی تا شفا دادن بیماران با لمس دست؛ همه بخشی از واقعیت پیچیده‌ای بود که خودش به آن ایمان داشت. اما آیا قدرت فرازمینی الویس پریسلی واقعی بود؟

پریسلی یک شب که بیرون نشسته بود و به ستاره‌ها نگاه می‌کرد، اعتراف عجیبی به دوست نزدیکش وندا جون هیل کرد. او ادعا کرد که زمینی نیست، بلکه از نهمین قمر مشتری آمده است. وقتی هیل با تعجب از او پرسید پس چرا این‌قدر شبیه انسان‌هاست، الویس توضیح داد که چشمانش می‌درخشند و دور بدنش هاله‌ای دیده می‌شود.

الویس مدعی بود از کودکی با موجودات فضایی در ارتباط بوده است. به گفته‌ی خودش، آنها آینده‌اش را در لباس سفید صحنه به او نشان داده و گفته‌ بودند قدرت‌هایی فراطبیعی دارد. او باور داشت می‌تواند بیماران را شفا دهد، آب‌وهوا را کنترل کند و حتی روح خود را از بدن جدا کرده و در کهکشان سفر کند.

الویس خودش را پیامبر می‌دانست

الویس پریسلی

در کتابی با عنوان الویس ماورایی: زندگی رازآلود و جادویی سلطان که اخیراً منتشر شده، نویسنده میگوئل کانر استدلال می‌کند که پریسلی فقط به مفاهیم عرفانی علاقه‌مند نبود، بلکه باور داشت واقعاً می‌تواند جادو کند. کانر خودش پس از نوشیدن نوشیدنی روان‌گردان آیاهواسکا در یک مراسم آیینی، شیفته‌ی الویس شد و او را «بزرگ‌ترین جادوگر تمدن غرب» و یک «شمن» می‌نامد.

پریسلی در لاس‌وگاس وردهای بودایی می‌خواند، گردنبند طلسم مصری باستانی به گردن می‌انداخت و در عین حال، فردی مذهبی و مسیحی بود. چطور این دو وجه متفاوت را با هم ترکیب می‌کرد؟ کانر می‌گوید او یک «گنوسی» یا مسیحی عارف بود که جهان را سرشار از نیروی جادویی می‌دید. دوستش بیل براودر گفته بود: «الویس خودش را پیامبر می‌دانست. زندگی‌اش با معنویت گره خورده بود.»

در ظاهر، الویس در دنیای مادی غرق بود—عمارت پر زرق‌وبرق در گریسلند، علاقه به اسلحه و زندگی در لاس‌وگاس—اما در خلوت، هزاران کتاب درباره‌ی معنویت و مکاتب عرفانی مطالعه می‌کرد. او باور داشت خدا او را به شهرت رسانده تا به مردم راهی برای درک جهان‌های دیگر نشان دهد.

کتاب الویس ماورایی: زندگی رازآلود و جادویی سلطان

کتاب الویس ماورایی: زندگی رازآلود و جادویی سلطان

او از ادیان دیگر هم تأثیر می‌گرفت. مثلاً به تناسخ اعتقاد داشت، مفهومی کلیدی در آیین بودا. مدیتیشن بخشی از زندگی روزمره‌اش شده بود؛ در باغ خانه‌اش، در گورستان‌ها و حتی بعد از اجراها مدیتیشن می‌کرد. می‌گفت: «مدیتیشن بهتر از هر دارویی است که می‌شناسم.»

با وجود باورهای عرفانی، او به داروهای تجویزی وابسته شده بود؛ چیزی که به باور خیلی‌ها در مرگ زودهنگامش در ۴۲ سالگی نقش داشت. شاید همین داروها باعث می‌شدند مرز واقعیت و خیال برایش کمرنگ‌تر شود. وقتی محبوب میلیون‌ها نفر باشی و همه تو را شبیه یک پیامبر بپرستند، این باور که نیرویی فرازمینی داری، دور از ذهن نیست.

یکی از کسانی که او را در مسیر عرفان هدایت کرد، آرایشگرش، لری گلر بود. گلر که خودش سال‌ها در معنویت و عرفان غرق بود، پس از آشنایی با الویس در سال ۱۹۶۴ به راهنمای معنوی او تبدیل شد. تأثیر گلر آن‌قدر زیاد شد که همسرش پریسیلا و مدیرش کلنل تام پارکر از او دلخور شدند.

الویس پریسلی و لری گلر

الویس پریسلی و لری گلر

پریسلی ادعا داشت چندین بار بشقاب پرنده دیده و حتی شاهد داشت. مثلاً در سال ۱۹۶۶ وقتی در خانه‌اش در بل‌ایر با محافظش سانی وست بود، نوری آسمان را روشن کرد و همه‌جا را فرا گرفت. وست ترسیده بود که الویس ربوده شده باشد. اما الویس با آرامش گفته بود: «نباید بترسیم. آن‌ها قصد آسیب رساندن ندارند.»

در مسیر نیومکزیکو هم او و همراهانش جسمی نورانی در آسمان دیدند که به شکل عجیبی تغییر مسیر داد و ناپدید شد. الویس و پدرش ورنون همچنین ادعا کرده بودند که در باغ گریسلند یک بشقاب‌پرنده آبی را پنج دقیقه در آسمان دیده‌اند.

میگوئل کانر می‌گوید از همان زمان تولد الویس، نشانه‌هایی از رویدادهای ماورایی اطرافش وجود داشت. خودش باور داشت که تحت هدایت دو موجود فراطبیعی است: عیسی مسیح و روح برادر دوقلوی مرده‌اش، جسی. او از ۴ یا ۵ سالگی صدای ذهنی جسی را می‌شنید و بعدها از او با عنوان «دوقلوی معنوی» یا «محافظ اصلی‌اش» یاد می‌کرد.

الویس پریسلی در کنسرت

علاقه‌ی الویس به دنیای خیالی از کودکی با خواندن کمیک‌های ابرقهرمانی مثل کاپیتان مارول شروع شد. او عاشق این بود که انسان‌های معمولی در یک لحظه قدرت فوق‌العاده پیدا می‌کنند. لباس‌های صحنه‌ی او در لاس‌وگاس الهام‌گرفته از همین شخصیت‌ها بود، مخصوصاً شنل‌های بلندی که می‌پوشید.

او مدعی بود می‌تواند به ستاره‌ها سفر کند؛ چیزی شبیه «سفر روح». همیشه عاشق این بود که شب‌ها زیر آسمان پرستاره قدم بزند و انرژی کیهانی را حس کند. رنگ آبی، برایش نماد نیروی الهی بود، چون معتقد بود شب تولدش آسمان با نور آبی روشن شد.

گفته می‌شود یک‌بار هم الویس باران را متوقف کرد. صبح روز مرگش، وقتی یکی از دوستان گفت نمی‌توانند راکت‌بال بازی کنند چون باران می‌بارد، الویس دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: «درستش می‌کنم.» و باران بند آمد.

شفای بیماران با لمس دست

الویس پریسلی در میان هواداران

پریسلی خودش را شفاگر می‌دانست. می‌گفت با قرار دادن دست روی بدن بیماران و تجسم نور آبی، می‌تواند درد را از بین ببرد. همسرش پریسیلا و نامزدش جینجر آلدن شهادت دادند که این توانایی را حس کرده‌اند. دوستان و اطرافیانش هم خاطراتی از شفای ناگهانی خود یا دیگران داشتند.

پریسیلا قاطعانه معتقد بود که الویس واقعاً دارای قدرت‌های شفابخش بوده و با یک لمس آرام دستش، سردردهای شدید او را تسکین می‌داده؛ گویی انرژی‌ای مرموز از دستان او جاری می‌شده که درد را در لحظه محو می‌کرد. جینجر آلدن، آخرین معشوقه‌ی الویس در واپسین سال‌های زندگی‌اش، نیز تجربه‌ای مشابه را به یاد می‌آورد: شبی که دچار تهوع شدید شد، الویس دست‌هایش را به آرامی روی شکم او گذاشت، چشمانش را بست و شروع به دعا کرد. به گفته‌ی آلدن، حالت تهوع به طرز شگفت‌انگیزی ناپدید شد.

الویس و پریسیلا در روز عروسی

دوست دوران کودکی‌اش، جری شیلینگ، که از اعضای حلقه‌ی نزدیک الویس نیز بود، روایت می‌کند که زمانی پس از یک تصادف موتورسیکلت در بیمارستان بستری بود و از کمردرد طاقت‌فرسا رنج می‌برد. الویس به ملاقاتش رفت، دستانش را پشت جری گذاشت، سکوت کرد، چشمانش را بست و شروع کرد به دعا کردن و تصور کردن نوری آبی‌رنگ که از دستانش منتشر می‌شد. صبح روز بعد، جری بدون ذره‌ای درد از خواب بیدار شد. خودش می‌گوید: «هر کاری که الویس کرد، جواب داد. نمی‌دانم چه بود، ولی اثر کرد.»

فهرست این شفابخشی‌های شگفت‌انگیز که تنها با لمس دست‌های الویس انجام شده‌اند، طولانی‌تر از چیزی‌ست که تصورش را بکنیم. او پای رگ‌به‌رگ‌شده‌ی یکی از هواداران را درمان کرد؛ یک‌بار در حالی که در نشویل با لیموزینش رانندگی می‌کرد، متوجه راننده‌ی اتوبوسی شد که با درد شدید قفسه‌ی سینه کنار خیابان ایستاده بود. الویس بی‌درنگ پیاده شد، دستش را روی قلب آن مرد گذاشت و چند لحظه بعد، درد ناپدید شد.

در سفری زمستانی به کلرادو، او و دوستانش در حال سورتمه‌سواری بودند که پسر پزشک شخصی‌اش با فرد دیگری برخورد کرد و پایش شکست. شاهدان می‌گویند الویس کنار او زانو زد، دست‌هایش را روی پای شکسته گذاشت و شروع به دعا کرد. لحظاتی بعد، پسرک دیگر دردی احساس نمی‌کرد.

الویس پریسلی

سیلویا شموِل، یکی از خوانندگان هم‌خوان در دوره‌ی کنسرت‌های لاس‌وگاس الویس در دهه‌ی ۷۰ نیز مدعی‌ست که سرطان معده‌اش درست یک روز پس از آن‌که الویس دستانش را روی شکمش گذاشت و دعا کرد، ناپدید شد.

البته همه‌ی درمان‌ها موفق نبودند. یکی از محافظان او که از اساس به قدرت‌های ماورایی الویس باور نداشت، با وجود تمام تلاش‌های الویس، همچنان از درد مزمن رنج می‌برد. این نکته، به گفته‌ی میگل کانر، می‌تواند نشانه‌ای از اثر دارونما باشد؛ اما بسیاری دیگر، با ایمان کامل، معتقد بودند که آنچه رخ می‌داد چیزی فراتر از تلقین یا ترفند بوده؛ و الویس واقعاً به نیروهایی عجیب و فراواقعی دسترسی داشته است.

منبع: روزیاتو

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید