تصاویر؛ ۱۵ بازیگری که شایسته برنده شدن جایزه اسکار نبودند

تصاویر؛ ۱۵ بازیگری که شایسته برنده شدن جایزه اسکار نبودند

برنده شدن جایزه اسکار، افتخاری است که هر بازیگری آرزویش را دارد. اما اکنون ۱۵ بازیگر را معرفی می‌کنیم که شایسته برنده شدن جایزه اسکار نبودند.

کد خبر : ۲۶۱۷۸۷
بازدید : ۲۵

جوایز اسکار بازیگری در طول تاریخ ۹۷ ساله اسکار، در مجموع ۳۷۲ بار برای بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل زن اهدا شده است. اما در این ۳۷۲ بار، چندین مرتبه اتفاق افتاده که بازیگر شایسته‌ای این جایزه را به خانه نبرده است. چیزهای بسیار بیشتری فراتر از کیفیت اجرا در برنده شدن جایزه اسکار بازیگری دخیل هستند؛ مانند داستان، استراتژی کمپین، محبوبیت کلی خود فیلم و شهرت بازیگران در صنعت سینما. برخی از برندگان را می‌توان با یک یا چند مورد از این عوامل توجیه کرد، اما برای برخی بازیگران که جایزه اسکار را بردند، هیچ توضیحی وجود ندارد.

جایزه اسکار همیشه به لایق‌ترین نمی‌رسد

در این مطلب فهرستی از ۱۵ بازیگر را آورده‌ایم که در طول تاریخ ۹۷ ساله اسکار، شایسته برنده شدن جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد یا بهترین بازیگر نقش مکمل زن نبوده‌اند. توجه داشته باشید که هر یک از این افراد بازیگران بزرگی هستند، اما در آن سال و در آن فیلم به‌خصوص، لیاقت برنده شدن اسکار را نداشتند.

اسکار بهترین بازیگر مرد به کلیف رابرتسون برای فیلم چارلی

50_11zon

کلیف رابرتسون که برای مخاطبان امروزی بیشتر به‌خاطر بازی در نقش عمو بن در سه‌گانه «مرد عنکبوتی» سم ریمی شناخته می‌شود، یک بازیگر پرکار هالیوودی به‌خصوص در نقش‌های مکمل بود. Cliff Robertson در سال 1968 برای نقش غیر معمولی که در فیلم Charly ایفا کرد، جایزه اسکار را به دست آورد. فیلم چارلی، اقتباسی از رمان علمی تخیلی مشهور «گل‌هایی برای آلجرنون» نوشته دنیل کیز بود که توسط رالف نلسون کارگردانی شد. شخصیت چارلی گوردون با بازی کلیف رابرتسون، مردی با ناتوانی ذهنی مبهم است که از طریق یک عمل جراحی انقلابی، هوش فوق بشری پیدا می‌کند.

این نقش به رابرتسون این فرصت را داد تا دو شخصیت را بازی کند؛ اولی کاریکاتوری از واگرایی عصبی و دومی نمایشی متعارف‌تر از شوخ‌طبعی و تیزبینی خاص او به‌عنوان یک بازیگر بود. اجرای اول، متمایز و به‌طور چشمگیری متعهدانه بود، اما خیلی‌ها آن را به‌شدت توهین‌آمیز می‌دانستند. دومی هم محکم و جذاب بود، اما باز هم به‌سختی می‌توان آن را شایسته اسکار دانست. روی هم رفته، رابرتسون یکی از بدترین جوایز اسکار بهترین بازیگر مرد را به دست آورد و نقش‌آفرینی او نمی‌توانست از بازی عمیق و پراحساس آلن آرکین در فیلم «قلب یک شکارچی تنهاست» و بازی درخشان پیتر اوتول در نقش هنری دوم در فیلم «شیر در زمستان» که هرگز جایزه‌ای دریافت نکردند، پیشی بگیرد.

اسکار بهترین بازیگر مرد به رامی مالک برای فیلم حماسه کولی

51_11zon

خیلی‌ها درخشش فیلم Bohemian Rhapsody یا «حماسه کولی» به‌عنوان فیلم زندگی‌نامه «فردی مرکوری» در اسکار را یکی از شرم‌آورترین لحظات تاریخ آکادمی اسکار می‌دانند. اگرچه می‌توان جوایز بهترین میکس صدا، بهترین تدوین صدا و حتی جایزه بهترین تدوین فیلم را به‌دلایل خاصی توجیه کرد، اما هیچ توجیهی برای برنده شدن رامی مالک به‌عنوان بهترین بازیگر مرد وجود ندارد.

رامی مالک بازیگر فوق‌العاده‌ای است؛ همانطور که در آثاری مانند «آقای ربات» و «زمانی برای مردن نیست» نشان داد. اما بازی او در نقش فردی مرکوری به هیچ وجه تداعی‌کننده مرکوری واقعی در لحظات پرجنب‌وجوش یا درونگرای او نیست. حتی اگر این شخصیت را کاملا تخیلی در نظر بگیرید، باز هم بازی رامی مالک در این نقش، کاملا بی‌روح و بی‌هدف است.

فیلم از بسیاری جهات در مورد فردی مرکوری اشتباه می‌کند و حتی لب‌خوانی رامی مالک هم چندان قانع‌کننده نیست. شاید رای‌دهندگان به اشتباه فکر کرده باشند که او خودش آواز می‌خواند. اما بردلی کوپر که در فیلم «ستاره‌ای متولد شده است»، خودش آواز می‌خواند یا ویلیم دفو در نقش ونسان ون گوک در فیلم «در دروازه ابدیت» به‌طور غیر قابل توضیحی، اسکار این سال را به رامی مالک باختند.

اسکار بهترین بازیگر زن به مریل استریپ برای فیلم بانوی آهنین

52_11zon

حتی مریل استریپ به‌عنوان یکی از بهترین بازیگران تاریخ هم نباید برای بازی ضعیف در نقش مارگارت تاچر در فیلم The Iron Lady، جایزه اسکار می‌گرفت. روایت فیلیدا لوید در سال 2011 از داستان زندگی نخست‌وزیر محافظه‌کار بریتانیا، یک فیلم زندگی‌نامه‌ای بی‌روح از مارگارت تاچر است و آنقدر به نکات دایره‌المعارفی بدون هیچ‌گونه جنجالی می‌پردازد که کمتر شبیه به یک فیلم تاریخی به‌نظر می‌رسد. با این حال اگر بازی مریل استریپ می‌توانست شخصیت مارگارت تاچر را در این فیلم به یک انسان باورپذیر تبدیل کند، آنوقت شاید فیلم بانوی آهنین هم نجات پیدا می‌کرد. اما این به هیچ وجه آن چیزی نیست که مریل استریپ ارائه می‌دهد.

حتی در لحظات گذرا که بازی او در سطوح تقلید صدا و لهجه قابل قبول به‌نظر می‌رسد، استریپ هرگز در نقش خود غرق نمی‌شود. تقلید مداوم او از مارگارت تاچر باعث می‌شود کل فیلم غیر واقعی به‌نظر برسد. مریل استریپ قطعا بازیگر بزرگی است و لیاقت سه جایزه اسکار خود را هم دارد؛ اما نه به‌خاطر این یکی. مخصوصا وقتی که در آن سال، رونی مارا در فیلم «دختری با خالکوبی اژدها» شایستگی بیشتری برای دریافت جایزه اسکار داشت.

اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به مارتین بالسام برای فیلم هزار دلقک

53_11zon

فیلم کمتر شناخته شده A Thousand Clowns یا «هزار دلقک» محصول سال 1965، یک کمدی دراماتیک قوی درباره «موری برنز»، یک نویسنده تلویزیونی بیکار و بدشانس است که باید برای حفظ حضانت برادرزاده 12 ساله‌اش به نام نیک، خودش را جمع‌وجور کند. این فیلم یکی از بزرگترین موفقیت‌های اسکار سال 1966 بود و نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه شد.

چیزی که واقعا غیر قابل توجیه بود، جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای «مارتین بالسام» بود که نقش برادر «موری» و رقیب اخلاقی‌اش، آرنولد، را بازی کرد. بالسام فقط چند دقیقه در فیلم حضور دارد و بازی بسیار خوبی هم ارائه می‌دهد؛ اما نقش بسیار کمرنگی در تاثیر کلی فیلم دارد. او حتی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در این فیلم هم نیست؛ چرا که «بری گوردون» در نقش «نیک» را باید بهترین بازیگر نقش مکمل فیلم «هزار دلقک» بدانیم. همین موضوع باعث می‌شود درک این موضوع سخت باشد که چرا او «مایکل دان» را شکست داد؛ کسی که در فیلم «کشتی احمق‌ها» کاملا توجه‌ها را به خود جلب کرد و به‌عنوان اولین (و تاکنون تنها) بازیگر مبتلا به کوتاه‌قامتی که نامزد اسکار شده، تاریخ‌ساز شد.

اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به مایکل کین برای فیلم قوانین خانه سایدر

54_11zon

ترکیب نامزدهای اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سال 2000، یکی از قوی‌ترین ترکیب‌های تاریخ در بخش بازیگری بود و چهار بازیگر با بازی‌های نمادین، به‌طور قطع شایسته دریافت این جایزه بودند. جود لاو با فیلم «آقای ریپلی با استعداد» به ستاره هالیوود تبدیل شد، هالی جوئل آزمنت شاید بهترین بازی یک کودک در تاریخ را در فیلم «حس ششم» ارائه داد، مایکل کلارک دانکن با فیلم «مسیر سبز» تمام دنیا را به گریه انداخت و تام کروز با بازی در فیلم «مگنولیا» به اوج رسید. مایکل کین هم با فیلم گریه‌آور «قوانین خانه سایدر» یا The Cider House Rules، محصول میراماکس که برای اسکار ساخته شده بود، حضور داشت.

قطعا انتخاب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بین این کاندیداها، بسیار سخت بود؛ اما جایزه به مایکل کین رسید و خود او هم از پیروزی‌اش مبهوت شده بود و بخش بیشتری از سخنرانی بعد از دریافت جایزه را به ستایش دیگر نامزدها و اعتراف به این‌که فکر نمی‌کرد برنده شود، اختصاص داد. بازی او در نقش دکتر ویلبر لارچ، مدیر مهربان پرورشگاه، قطعا بسیار خوب بود؛ اما در آن سال، بازی او در مقابل رقبا، به‌خصوص با توجه به این‌که مایکل کین قبلا جایزه اسکار را دریافت کرده بود، چندان برجسته نبود.

اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن به گیل سوندرگارد برای فیلم آنتونی ادورس

55_11zon

تا مراسم اسکار سال ۱۹۳۷، هیچ جایزه اسکار جداگانه‌ای برای نقش‌های مکمل وجود نداشت. شاید تازگی این بخش و فقدان پارامترهای گذشته، توضیح دهد که چرا اولین برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن، یکی از نالایق‌ترین برندگان این جایزه باشد. گیل سوندرگارد در فیلم آنتونی ادورس توانست اولین جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را در تاریخ اسکار دریافت کند.

سوندرگارد، یک بازیگر متین، باشکوه و مسحورکننده بود که کارش در سینما با فیلم‌های ترسناک نمادین یونیورسال و درام‌های قابل احترام و جایزه‌پسند، اوج گرفت. برای چندین نقش او، جایزه اسکار کاملا منطقی بود؛ اما اولین حضور او در سینما در نقش «فیث پالئولوگ»، خدمتکار حیله‌گر فیلم حماسی «آنتونی ادورس»، یکی از نقش‌های شایسته برای دریافت جایزه اسکار نبود. کل این فیلم آنقدر بی‌روح است که سوندرگارد با ایفای نقش شرورانه و بی‌پروای خود، تاثیر نسبتا قوی از خود بر جای می‌گذارد؛ اما او هنوز هم یک شخصیت شرور معمولی است.

شاید اسکار در این سال باید به نقش‌آفرینی معجزه‌گونه «بونیتا گرانویل» ۱۳ ساله در فیلم «این سه نفر» یا حضور فراموش‌نشدنی «ماریا اوسپنسکایا» در تک‌صحنه «دادزوورث» می‌رسید.

اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به جرد لتو برای فیلم باشگاه خریداران دالاس

56_11zon

تاریخ سینما پر از نمونه‌هایی از بازیگران همسوجنس است که به‌خاطر شجاعت خود در ایفای نقش‌های ترنس در فیلم‌های دراماتیک، مورد تحسین و تقدیر قرار گرفته‌اند. اما جرد لتو در فیلم «باشگاه خریداران دالاس» بیشتر از شایستگی خود مورد تقدیر قرار گرفت. در فیلم بیوگرافی و جذاب ژان مارک ولی از شخصیت «ران وودروف» با بازی متیو مک‌کانهی، قاچاقچی افسانه‌ای داروهای ایدز، جرد لتو نقش یک ترنس خیالی با نام «ریون» را بازی می‌کند. شخصیت ریون در این فیلم حضور دارد تا رنج بکشد، گریه کند، گستاخی کند و از میان تمام کلیشه‌های یک شخصیت ترنس عبور کند.

جرد لتو که در آن زمان به‌خاطر تعهد خود به این نقش (از جمله کاهش وزن) بسیار مورد تحسین قرار گرفت، این نقش را به‌ مانند یک گل ظریف پژمرده، با درد و بدون هیچ درونگرایی، بازی می‌کند و چنان سخت تلاش می‌کند تا ثابت کند که بازیگر دگرگون‌کننده‌ای است. اما آیا شایسته برنده شدن اسکار بود؟ وقتی او موفق به بردن جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد، در سخنرانی خود از مردم جهان تشکر کرد و هیچ اشاره‌ای به افراد تراجنسیتی نکرد. خیلی از منتقدان اعتقاد دارند که جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در اسکار آن سال باید به «بارخاد عبدی» برای فیلم «کاپیتان فیلیپس» می‌رسید.

اسکار بهترین بازیگر مرد به آل پاچینو برای فیلم بوی خوش یک زن

57_11zon

نمونه بارز بازیگری که برای نقشی ضعیف، جایزه اسکار به‌یادماندنی و دیرهنگام را از آن خود می‌کند، جایزه اسکار آل پاچینو برای فیلم Scent of a Woman یا «بوی خوش یک زن» است. باید گفت بازی او در این فیلم، اصلا بد نیست و به هیچ وجه نمی‌توان انکار کرد که آل پاچینو چقدر بازیگر بزرگی است. اما نقش‌آفرینی‌های او هیچوقت مورد توجه اسکار قرار نگرفتند. بازی پاچینو در نقش سرهنگ دوم فرانک اسلید، مرد نابینای عجیب و غریب و کاریزماتیکی که با چارلی سیمز (با بازی کریس اودانل)، سرپرست خود، دوستی غیر منتظره‌ای برقرار می‌کند، خوب است؛ اما مشکل اینجاست که این فیلم بیش از حد معمولی بود و حرف زیادی برای گفتن نداشت.

آل پاچینو، شخصیت فرانک را به شکل بهتر و جالب‌تر از آنچه نوشته شده، بازی می‌کند؛ اما باز هم هیچ چیزی پوچی محض این نقش برنده اسکار برای آل پاچینو را جبران نمی‌کند. او در اسکار آن سال، دنزل واشنگتن را برای ایفای نقش در فیلم «مالکوم ایکس» که مدعی بهترین بازیگر نقش اول در تاریخ سینمای آمریکاست، شکست داد و این موضوع، کم‌لیاقتی آل پاچینو برای بردن این جایزه را بیشتر می‌کند.

اسکار بهترین بازیگر زن به ساندرا بولاک برای فیلم نقطه کور

58_11zon

گاهی اوقات فیلم‌ها نه به‌خاطر تحسین شدن یا جذابیت هنری، بلکه به‌خاطر فروش خوبی که به دست می‌آورند به جوایز اسکار راه پیدا می‌کنند. فیلم The Blind Side هم یکی از آنها بود. این فیلم ورزشی الهام گرفته شده از واقعیت، یک درام بزرگسالانه بود که 300 میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت و به همین دلیل به بخش بهترین فیلم اسکار راه یافت.

ساندرا بولاک در نقش «لی آن توهی»، مادر سختگیر اهل تنسی که مایکل اوهر ۱۷ ساله با بازی کوینتون آرون را به فرزندی قبول می‌کند و زندگی او را تغییر می‌دهد، بازی کرد. شاید آکادمی اسکار می‌خواست برای دهه‌ها کار عالی و جذاب ساندرا بولاک در فیلم‌های محبوب، از او تقدیر کند و این احتمالا توجیه قابل قبول‌تری برای برنده شدن بولاک است تا خود بازی او در فیلم «نقطه کور». این فیلم به شدت فیلمنامه ضعیفی داشت و نمی‌توان توجیه هنری برای موفقیت «نقطه کور» و «ساندرا بولاک» پیدا کرد.

شاید آن سالی بود که اسکار باید به گابوری سیدیبه برای فیلم «گرانبها» یا کری مولیگان برای فیلم «یک آموزش» می‌رسید. حتی می‌شد مریل استریپ سومین اسکارش را برای فیلم «جولی و جولیا» بگیرد. هر کسی که غیر از ساندرا بولاک آن جایزه را می‌گرفت، کمتر غیر منطقی به‌نظر می‌رسید.

اسکار بهترین بازیگر زن به لوییز رینر برای فیلم زمین خوب

59_11zon

یکی از بزرگترین بی‌عدالتی‌ها در تاریخ هالیوود در دهه 1930 میلادی اتفاق افتاد؛ زمانی که «آنا می وانگ»، بازیگر پدیده و اسطوره سینما در زمانی که نقش‌های هالیوودی برای بازیگران آسیایی تقریبا وجود نداشت، برای نقش اصلی زن در فیلم The Good Earth یا «زمین خوب» رد شد. فیلم زمین خوب، اقتباسی از رمان «پرل اس باک» درباره کشاورزان فقیر چینی در اوایل قرن بیستم بود و پاول مونی با صورت زرد را برای نقش اصلی وانگ لونگ انتخاب کرد. آنا می وانگ برای به دست آوردن نقش همسر وانگ لونگ، یعنی او لان، سخت تلاش کرد، اما در نهایت «لویز رینر»، بازیگر سفیدپوست به‌عنوان بازیگر این نقش انتخاب شد.

رینر برای بازی در نقش یک زن چینی رنج‌کشیده، زیر گریم سنگین رفت و موفق شد برای دومین بار، جایزه بهترین بازیگر زن اسکار را به دست بیاورد. آنا می وانگ هم چند سال آخر فعالیت هالیوودی خود را در مجموعه‌ای از فیلم‌های درجه ۲ و ارزان‌قیمت برای پارامونت و برادران وارنر به پایان رساند که هیچ‌کدام جایزه‌ای نبردند یا به شهرت نرسیدند. در هر صورت، لوییز رینر حتی شایسته دریافت نقش در فیلم «زمین خوب» نبود، چه برسد به این که جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای این نقش‌آفرینی دریافت کند.

اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به کریستوف والتز برای فیلم جنگوی رها شده

60_11zon

ترکیب نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در اسکار ۲۰۱۳، یک معمای بی‌سابقه را به وجود آورد. برای اولین بار در تاریخ جوایز اسکار، تمام پنج نامزد این بخش، یعنی آلن آرکین، رابرت دنیرو، فیلیپ سیمور هافمن، تامی لی جونز و کریستوف والتز، قبلا برنده اسکار شده بودند. همین موضوع باعث شد تا آکادمی اسکار مجبور شود مصلحت‌اندیشی را کنار بگذارد و نقش‌آفرینی‌ها را همانطور که واقعا هستند مشاهده کنند. با این حال باز هم آنها دچار اشتباه شدند و جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به فرد اشتباهی دادند.

کریستوف والتز در فیلم Django Unchained در نقش دکتر کینگ شولتز، شخصیت دوم و سفیدپوست نجیب، بازی خوب و سرگرم‌کننده‌ای ارائه داد، اما به‌سختی شایسته دریافت دومین اسکارش بود؛ آن هم به این زودی و پس از بازی بی‌نظیر و به‌یادماندنی‌اش در فیلم «حرامزاده‌های بی‌آبرو». حتی نامزد شدن او برای دریافت اسکار هم کمی عجیب بود؛ چرا که لئوناردو دی‌کاپریو و ساموئل ال جکسون، هر دو در این فیلم تاثیرات بزرگتری از خود به جا گذاشته بودند. خیلی‌ها معتقدند فیلیپ سیمور هافمن برای بازی در فیلم The Master، شایستگی بیشتری برای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در آن سال داشت. شاید بازی کریستوف والتز در نقش یک آدم خوب بود که باعث شد آکادمی اسکار جایزه را به او بدهد.

اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن به مارگارت رادرفورد برای فیلم آدم‌های خیلی مهم

61_11zon

اگر با داستان‌های الیزابت تیلور و ریچارد برتون آشنا باشید، احتمالا نام فیلم The V.I.P.s یا «آدم‌های خیلی مهم» محصول 1963 را شنیده‌اید؛ یک درام معمولی با بازی آنتونی اسکویت درباره غریبه‌های ثروتمندی که در فرودگاه هیترو لندن در مه غلیظی گیر افتاده‌اند. تیلور و برتون، نقش یک زوج را بازی می‌کنند که در آستانه جدایی احتمالی هستند، اما نقش‌آفرینی آنها تقریبا در بین بقیه بازیگران ستاره این فیلم گم شده است.

شاید عجیب بودن تماشای درخشش تعدادی از بازیگران نقش اول در اوج شهرتشان، دلیل کسب جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن توسط مارگارت رادرفورد، بازیگر نقش دوشیزه برایتون باشد. رادرفورد در حضور کوتاه خود، نقشی کمدی و لذت‌بخش را ایفا می‌کند، اما این نقشی بسیار کوچک و ساده است و از آن نقش‌هایی نیست که بتوانیم آن را لایق دریافت جایزه اسکار بدانیم. تقریبا هیچ توضیحی وجود ندارد که او چگونه «لیلیا اسکالا» برای بازی در نقش «زنبق‌های مزرعه» را شکست داد.

اسکار بهترین بازیگر مرد به وارنر باکستر برای فیلم در آریزونای قدیم

62_11zon

اسکار در سال ۱۹۳۰ در دومین دوره برگزاری خود بود و به همین دلیل معیارها و ماموریت کلی آن هنوز شکل گرفته بود. بنابراین می‌توان این‌گونه توجیه کرد که شاید برندگان آن سال با استانداردهای امروزی، شایسته نباشند. با این حال هیچ بهانه‌ای جز نژادپرستی برای قرار دادن یک مرد سفیدپوست آمریکایی با صورت قهوه‌ای و کلاه مکزیکی در نقش یک شخصیت مکزیکی وجود ندارد. بازی وارنر باکستر در فیلم «در آریزونای قدیم» دقیقا همین‌گونه است که توصیف کردیم.

در آریزونای قدیم، به‌عنوان اولین فیلم وسترنی بزرگ با صدای هماهنگ شناخته می‌شود و به همین دلیل، بسیار قابل توجه بود. وارنر باکستر در نقش سیسکو کید، یک راهزن مکزیکی خوش‌قلب که توسط یک گروهبان بی‌رحم آریزونایی (ادموند لو) تحت تعقیب قرار گرفته است، بازی کرد. همانطور که در مورد بازی لوییز رینر در فیلم «زمین خوب» گفتیم، باکستر هم اصلا نباید در چنین نقشی بازی می‌کرد، چه برسد به این که جایزه اسکار را هم برای آن دریافت کند.

با این حال باکستر بازی نسبتا جذاب و استانداردی از یک قهرمان رذل ارائه می‌دهد که قطعا برای رای‌دهندگان آکادمی اسکار، متمایز به‌نظر می‌رسید. او لهجه مکزیکی را به شکلی دست و پا شکسته ادا می‌کرد و تلاش کرد یک مکزیکی به‌نظر برسد. اما اسکار می‌توانست به جورج بنکرافت برسد که تنها نامزدی خود را برای بازی مسلط و ظریف خود در فیلم «رعد و برق» در آن سال به دست آورد.

اسکار بهترین بازیگر زن به گوئینت پالترو برای فیلم شکسپیر عاشق

63_11zon

خیلی بد است که فیلمی معمولی مانند «شکسپیر عاشق» به خاطر قدرت تبلیغات میراماکس، جوایز اسکار ۱۹۹۹ را درو کرد، اما پیروزی گوئینت پالترو از آن بدتر است. در اسکار بهترین بازیگر زن، چهار نابغه بازیگری حضور داشتند که بهترین بازی‌های دوران حرفه‌ای خود را ارائه دادند و هیچ توجیه قابل قبولی برای دادن این جایزه به پالترو وجود نداشت.

نقش‌آفرینی او کاریزماتیک، اما از نظر فنی خارج از توانایی‌های او در نقش ویولا د لسپس در فیلم رمانتیک «شکسپیر عاشق» بود. ای کاش رای‌دهندگان، بازی «فرناندا مونته‌نگرو» را در فیلم «ایستگاه مرکزی» بهتر مشاهده می‌کردند.

اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن به اینگرید برگمن برای فیلم قتل در قطار سریع‌السیر شرق

64_11zon

جایزه «جودی دنچ» برای حضور کوتاهش در نقش ملکه الیزابت اول، یکی از نمونه‌های بارز یک بازیگر افسانه‌ای است که اساسا به‌خاطر حضورش، جایزه اسکار را از آن خود می‌کند. با این حال، این بانو جودی دنچ است و این تنها اسکار اوست و او در شش دقیقه حضورش در فیلم، درخشان ظاهر می‌شود؛ به همین دلیل نمی‌توان از انتخاب آکادمی اسکار دلخور شد. اما مثالی از جایزه بازیگر نقش مکمل زن در شرایط مشابه که ارزش دلخوری دارد، اینگرید برگمن در فیلم «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» است.

بازی اینگرید برگمن در نقش مبلغ مذهبی، گرتا اولسون، در اقتباس سینمایی سیدنی لومت از رمان آگاتا کریستی در سال ۱۹۷۵، اساسا یک نقش افتخاری و باشکوه است. او به‌جز یک صحنه بازجویی، به‌ندرت بازی قابل توجهی از خود ارائه می‌دهد. اگر قرار بود برگمن سومین اسکار اواخر دوران حرفه‌ای‌اش را ببرد، باید چهار سال بعد برای «سونات پاییزی» این کار را می‌کرد؛ نه در اسکار ۱۹۷۵ که جایزه به مدلین کان در فیلم «زین‌های شعله‌ور» نرسد.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید