تصاویر؛ ۵ سریال برتر مهران مدیری؛ از پاورچین تا قهوه تلخ
در این مقاله میخواهیم پنج مورد از بهترین سریالهای مهران مدیری را با هم مرور کنیم؛ سریالهایی که نه فقط محبوب بودند، بلکه بخشی از خاطره جمعی ما شدهاند و هنوز هم بعد از گذشت سالها جذابیتشان را از دست ندادهاند.
در دنیای سریالهای طنز ایرانی، کمتر اسمی به اندازه مهران مدیری شناخته شده و محبوب است. برای خیلی از ما، خاطرهانگیزترین سریالهایی که دیدهایم با کارهای مدیری گره خوردهاند؛ از آن لحظاتی که لبخند روی لبمان مینشاند تا شخصیتهایی که هنوز هم با شنیدن نامشان یادشان میافتیم. مدیری در طول سالها فعالیتش در مقام بازیگر، کارگردان و گاهی مجری، توانست سبک و لحن خاصی در کمدی ایرانی بسازد؛ سبکی که نه فقط سرگرمکننده بود، بلکه هوشمندانه و گاهی تلخوشیرین به نقد جامعه میپرداخت.
شروع مسیر حرفهای او به اوایل دهه هفتاد برمیگردد؛ زمانی که با حضور در مجموعه «نوروز ۷۲» شناخته شد و خیلی زود توانست توجه مخاطبان را به استعداد کمنظیرش جلب کند. مدت کوتاهی بعد، اولین تجربه جدیاش در کارگردانی طنز یعنی «پرواز ۵۷» پخش شد؛ مجموعهای که نشان داد مدیری قرار نیست فقط یک چهره گذرا در تلویزیون باشد. از آن سالها تا امروز، او مجموعههای زیادی ساخته؛ آثاری که هر کدام برای خودش دنیا و شخصیتهای بهیادماندنی دارد.
در این مقاله میخواهیم پنج مورد از بهترین سریالهای مهران مدیری را با هم مرور کنیم؛ سریالهایی که نه فقط محبوب بودند، بلکه بخشی از خاطره جمعی ما شدهاند و هنوز هم بعد از گذشت سالها جذابیتشان را از دست ندادهاند.
ساعت خوش
جایی که ستارههای طنز ایران متولد شدند
«ساعت خوش» یکی از آن سریالهایی است که اگر امروز هم اسمش را بیاورید، خیلیها لبخند روی لبشان مینشیند. این مجموعه در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ از شبکه دو پخش شد و در همان زمان نشان داد که طنز تلویزیونی میتواند شکل تازهای داشته باشد؛ پرریتم، پرایده و البته جسورتر از چیزی که تا آن روز دیده شده بود. مهران مدیری که آن زمان هنوز خیلی چهره شناختهشدهای نبود، کارگردانی مجموعه را برعهده داشت؛ «ساعت خوش» خیلی زود او را به مرکز توجه آورد و مسیر حرفهایاش را تغییر داد.
یکی از مهمترین دستاوردهای «ساعت خوش» معرفی یک نسل تازه از کمدینها به تلویزیون بود؛ چهرههایی مثل رضا عطاران، حمید لولایی، رضا شفیعیجم، ارژنگ امیرفضلی، سعید آقاخانی و بسیاری دیگر که امروز هرکدام بهتنهایی دنیایی از خاطرات طنز ایرانی را ساختهاند. این مجموعه جریان تازهای در کمدی ایران راه انداخت. بخش بزرگی از موفقیت «ساعت خوش» هم به خاطر آیتمهای متنوع و خلاقانهاش بود؛ از «خانداییجان» دوستداشتنی تا «کارآگاه دِرِک» و «مسابقه هفته» که شوخیهای مستقیم با برنامههای تلویزیونی آن دوران داشت.
«ساعت خوش» شروع دورهای جدید در طنز تلویزیون ایران بود. سریالی که با وجود حواشی فراوان، تبدیل شد به الگویی برای مجموعههای بعدی مثل «سال خوش» و «جنگ ۷۷» و هنوز هم خیلیها آن را یکی از بهترین کارهای مهران مدیری میدانند. سریالی که حتی بعد از گذشت سالها هنوز در ذهن مردم زنده است.
پاورچین
ماجراهای فرهاد و داوود؛ یکی از خاطرهانگیزترین زوجهای طنز.
«پاورچین» را میشود یکی از مهمترین سریالهای طنز اوایل دهه ۸۰ دانست؛ مجموعهای که از شهریور ۱۳۸۱ تا فروردین ۱۳۸۲ پخش شد و عملاً دوره تازهای در کارنامه مدیری رقم زد. این سریال اولین همکاری جدی او با پیمان و محراب قاسمخانی بود؛ همکاریای که بعدها به یکی از موفقترین تیمهای طنز تلویزیون تبدیل شد.
«پاورچین» حالوهوای یک سیتکام را داشت؛ ساختاری که آن زمان برای تلویزیون ایران تازگی داشت و نویسندگان هم از سریال «فرندز» الهام گرفته بودند. قصه درباره فرهاد با بازی مهران مدیری است؛ کارمندی ساده که از روستای خیالی «برره» به تهران آمده و زندگی آرامش با ورود داوود، پسرعموی بامزهاش با بازی جواد رضویان، کاملاً به هم میریزد.
«پاورچین» شاید از نظر داستان پیچیدگی زیادی نداشت، اما ترکیب لوکیشن محدود، شوخیهای کلامی، موقعیتهای قابلباور و بازیهای گرم بازیگران باعث شد تبدیل به یکی از ماندگارترین سیتکامهای ایرانی شود. همین سریال بود که بعدها دنیای برره را گستردهتر کرد و مسیر خیلی از کارهای بعدی مدیری را ساخت.
شبهای برره
سفر به برره؛ محبوبترین روستای خیالی تلویزیون.
«شبهای برره» شاید همان جایی باشد که مهران مدیری در اوج خلاقیتش ایستاده است. بسیاری این سریال سال ۱۳۸۴ را نهفقط یکی از بهترین کارهای مدیری، بلکه یکی از برترین سریالهای طنز تاریخ تلویزیون ایران میدانند. بعد از اشارههای پراکنده به «برره» در مجموعههای قبلی، اینبار خودمان را درست وسط همان روستای خیالی میبینیم؛ جایی میان بالابرره و پایینبرره، با رسم و رسومی عجیب و شخصیتهایی فراموشنشدنی.
داستان درباره کیانوش استقرارزاده است؛ سردبیر یک روزنامه در دهه ۱۳۱۰ که به خاطر نوشتن مقالهای انتقادی تبعید میشود و خیلی تصادفی، با کمک «شیر فرهاد» سر از برره درمیآورد. برره در ظاهر روستایی دورافتاده است، اما زیر لایه طنز، اشارههای اجتماعی زیادی دارد؛ از شکاف طبقاتی گرفته تا فساد، قدرت، خرافات و ساختارهای غلط فرهنگی. حضور بازیگران همیشه ثابت تیم مدیری، سیامک انصاری، محمد شیری، محمدرضا هدایتی، هادی کاظمی، شقایق دهقان، رضا شفیعیجم و دیگران باعث شد این دنیا واقعاً زنده به نظر برسد؛ دنیایی که هم گذشته را روایت میکند و هم حال را.
اما «شبهای برره» فقط یک سریال موفق نبود؛ یک پدیده اجتماعی شد. گویش بررهای مدتها در گفتوگوهای مردم جا افتاده بود و حتی شخصیت خیالی «خرزوخان» وارد فرهنگ عامه شد؛ طوری که مردم برای اشاره به فرد یا نیرویی نامرئی و ناشناس، میگفتند «کارِ خرزوخانه!». برره آنقدر رنگوبوی خاص داشت که ردّش تا سالها در شوخیها، میمها و حتی زبان روزمره مردم باقی ماند.
مرد هزار چهره
مهران مدیری در یکی از متفاوتترین نقشهایش.
«مرد هزار چهره» نشان داد مهران مدیری میتواند از دل یک موقعیت ساده، یک طنز کاملاً متفاوت و ماندگار بسازد. این سریال نوروز ۱۳۸۷ پخش شد و خیلی سریع به یکی از پربینندهترین کارهای آن سال تبدیل شد. مدیری دوباره با پیمان قاسمخانی همکاری کرد؛ اما اینبار قصه بر اساس رمان «پخمه» عزیز نسین شکل گرفته و برای فضای ایرانی بازآفرینی شده بود. نتیجه؟ شخصیتی بهنام مسعود شصتچی که بهطرزی کاملاً تصادفی وارد موقعیتهایی میشود که نه میخواهد و نه برایش آماده شده، اما همین اشتباهها او را قدمبهقدم به دردسرهای بزرگتر میکشاند.
قلب تپنده سریال خود شصتچی است؛ از پزشک قلابی گرفته تا مدیر پرنفوذ و حتی چهرهای مافیایی، هر بار دیگران او را با فردی مهم اشتباه میگیرند و در کمال ناباوری، این موقعیتها شخصیتش را تغییر میدهد. همین «افتادن به جای آدمهای دیگر» تبدیل شد به موتور اصلی طنز سریال. تیم بازیگران هم فوقالعاده بود؛ علیرضا خمسه، سیامک انصاری، نصرالله رادش، فلامک جنیدی، پژمان بازغی، شقایق دهقان و … هرکدام با نقشهای تکرارنشدنیشان به جذابیت کار اضافه کردند. استفاده هوشمندانه از فلاشبکهای دادگاهی و ارجاعات سینمایی مثل «پدرخوانده»، سریال را هم خندهدار کرد و هم خاص.
موفقیت «مرد هزار چهره» آنقدر زیاد بود که یک سال بعد دنبالهاش «مرد دو هزار چهره» ساخته شد. در فصل دوم، شصتچی فقط قربانی اشتباهات دیگران نبود؛ خودش هم کمکم یاد گرفته بود چطور از موقعیتها استفاده کند و همین باعث شد قصه جسورانهتر و بازیگوشتر شود. هر دو سریال در کنار هم یک نقطه عطف مهم در کارنامه مدیری هستند؛ نه فقط بهخاطر طنز قوی و داستان پرکشش، بلکه چون نشان دادند مدیری چطور میتواند شخصیتی کاملاً معمولی را تبدیل به یکی از محبوبترین کاراکترهای طنز تلویزیون کند.
قهوه تلخ
سفر در زمان با یک فنجان قهوه تلخ.
«قهوه تلخ» نقطه عطف دیگری در کارنامه مهران مدیری است؛ اینبار نه روی آنتن تلویزیون، بلکه در شبکه نمایش خانگی. سریالی که از سال ۱۳۸۹ منتشر شد و خیلی زود به پرفروشترین و موفقترین سریال خانگی زمان خودش تبدیل شد. «قهوه تلخ» یک طنز تاریخی است؛ اما از آن تاریخهایی که در هیچ کتابی پیدا نمیکنید. مدیری با همکاری تیم نویسندگانش، از جمله امیرمهدی ژوله و خشایار الوند، دنیایی ساخت بین واقعیت و خیال؛ قصری پر از شخصیتهای عجیب و پادشاهی که هر تصمیمش میتواند فاجعهای تازه باشد.
داستان با نیما زند کریمی آغاز میشود؛ استاد تاریخ سادهدل و کنجکاوی که با خوردن یک فنجان قهوه تلخ، ناگهان به دورهای ناشناخته میان زندیه و قاجار پرتاب میشود. او در میان آدمهایی قرار میگیرد که نه رفتارشان شبیه تاریخ واقعی است و نه منطقشان قابل پیشبینی. تلاش نیما برای «اصلاح» فضای دربار، همیشه به شکلی طنزآمیز به بنبست میرسد و همین تضاد میان منطق او و بیمنطقی اطرافیان، یکی از جذابترین بخشهای روایت است. در ادامه، ماجرا با ورود شخصیت بلوتوث با بازی مدیری و سفر معکوس او به زمان حال و سپس بازگشت دوباره به گذشته، پیچیدهتر و بامزهتر میشود.
یکی از دلایل موفقیت «قهوه تلخ» حضور پرتعداد و تاثیرگذار بازیگران شناختهشده بود؛ از سیامک انصاری، محمدرضا هدایتی و هادی کاظمی گرفته تا جواد عزتی، الیکا عبدالرزاقی، عارف لرستانی و رضا فیضنوروزی. این مجموعه با شوخیهای خاص، فضای فانتزی و طراحی دقیق روابط درباری، تبدیل شد به تجربهای متفاوت از کمدی ایرانی. هرچند پایان آن به دلایل نامعلومی هرگز بهطور کامل ساخته نشد، اما اثری بود که نشان داد مدیری در ساختن طنز تاریخی هم همانقدر توانمند است که در کمدیهای موقعیت.
نگاهی کوتاه به مسیر پرخاطره مدیری
در نهایت، مرور سریالهای مهران مدیری نشان میدهد چرا او یکی از اثرگذارترین چهرههای طنز در تلویزیون و رسانه ایران است. هرکدام از این سریالها نشانهای از دورهای مشخص در کارنامهی مدیری است؛ دورههایی که سبکها، شوخیها و حتی نگاه مخاطبان به طنز را تغییر دادند.
این پنج سریال شاید مشهورترین و محبوبترین آثار مهران مدیری باشند، اما مطمئناً فهرست کاملتری هم میتوان برای او نوشت. از «نقطهچین» گرفته تا «باغ مظفر»، هرکدام طرفداران پروپاقرص خودشان را دارند. نظر شما چیست؟ بهنظرتان جای کدام سریال مهران مدیری در این لیست خالی است؟
منبع: مجله بازار