رازهای «ابوالهول»؛ چه کسی آن را ساخت؟ چه کسی بینی‌اش را شکست؟

رازهای «ابوالهول»؛ چه کسی آن را ساخت؟ چه کسی بینی‌اش را شکست؟

مجسمۀ ابوالهول با بدن شیر و سر انسان به یکی از مشخص‌ترین نمادهای تمدن مصر باستان تبدیل شده است. هزاران سال است که این مجسمه در نزدیکی اهرام بزرگ جیزه، مثل نگهبانی ابدی چشم به افق دوخته است.

کد خبر : ۱۴۴۴۶۵
بازدید : ۱۸۲۵۰

فرادید| در افسانه‌های یونانی ابوالهول هیولایی با سر یک زن، بدن شیر و بال‌های پرنده بود که برای رهگذران معماهایی طرح می‌کرد و هر کس موفق به حل کردن آن‌ها نمی‌شد توسط هیولا به قتل می‌رسید. اما برای مصری‌ها ابوالهول موجودی مهربان و حفاظت‌کننده بود که از کشور و پادشاهانش مراقبت می‌کرد. در ضمن بر خلاف تصور یونانی از ابوالهول، این موجود در نزد مصری‌ها سر یک مرد را داشت و فاقد بال بود. البته بعضی از مجسمه‌های ابوالهول سرهای حیوانی مانند شاهین و شغال هم داشته‌اند.

به گزارش فرادید؛ اما معروف‌ترین مجسمۀ ابوالهول که در نزدیک اهرام جیزه آرام گرفته، رازهای بزرگی دارد. به طور خاص دو سوال بزرگ دربارۀ این مجسمه وجود دارد؛ اول اینکه در چه زمانی ساخته شده و دوم اینکه چه کسی آن را ساخته است. محققان توافق دارند که این مجسمه حدود 4500 سال قبل، در دوران پادشاهی کهن مصر ساخته شده است؛ یعنی همان زمانی که اهرام بزرگ ساخته شدند.

2

تصویری بازسازی شده از دورانی که مجسمه تازه ساخته شده بود

قطعا مجسمۀ ابوالهول با اهرام بزرگ مرتبط است؛ این نگهبان غول‌آسا درست در وسط دو تا از آن‌ها قرار گرفته که هر کدامشان برای یکی از پادشاهان سلسلۀ چهارم ساخته شده است. خوفو، فرعونی که 4500 سال قبل حکومت می‌کرد هرم بزرگ را ساخت و پسرش خافره هرم کوچکتر کنار آن را. اما در مورد ابوالهول تشخیص اینکه خوفو آن را ساخته یا خافره دشوار است؛ هیچ نوشته‌ای روی این مجسمه یا اطراف آن یافت نشده که نشان بدهد چه کسی آن را ساخته.

رایج‌ترین فرضیه که توسط مصرشناسانی مثل مارک لنر و زاهی هاواس مطرح شده این است که خافره دستور ساخت ابوالهول را به عنوان بخشی از مقبرۀ خودش داد. اما برخی نیز زمان قدیمی‌تری را برای ساخت آن پیشنهاد کرده‌اند. آن‌ها بر اساس کتیبه‌ای متعلق به 2600 سال قبل این ایده را مطرح کرده‌اند. در آن کتیبه آمده که ابوالهول در زمان فرعون خوفو «مرمت» شد؛ یعنی زمان ساخت آن به دوران فراعنۀ قبل از خوفو برمی‌گردد. اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که این کتیبه به لحاظ تاریخی دارای اشتباهاتی است و نمی‌توان به آن اعتماد کرد.

6

کتیبۀ رویا بین پنجه‌های مجسمه ایستاده است

بعد از زوال سلسلۀ پادشاهی کهن، مجسمۀ ابوالهول و ساختارهای اطراف آن مانند معبد خافره، متروک شدند. اما ابوالهول دوباره در حدود 3500 سال قبل مورد توجه یک فرعون جوان قرار گرفت که می‌خواست حکومت خودش را با سلسلۀ پادشاهان کهن پیوند بدهد. این فرعون تحوتموس چهارم بود که کتیبه‌ای از او در بین پنجه‌های ابوالهول یافت شده است. این نوشته که به «کتیبۀ رویا» معروف است، قطعه‌ای از سنگ گرانیت است که 15 تن وزن و بیش از 3.5 متر طول دارد. این کتیبه داستانی از زندگی تحوتموس را روایت می‌کند.

طبق داستان کتیبه، زمانی که تحوتموس بسیار جوان بود، در حالی که در یک بعد از ظهر در سایۀ ابوالهول (که آن زمان تا شانه در شن مدفون شده بود) خوابیده بود، خواب می‌بیند که خدای خورشید در برابر ابوالهول ظاهر می‌شود و به شاهزادۀ جوان می‌گوید که اگر شن‌ها را از اطراف مجسمه کنار بزند و آن را احیا کند، به پادشاهی خواهد رسید. ادامۀ این داستان به خاطر آسیب دیدن بخشی از کتیبه به دست ما نرسیده است.

5

قطعه‌ای از ریش گمشدۀ مجسمه

اما به هر حال تحوتموس این رویا را به معنای مشروعیت پادشاهی خودش می‌گیرد، در حالی که او وارث اصلی تاج و تخت پدرش آمنهوتپ دوم نبود. این رویا، چه واقعی بوده باشد و چه ساختگی، به عنوان تبلیغی برای پادشاهی تحوتموس و مرتبط کردن سلطنت او با شاهان گذشته به کار آمد. این فرعون، مجسمۀ ابوالهول را احیا کرد و آن را از زیر شن بیرون آورد. عده‌ای اعتقاد دارند که تحوتموس در زمان احیاء این مجسمه، یک ریش سنگی به چانۀ آن اضافه کرده است. این ریش بعدا افتاده اما قطعاتی از آن یافت شده است. اما بعد از این دوران مجسمه دوباره به دست فراموشی سپرده شد و تا حد زیادی در زیر شن‌های صحرا مدفون شد.

3

وضع مجسمه در اوایل قرن نوزدهم

در قرون اخیر اروپاییانی که به مصر رفتند از دیدن عظمت مجسمه‌ای که در آن زمان فقط سرش از شن‌ها بیرون مانده بود شگفت‌زده می‌شدند. یکی از سیاحان فرانسوی که در سال 1556 به مصر سفر کرده بود، این مجسمه را «سر یک غول» توصیف کرده است. دو قرن بعد، وقتی سپاه ناپلئون برای جنگیدن با بریتانیا به مصر رفت، آن‌ها از عظمت ابوالهول به شگفت آمدند. گفته شده که خود ناپلئون بسیار تحت تاثیر بناهای باستانی مصر از جمله ابوالهول قرار گرفته بود.

یک داستان دربارۀ دماغ شکسته شدۀ مجسمه این است که سپاهیان ناپلئون به آن شلیک کردند؛ اما با وجود شایع بودن این داستان، واقعیتی در آن نیست. فردریک لوئیس نوردن، سیاح دانمارکی که در سال 1737 یعنی قبل از لشکرکشی ناپلئون به مصر به آن‌جا سفر کرده بود، طرحی از ابوالهول در کتابش کشیده که مجسمه را بدون دماغ نشان می‌دهد.

1

در اوایل قرن بیستم مجسمه هنوز به طور کامل از زیر شن بیرون نیامده بود

مورخی به اسم المقریزی در قرن 14 میلادی در کتابش نوشته است که یک صوفی به اسم محمد صائم‌الدهر، به دلیل این که مردم محلی از پرستش ابوالهول دست بردارند دماغ آن را شکست. گزارش شده که حتی در قرن‌های 12 و 13 میلادی، مردم محلی برای رونق کشاورزی و کسب و کارشان پیشکش‌هایی به ابوالهول تقدیم می‌کردند. بر خلاف ریش مجسمه که قطعاتی از آن پیدا شده، هیچ قطعه‌ای از دماغ آن به دست نیامده است.

در قرن نوزدهم دوباره زمان رونق ابوالهول فرا رسیده بود. البته بیرون آوردن آن از زیر شن اصلا کار آسانی نبود. اولین تلاش‌ها برای پاکسازی اطراف مجسمه از سال 1817 آغاز شد اما نهایتا در دهۀ 1930 بود که مجسمه به طور کامل آشکار شد. از آن زمان تا کنون باستان‌شناسان همچنان به دنبال رازهای تازه‌ای دربارۀ آن هستند.

۱۹
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید