سریال همتا، نمایش درگیرکنندهای از جاسوسی
«همتا» مثل خیلی از رمانها و فیلمهای جاسوسی مهم درباره فرد و افرادی است که دستشان را آلوده میکنند تا این بازی بزرگ به تمیزترین شکل ممکن ادامه داشته باشد.
کد خبر :
۶۰۵۴۱
بازدید :
۴۰۴۸
کسری ولایی | بعضی زخمها هیچ وقت خوب نمیشود. حتی اگر درمان شده باشد، جایش باقی میماند و با دیدن و لمس کردن آن هر چیزی را که از سر گذرانده بودید دوباره به یاد میآورید. این زخمها را فراتر از جسم و زیست، میتوانیم تعمیم بدهیم به حیات بشری و تمدن.
یکی از همین زخمهای به جا مانده از قرن بیستم دیوار برلین است، دیواری که حتی سه دهه بعد از فروپاشی در ناخودآگاه عمومی پابرجا مانده. قرار نیست که تاثیر دیوار در ذهن همه یکسان باشد. دیوار برلین در سینما هم به «زیر آسمان برلین» تبدیل شده، هم به «جاسوسی که از سردسیر آمد»، هم انگیزه ساخت «زندگی دیگران بوده و هم «بلوند اتمی».
حالا نوبت به سریال یک شبکه کابلی رسیده؛ قصهای جاسوسی درباره مردم در دنیای مشابه که با یک دیوار از هم جدا شده اند. منظور از قصه جاسوسی «جیمز باند» یا «ماموریت غیرممکن نیست. اولین ایدهای که احتمالا بعد از تماشای «همتا» به ذهن هر کسی میرسد این است: یک رمان علمی-تخیلی از جان لو کاره!
سی سال قبل دستکاریهای کوانتومی دانشمندان برلین شرقی باعث ایجاد یک جهان موازی با دنیای ما شده؛ جهانی کاملا معادل و به عبارت دقیقتر یک خط زمانی - مکانی تکثیر شده از جهان واقع. بعد از تکثیر، مسیر دو دنیا تغییر میکند و مثل غلتاندن گویهای مشابه در تپههای شنی، این بار دنیای متفاوتی با همان انسانها و خاطرات شکل میگیرد.
کسی از این ماجرا خبر ندارد، روی همه چیز سرپوش گذاشته شده و دروازه دو دنیا تحت حفاظت کامل است. اما رقابت همه جا هست، چه در دو سمت دیوار و چه در دو دنیای موازی. نتیجه این رقابت چیزی نیست جز جنگ سرد مخفی میان جهان ها!
قهرمان داستان کارمند یک سازمان عجیب و غریب در برلین است که سی سال در شرکتی با مانیتورهای سی آرتی، آرشیوهای قطور کاغذی و رویه بروکراتیک بی معنی کار کرده و دقیقا همانقدر از کارش سر در میآورد که هومر سیمپسون از انرژی هسته ای.
قصه وقتی آغاز میشود که همتای این کارمند خسته و توسری خورده از آن دنیا به عنوان یک مامور رده بالا میآید تا جلوی یک توطئه امنیتی را بگیرد. برخلاف آن چیزی که به نظر میرسد، «همتا» شباهتی به «فرینج» و محصولات جی. جی آبرامز ندارد.
سریال سخت شروع میشود، دیر راه میافتد و باید حوصله داشته باشید تا با تعقیب مکالمات شخصیتهای متعدد، خط و ربط قصه دستگیرتان شود. بخشی از دیر راه افتادن سریال در چند قسمت اول و جذاب شدن تدریجی آن در ادامه برمی گردد به شیوه رندانه سازندگان برای خرد و پنهان کردن اطلاعات از دید مخاطب و بعد شلوغ کردن ماجرا با طرح چند خط داستانی متقاطع. جهانهای موازی و شخصیتها هم حسابی دست را برای دور زدن بینندهها باز گذاشته.
به هر حال این سریالی است با چند خط موازی؛ گشتن دنبال جاسوسی که شناسایی نشده، تلاش برای انجام ماموریت ترور به هر ترتیبی که شده، بازی کردن نقش یک جاسوس حرفهای و تجربه زندگی کردن به جای یک نفر دیگر.
فراتر از این جاسوس بازی ها، چیزی که میتواند بیننده را درگیر «همتا» و راه برای ادامه دادن آن در فصلهای بعدی باز کند پرسه زدن میان ایدههای جذاب است. ایدههای ریز و درشت سریال را میشود در استفاده استفادهای که در سطح ایماژ برای تیتراژ سریال باقی نمیماند.
گو یعنی انتخاب و استراتژی؛ این که بر روی یک صفحه شطرنجی بزرگ کدام خانه را برای گذاشتن مهره بعدی انتخاب میکنی و نقشه ات برای فرار کردن و به دام انداختن رقیب چیست؟ وقتی که تقابل شخصیتهای همزاد را در دو دنیای قصه میبینید، میفهمید که «همتا» مثل زندگی واقعی درباره انتخابهای ساده در زندگی روزمره است که میتواند از ما موجودات متفاوتی بسازد.
زمان زیادی از سریال به برخورد شخصیتها با نسخه آلترناتیو خودشان میگذرد و بعید نیست که به همان میزان شما هم به نسخههای آلترناتیو احتمالی خودتان فکر کنید. اما برگردیم به بازی گوو «همتا». از آدمها که بگذرید، سریال استعاره جذابی دارد در باره ذات دیپلماسی در دنیای مدرن. حتما شنیده اید که میگویند بقا بر روی زمین برای هر سطحی از موجودات زنده به رقابت وابسته است.
به همان نسبت که ابزار رقابت از چماق و استخوان تا هک و کلت ارتقا پیدا کرده، در دنیای متمدن امروز هم رقابت به سطح کمپانیها و دولتها رسیده و دیپلماسی به یک بازی فکری هوشمندانه و ظاهرا با خون ریزی کمتر تبدیل شده که قرار است به تصاحب منابع و اطلاعات رقبا شکل مشروع بدهد.
«همتا» مثل خیلی از رمانها و فیلمهای جاسوسی مهم درباره فرد و افرادی است که دستشان را آلوده میکنند تا این بازی بزرگ به تمیزترین شکل ممکن ادامه داشته باشد. به دلیل تعداد کمتر کاربران، محصولات شبکه کابلی استارز راه سختی برای دیده شدن دارند.
«همتا» برای فصل دوم تمدید شده و احتمالا در آینده به یکی از محبوبترین سریالهای این شبکه تبدیل خواهد شد. اگر دنبال یک سریال درگیر کننده و نه چندان سر راست میگردید، نباید فرصت دیدن اجرای بی نظیر جی. کی سیمونز در دو نقش را از دست بدهید. فقط یادتان باشد که تماشای «همتا» مثل پا گذاشتن به یک خانه قدیمی و کم نور با در و دیوارهایی به رنگ آبی روشن و بژ است؛ نکته جذابی به چشم نمیآید، تا وقتی که همه چیز را زیر و رو کنید و به رمزها و کدهای مخفی شده پشت وسایل برسید.
منبع: روزنامه هفت صبح
۰