گفتگو با جوان اعدامی که می‌خواهد زنده بماند

کمکم کنید. من هنوز چیزی از زندگی ندیده‌ام. من نمی‌خواستم این‌طور شود. از همه روزنامه‌ها بخواهید به من کمک کنند. از طرف من بگویید من قصد قتل نداشتم. داشتم برای دانشگاه آماده می‌شدم. به خبرنگار‌ها بگویید به خاطر خدا به من کمک کنند. بگویید صدای من را به گوش بازیگران سرشناس و ورزشکاران تیم ملی برسانند شاید به من کمک کنند یا در پیج اینستاگرام‌شان درخواست من را بگذارند.

کد خبر : ۶۴۷۱۶
بازدید : ۱۳۹۴
نوجوان کرمانشاهی که در ۱۶ سالگی مرتکب قتل شده بود، به طور موقت از اجرای حکم قصاص نجات یافت.

این نوجوان که «میلاد» نام دارد، آذر سال ۱۳۹۲ در نزاع دسته‌جمعی دانش‌آموزی موجب مرگ هم‌کلاسی خود شد و پس از اتمام مراحل دادرسی محکوم به قصاص شد.

با تماس شهروندان کرمانشاهی در ۱۷ آذر سال ۱۳۹۲، پلیس کرمانشاه در جریان نزاع منجر به فوت بین دانش‌آموزان یکی از مدرسه‌های شهرک رودکی قرار گرفت. با آغاز تحقیقات پلیس آگاهی مشخص شد در این نزاع دسته‌جمعی یکی از دانش‌آموزان مجروح و سپس از سوی برادرش و یکی از حاضران در درگیری به بیمارستان منتقل، اما در جریان درمان فوت شده است. با تکمیل‌شدن تحقیقات، پلیس میلاد و یکی از دوستانش به نام «پیام» را دستگیر کرد.

میلاد در جریان بازجویی‌ها به درگیری و جرح منجر به فوت هم‌کلاسی خود اعتراف، اما در جریان دادرسی و در مقابل قاضی دادگاه ادعا کرد که اعترافش به‌دلیل فشار ناشی از بازجویی بود. براساس ادعای میلاد در دادگاه، به‌دلیل شلوغی معرکه دعوا و ازدحام جمعیت، او مطمئن نیست که خودش مرتکب قتل شده باشد. سرانجام به دلیل فقدان مدارک و شهود معتبر مبنی بر بی‌گناهی میلاد و همچنین اقرار صریح او در جریان بازجویی، از سوی دادگاه گناهکار شناخته و به قصاص محکوم شد. پس از آن میلاد روانه کانون اصلاح و تربیت شد و تا ۱۸ سالگی در آنجا بود و سپس به ندامتگاه دیزل‌آباد منتقل شد.

پس از صدور حکم قصاص، تلاش خانواده و ریش‌سفیدان فامیل برای جلب رضایت اولیای دم مقتول به جایی نرسید و اولیای دم مصمم بر اجرای حکم قصاص بودند.

با ورود شورای حل اختلاف ویژه صلح و سازش پرونده میلاد وارد فاز جدیدی شد. با تلاش اعضای شورای حل اختلاف و رایزنی‌ها با خانواده مقتول، آن‌ها در ابتدا رضایت خود را مشروط به دریافت مبلغ یک میلیارد تومان اعلام کردند، اما با تلاش و گفتگو‌های پیگیرانه شورای حل اختلاف کرمانشاه خانواده مقتول در نهایت رضایت خود را مشروط به دریافت مبلغ ۵۵۰ میلیون تومان اعلام کردند.

این موضوع در کوتاه‌مدت باعث خوشحالی و دلگرمی خانواده میلاد و خود او شد. خانواده میلاد با فروش منزل مسکونی، طلا و وسایل باارزش خود و همچنین کمک‌گرفتن از اقوام و آشنایان، موفق به تهیه مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان شدند، اما این مبلغ با آنچه خانواده مقتول درخواست کرده بودند، فاصله‌ای بسیار داشت و به همین دلیل قرار بود که میلاد را به چوبه دار بسپارند، اما پادرمیانی رئیس اجرای احکام شعبه ۴ کرمانشاه و اعضای شورای حل اختلاف ویژه صلح و سازش قتل باعث شد که خانواده مقتول تا ۱۳ آذرماه آینده به میلاد و خانواده‌اش فرصتی مجدد برای تهیه مبلغ دیه درخواستی بدهند.

در این میان با تلاش جمعیت امام علی (ع) مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان دیگر از سوی نیکوکاران این جمعیت جمع‌آوری شد و به این صورت مبلغ جمع‌آوری‌شده به ۳۵۰ میلیون تومان رسید و کماکان ۲۰۰ میلیون تومان تا دیه درخواستی خانواده مقتول فاصله دارد.

مادر میلاد در گفتگویی، از خیران هم‌وطن و به ویژه مردم نیکوکار استان کرمانشاه و همچنین خیران سرشناسی که تاکنون موجبات رهایی چند نفر از زندانیان محکوم به قصاص از طناب دار شده‌اند، درخواست کرد برای آزادی میلاد به یاری آن‌ها بیایند. او گفت: «خواهش می‌کنم به میلاد کمک کنید. میلاد بچه بود که این اتفاق برایش افتاد. هیچ بچه‌مدرسه‌ای در خواب هم فکر قتل را نمی‌کند. یک دعوای مدرسه‌ای باعث این اتفاق شد».

پدر میلاد هم از هنرمندان و نام‌آوران عرصه‌های ورزشی درخواست کمک کرد و گفت: «می‌دانم شرایط اقتصادی مردم آن‌قدر بد است که از عهده مخارج خانواده‌های خود هم به‌سختی برمی‌آیند به همین دلیل خجالت می‌کشم از مردم عادی درخواست کمک کنم. من از خیران نیکوکار هم‌وطن درخواست می‌کنم به کمک ما و میلاد بیایند. به خدا قسم من در خواب هم ۵۵۰ میلیون تومان را نمی‌دیدم و اصلا نمی‌دانم این پول چطور جمع می‌شود.

لطفا به میلاد کمک کنید. او فقط تا ۱۳ آذرماه فرصت دارد. نمی‌دانم چه‌کار کنم و درِ خانه چه کسی را بزنم. امیدم اول به خدا و بعد به مردم نیکوکار است».

افراد نیکوکاری که تمایل دارند برای آزادی میلاد به او و خانواده‌اش کمک کنند، می‌توانند وجوه نقد خود را به شماره کارت ۵۰۲۲۲۹۱۰۶۳۶۴۱۴۷۴ که متعلق به گروه «یاران نجات» و به نام «شهرزاد همتی‌پل‌سنگی»، افسون علیمرادیان» و «شاهد حلاج‌نیشابوری» است، واریز کنند.

گفتگو با میلاد
با میلاد درباره روز حادثه و اتفاقی که منجر به فوت هم‌کلاسی او شده است، گفت‌وگوی کوتاهی انجام داده‌ایم که می‌خوانید:

درباره روز حادثه صحبت کن، دقیقا آن روز چه اتفاقی افتاد؟
بعد از اینکه از مدرسه تعطیل شدیم هم‌کلاسی‌ها قرار دعوا گذاشتند. من به خانه رسیدم و یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت: قرار دعوا گذاشته‌ایم، تو بیا و مواظب باش من کتک نخورم. من اصلا قصد دعوا نداشتم. مرحوم با دوستم درگیر شد و هر دو زمین افتادند. وقتی که آن‌ها را جدا کردیم مرحوم به من حمله کرد هر دو چاقو در دست داشتیم و در همان حال به زمین افتادیم. در همان حال که تقلا می‌کردم از زمین بلند شوم چاقو به پهلوی مرحوم فرو رفت و ریه او را سوراخ کرد. دوستم و برادر مرحوم او را به بیمارستان رساندند. شب خبردار شدم که در بیمارستان فوت شده است. اصلا باورم نمی‌شد، فکر می‌کردم بچه‌ها شوخی می‌کنند.

همیشه با خودت چاقو حمل می‌کردی؟
نه هیچ‌وقت چاقو در جیبم نمی‌گذاشتم. من اصلا اهل دعوا نبودم. آن روز هم دعوا برای من نبود. دوستم با مرحوم قرار دعوا گذاشته بود و از من خواست با او بروم که کتک نخورد، اما من را هم وارد درگیری کردند.

وقتی فهمیدی دوستت فوت شده است، چه احساسی داشتی؟
به خدا اصلا باور نمی‌کردم. فکر می‌کردم می‌خواهند من را بترسانند. من در خواب هم نمی‌دیدم کسی را بکشم. من اصلا نباید سر قرار دعوایی می‌رفتم که به من ربطی نداشت، اما همه‌چیز روی سر من آوار شد.

الان مبلغ درخواستی خانواده اولیای دم بیشتر از تمام زندگی خانواده توست، فکر می‌کنی این پول چطور تهیه می‌شود؟
به خدا نمی‌دانم. پدرومادرم خانه و هر چه که داشتند را فروختند و دیگر چیزی ندارند. نمی‌دانم چه‌کار کنم. کاش اصلا به دنیا نمی‌آمدم.

اگر این مبلغ جور نشود، چه اتفاقی می‌افتد؟‌
نمی‌دانم، اما فکر می‌کنم اعدامم می‌کنند. به خدا من نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد. من نمی‌خواهم اعدام شوم، تو را به خدا به من کمک کنید.

فکر می‌کنی این مبلغ تهیه می‌شود؟
کمکم کنید. من هنوز چیزی از زندگی ندیده‌ام. من نمی‌خواستم این‌طور شود. از همه روزنامه‌ها بخواهید به من کمک کنند. از طرف من بگویید من قصد قتل نداشتم. داشتم برای دانشگاه آماده می‌شدم. به خبرنگار‌ها بگویید به خاطر خدا به من کمک کنند. بگویید صدای من را به گوش بازیگران سرشناس و ورزشکاران تیم ملی برسانند شاید به من کمک کنند یا در پیج اینستاگرام‌شان درخواست من را بگذارند. به آن‌ها بگو من اشتباه کردم. به خدا خیلی اشتباه کردم. من نمی‌خواهم بمیرم، از اعدام می‌ترسم. شما را به امام‌حسین (ع) به من کمک کنید.

فکر می‌کنی چه کسانی به تو کمک می‌کنند؟
اینجا در زندان همه از گروه یاران نجات و روزنامه شما صحبت می‌کنند. همه می‌گویند خیلی‌ها را نجات داده‌اید. من امیدوارم همه مردم به کمکم بیایند. به خدا من اشتباه کردم.

برای بچه‌های مدرسه که الان در حال تحصیل هستند، چه پیامی داری؟
از همه آن‌ها خواهش می‌کنم از مدرسه یک‌راست به خانه برگردند و فقط درس بخوانند و ورزش کنند. در دعوا‌های زنگ آخر شرکت نکنند. یک لحظه غفلت باعث می‌شود همه لحظه‌های خوشی که می‌توانند به خوبی بگذرانند، به جهنم تبدیل شود.

صحبت دیگری هم داری؟
به خاطر خدا کمکم کنید. به قرآن تا آخر عمر نوکر امام‌رضا (ع) می‌شوم.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید