قتل مرموز در ماشین

قتل مرموز در ماشین

نگران شدم و وقتی در صندوق را باز کردم، دیدم او اصلا حالش خوب نیست. برای همین به علی گفتم و تصمیم گرفتیم او را کنار خیابان رها کنیم و بعد هم به پلیس زنگ زدیم.

کد خبر : ۷۷۸۱۲
بازدید : ۱۲۰۶۵
قتل مرموز در ماشین
بازپرس و کارآگاهان جنایی در تلاش هستند تا راز یک جنایت را که با انگیزه‌ای مبهم رخ داده است، فاش کنند. مأموران کلانتری ۱۲۸ تهران‌نو ساعت ۱۱:۵۰ روز جمعه گذشته در پی تماسی مطلع شدند مردی زخمی در نزدیکی بیمارستان یاسینی روی زمین افتاده است. فرد تماس‌گیرنده که مردی ناشناس بود، به مأموران گفت: من و دوستم نزدیکی بیمارستان هستیم و دوستم چاقو خورده و زخمی است.
به این ترتیب، مأموران در محل حاضر شدند، اما فقط مرد زخمی را دیدند که روی زمین افتاده بود؛ بنابراین امدادگران اورژانس نیز در محل حضور یافتند، اما اقدامات آن‌ها مؤثر واقع نشد و مرد زخمی به دلیل شدت جراحات جان خود را از دست داد.
در پی این اتفاق مأموران کلانتری بازپرس کشیک قتل تهران را در جریان موضوع قرار دادند و او همراه مأموران اداره دهم پلیس آگاهی و اکیپ تشخیص هویت و کارشناسان پزشکی قانونی در محل حضور یافت.
در تحقیقات میدانی شاهدانی گفتند دیده‌اند سرنشینان یک سمند بژرنگ که دو مرد و یک زن و یک کودک بودند، مرد زخمی را از ماشین بیرون انداختند و رفتند. همچنین مشخص شد یکی از شاهدان موفق به برداشتن پلاک خودرو شده است.
به این ترتیب، تحقیقات برای شناسایی مالک خودرو ادامه یافت و پس از سه ساعت مرد ۵۴ ساله‌ای که مهدی نام دارد، بازداشت شد. او در تحقیقات به مأموران گفت: من اعتیاد داشتم و برای ترک اعتیاد به کمپی در تهرانپارس رفته بودم که در آنجا با مردی به نام علی آشنا شدم.
او مدعی بود که اعتیاد ندارد و یکی از دوستانش به نام رضا به دلیل اختلافاتی که داشته‌اند، بی‌دلیل او را به کمپ برده و بستری کرده است، اما گردانندگان کمپ حرف او را باور نمی‌کنند و می‌گویند حداقل باید ۱۵ روز آنجا بماند تا ادعایش ثابت شود. مهدی ادامه داد: من شماره علی را گرفتم و بعد از اینکه او هم از کمپ بیرون آمد، با هم در ارتباط بودیم. بعد از مدتی علی به من گفت: دوستش رضا که او را به کمپ برده بود، واقعا معتاد شده است.
برای همین قرار شد دونفری او را به کمپ ببریم. به همین منظور، قرار شد علی و همسر صیغه‌ای‌اش به خانه ما بیایند تا صبح به سراغ رضا برویم. وقتی آمدند همسرم خانه نبود و بچه‌ام خیلی بی‌قراری می‌کرد. همسر علی پیشنهاد داد یکی از دوستانش را که بچه دارد به خانه بیاوریم تا هم دور هم گپی بزنیم و هم بچه‌اش با بچه من بازی کند، همین کار را کردیم.
مهدی ادامه داد: صبح دوست همسر علی را در نزدیکی کرج پیاده کردیم و بعد سراغ رضا رفتیم، اما او مقاومت کرد و ما او را با چوب کتک زدیم بعد هم در صندوق عقب گذاشتیم. در مسیر او خیلی سروصدا می‌کرد برای همین علی اصرار داشت صدای ضبط را زیاد کنم.
وقتی به کمپ ترک اعتیاد رسیدیم، گفتند قبل از هشت صبح پذیرش ندارند. برای همین مجبور شدیم از آنجا برویم. وقتی متوجه شدم رضا دیگر سروصدا نمی‌کند، نگران شدم و وقتی در صندوق را باز کردم، دیدم او اصلا حالش خوب نیست. برای همین به علی گفتم و تصمیم گرفتیم او را کنار خیابان رها کنیم و بعد هم به پلیس زنگ زدیم.
من اصلا متوجه نشدم که علی کی به او چاقو زد. با این اظهارات مهدی، بازپرس جنایی دستور شناسایی علی، همسر صیغه‌ای او و دوست همسر صیغه‌ای او را صادر کرده است تا حقیقت افشا شود. مهدی نیز برای تکمیل تحقیقات در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید