قتل دوست صمیمی در خانه ویلایی
من به خانه ابراهیم مدام رفتوآمد داشتم تا اینکه شب حادثه خواهرم با من تماس گرفت و گفت: ابراهیم و شیما دعوا کردهاند و شیما کمک لازم دارد. من هم قبول کردم به کمک بروم.
کد خبر :
۸۳۲۹۵
بازدید :
۱۱۵۶۳
مردی که به خاطر بدرفتاریهای شوهر یک زن، او را به قتل رسانده و جسدش را دفن کرده بود، به اتهام قتل به قصاص و زن مقتول نیز به اتهام همدستی به حبس محکوم شد. این زن و مرد زمانی بازداشت شدند که صاحب یک ویلا در بومهن به مأموران گزارش داد از داخل خانهاش اسکلت پیدا کرده است.
با ردیابی مأموران مشخص شد قبل از فروش این خانه مردی که در آن ساکن بود، گم شده و هرگز پیدا نشده است. در نهایت مشخص شد اسکلت پیداشده متعلق به همان مرد است. به این ترتیب زن مقتول و مردی که با او ازدواج کرده بود، بازداشت شدند.
با اعتراف این دو نفر و فاششدن ماجرای قتل کیفرخواست علیه آنها صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا نماینده دادستان تهران در جایگاه قرار گرفت و در توضیح کیفرخواست گفت: متهمان که مهرداد و شیما نام دارند، ۲۹ دی سال ۹۲ شوهر شیما را که ابراهیم نام داشت، به قتل رساندند و جسدش را در باغچه خانه دفن کردند.
هفت سال بعد، زمانی که صاحبخانه قصد احداث استخر داشت و باغچه را کند، استخوانها را پیدا کرد و مأموران را در جریان قرار داد. در ادامه تحقیقات، مأموران به ساکنان سابق خانه مشکوک شدند؛ زیرا گفته شده بود پدر خانواده به صورت ناگهانی گم شده است.
وقتی مأموران از شیما بازجویی کردند، راز قتل برملا شد. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده و سایر شواهد، بهعنوان نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی را دارم. ضمن اینکه معاون اول قوه قضائیه از طرف طفل صغیر مقتول درخواست قصاص کرده است. از نظر دادسرا مهرداد متهم به مباشرت در قتل و دفن جسد و معاونت در جعل اسناد طلاق و شیما متهم به معاونت در قتل و دفن جسد و مباشرت در جعل اسناد طلاق است.
سپس دیگر فرزند مقتول که بزرگسال است، در جایگاه قرار گرفت و درخواست قصاص قاتل را مطرح کرد. سپس مهرداد به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد. او گفت: چندسالی میشد که با ابراهیم دوست بودم. دوستی ما از طریق خواهرم بود. چون خواهرم با شیما دوست بود، یک روز به من گفت: شوهر شیما کمی پول لازم دارد، من هم پول را قرض دادم و سفته گرفتم، اما مدتی بعد، چون دوستی ما عمیق شد، سفتهها را پاره کردم.
من به خانه ابراهیم مدام رفتوآمد داشتم تا اینکه شب حادثه خواهرم با من تماس گرفت و گفت: ابراهیم و شیما دعوا کردهاند و شیما کمک لازم دارد. من هم قبول کردم به کمک بروم. وقتی وارد خانه شدم، با ابراهیم صحبت کردم و به او گفتم با همسرت تندی نکن و مشکلاتتان را مسالمتآمیز حل کنید، اما ابراهیم خیلی عصبانی بود.
او با چاقو به سمت شیما حمله کرد. سعی کردم جلویش را بگیریم و او تلاش کرد مرا بزند. من هم یک چاقو برداشتم و برای اینکه از خودم دفاع کنم، ضربهای به مقتول زدم و همان یک ضربه باعث مرگش شد. خیلی عصبی و ناراحت بودم و به شیما گفتم مقصر تو بودی که من این کار را کردم. همان موقع شیما به من گفت: اگر بازداشت شدیم، من میگویم در قتل شریک بودم تا مجازاتت کمتر شود.
متهم ادامه داد: فردای آن روز من به خانه شیما رفتم و جسد را در باغچه دفن کردیم. بعد هم شیما به پلیس اعلام کرد شوهرش به صورت ناگهانی مفقود شده و خبری از او نیست. پنج ماه بعد از حادثه درحالیکه شیما و بچههایش در شهرستان نزد پدر شیما زندگی میکردند، من به آنجا رفتم و شیما را خواستگاری کردم و با هم صیغه محرمیت خواندیم. ما رابطه نامشروع با هم نداشتیم و اعترافهای قبلیام در این خصوص کذب است.
متهم در پاسخ به این سؤال که آیا همسر و فرزند دیگری هم دارد یا خیر گفت: همسرم سالها قبل خانهام را از من گرفت و بعد هم من را ترک کرد. من با بچههایم زندگی میکردم. با اینکه از هم به صورت رسمی طلاق نگرفتیم، سالهاست جدا از هم زندگی میکنیم.
در ادامه جلسه دادگاه شیما، متهم ردیف دوم، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من و ابراهیم اختلاف شدیدی با هم داشتیم. قبل از این حادثه، من درخواست طلاق داده بودم، اما ابراهیم قبول نکرد و من را طلاق نداد. روز حادثه من و ابراهیم با هم جروبحث کردیم و ابراهیم فحشهای رکیکی به من داد. من هم خیلی ناراحت شدم.
گفتم من میخواستم از تو طلاق بگیرم چرا طلاقم ندادی؟ گفت: آخر تو را میکشم، ولی طلاقت نمیدهم. همینطور که داشتیم جروبحث میکردیم، من سمت آشپزخانه رفتم تا شام بیاورم. مقابل درِ آشپزخانه سیلی محکمی به من زد و من هم با دوستم که خواهر مهرداد است، تماس گرفتم و گفتم چه اتفاقی افتاده است.
او هم مهرداد را برای کمک فرستاد. مهرداد برای اینکه مرا نجات بدهد جلوی شوهرم را گرفت تا به من حمله نکند، اما ابراهیم به او حمله کرد و مهرداد هم یک ضربه بیشتر به او نزد. ما از ترس به پلیس یا اورژانس خبر ندادیم. هیچ ارتباطی هم تا آن زمان با هم نداشتیم و بعد از قتل ابراهیم بود که مهرداد به خواستگاری من آمد.
زن جوان در پاسخ به این سؤال که چرا شوهرش حاضر نبود او را طلاق بدهد، گفت: ابراهیم قبل از من دو بار ازدواج کرده بود، اما چون خیلی عصبی و پرخاشگر بود، همسرانش از او جدا شده بودند. او میگفت: اگر تو را طلاق بدهم همه فکر میکنند مشکل از من است که نمیتوانم با همسرم زندگی کنم؛ به همین خاطر حاضر به جدایی نبود.
در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و با توجه به نحوه قتل که مهرداد مرتکب شده بود او را به قصاص و همچنین شیما را از اتهام مشارکت در قتل تبرئه کردند و به خاطر اختفای ادله جرم به حبس محکوم شد. در صورت اعتراض متهمان پرونده برای بررسی مجدد به دیوان عالی کشور خواهد رفت.
۰