فرانسیس بیکن؛ پیامبر علم جدید
شاید بزرگترین تاثیر بیکن در فلسفه غربی همانا نقش او در پیدایی و تاسیس «علوم تجربی» یا «علم مدرن» است.
فرانسیس بیکن فیلسوف، سیاستمدار، حقوقدان و نویسنده مشهور انگلیسی بود که به عنوان پیامبر علم جدید و بنیانگذار فلسفه علم بود. وی اندیشههای بیهوده عصر خود را شناخت و با قدرت و جرأت به نقد آنها پرداخت تا بشر عصر خود را از خواب قرون وسطایی بیدار کند.
علم بر انسان و جهان تسلط دارد و بر طبیعت نمیتواند مسلط شود، مگر آنکه از قوانین آن آگاهی یابیم. ادراک ما از حقیقت تنها در همان حدی است که مشاهدات ما اجازه میدهد و خارج از حیطه مشاهدات چیزی نمیتوانیم، بدانیم. ذهن مسوول یافتن روابط در ماده به وسیله مشاهده و تجربه است و میان علم عمل و مشاهده فرقی نیست.
تولد و خانواده و تحصیلات
بیکن در ۱۲ سالگی وارد کالج کمبریج شد، اما پس از سه سال آنجا را ترک کرد. با آنکه ۱۶ سال بیشتر نداشت در دفتر سفارت انگلیس در فرانسه مأموریتی به وی پیشنهاد شد و پس از آنکه مضرات و منافع این کار را خوب سنجید، آن را پذیرفت. در حالی که ۱۸ سال داشت، پدر خود را از دست داد. پس از آن وارد رشته حقوق شد و برای به دست آوردن یک شغل سیاسی تلاش کرد.
ورود به عرصه قضاوت و سیاست
مواجهه با فلسفه زمانه خود
او با به نقد کشیدن فلسفه و منطق حاکم زمانش سعی کرد تا بشر عصر خود را از خواب قرون وسطایی بیدار کند و سایه سنگین فلسفه کهن را از سر او بردارد. به همین دلیل هم تمام نظامهای فلسفی، اعم از فلسفه کهن و معاصر خود را بی حاصل دانست و سعی کرد، آن را از حالت خمود و جمود رها کند و این تجدید فلسفی خود را «احیای کبیر» نامید.
طرح جدید در فلسفه
۱- او معتقد بود باید از مبادی علوم سخن گفت و طبقه بندی کاملی از علوم ارایه کرد. بر این اساس ۲ کتاب «پیشرفت دانش» و «منزلت دانش» را نگاشت که محتوی بخش اول طرح او هستند.
۲- بیکن میگفت که باید روش تحقیق جدید و اصول و قواعد فن جدید «تفسیر طبیعت» را شناخت. به باور او این روش باعث میشود تا بشر از «خرد» خود هرچه بهتر و کاملتر برای شناخت جهان پیرامونش بهره گیرد و در نتیجه بر مصائب و ابهامات طبیعت فائق آید.
۳- این فیلسوف بر این باور بود که باید برای تاریخ طبیعی و تجربی اهمیت قائل شد. بیکن تاریخ طبیعی را «تاریخ پایه» نامید و آن را اساس و بن مایه فلسفه راستین دانست.
۴- طرح چهارم بیکن «پلکان خرد» است که نشان دهنده درجه پیشرفت دانش حقیقی بشر است که به تدریج از اصول کلی به اصول کلیتر و بنیادیتر پیش میرود.
۵- دربخش پنجم بیکن میگوید که میبایست به «فلسفه جدیدی» دست یافت که پاسخگوی ابهامات و چالشهای بشر درباره چیستی جهان و طبیعت باشد و کتاب «پیش بینیهای پیشگامان فلسفه جدید» را بدین منظور به رشته تحریر درآورد.
۶- ششمین و آخرین بخش از طرح بیکن مبتنی بر این بود که فلسفه جدید باید توان این را داشته باشد که «علم پویا» را به بشر عرضه کند.
در مجموع این ۶ بخش بن مایههای اندیشه و آثار بیکن و در نتیجه بنیان فلسفه و علم پیشنهادی او را میسازند. شاید بزرگترین تاثیر بیکن در فلسفه غربی همانا نقش او در پیدایی و تاسیس «علوم تجربی» یا «علم مدرن» است.
اندیشه و ادب
جان درایدن شاعر و منتقد انگلیسی درباره بیکن مینویسد: جهان تنها علم کنونی اش را مدیون بیکن نیست، بلکه آینده اش را نیز مدیون اوست.
در حوزه ادبی نیز بیکن جایگاهی خاص دارد تا آنجا که برخی او را با شکسپیر هم پایه دانسته اند و حتی شکسپیر را متأثر از وی و برخی از نمایشنامههای شکسپیر را به او نسبت میدهند و معتقدند که به قلم بیکن نگاشته شده است.
ویل دورانت در کتاب «تاریخ فلسفه» اش در تأیید مقام ادبی بیکن مینویسد: زبانش در نثر همان اندازه بی مانند بود که زبان شکسپیر در شعر و برخی از منتقدین حتی او را بنیانگذار ادبیات فلسفی به زبان انگلیسی دانسته اند و در اثبات ادعای خود به آثاری از وی، چون «مجموعه مقالات، پیشرفت دانش، آتلانتیس نو و تاریخ هانری هفتم» استناد میکنند.