مرگ پسر جوان؛ رفیق کشی یا حادثه؟

مرگ پسر جوان؛ رفیق کشی یا حادثه؟

من توانستم از چنگال آن‌ها فرار کنم؛ اما، چون هومن گرفتار شده بود، زیر ضربه‌های مرگبار راهزنان جان سپرد. متهم ادامه داد: من چند ساعت بعد بار دیگر به محل برگشتم و با جسد دوستم رو‌به‌رو شدم.

کد خبر : ۹۱۵۰۲
بازدید : ۱۲۲۲۵
متهم به قتل

پرونده قتل جوانی که به همراه دوستش گرفتار راهزنان شد و از پا درآمد، با آزادی تنها مظنون پرونده پیچیده‌تر شد. این پرونده با شکایت پدر مقتول به جریان افتاد.

او به مأموران گفت از دوست پسرش شکایت کرد. مرد میانسال به مأموران گفت: پسرم به نام هومن و دوستش در مشهد کار می‌کردند. آن‌ها خیلی با هم صمیمی بودند، اما یک روز دوست پسرم به من گفت فرزندم کشته شده است.

جسد هومن را پلیس پیدا کرده، اما من فکر می‌کنم دوست پسرم مظنون اصلی این پرونده است. پلیس تهران متوجه شد مأموران پلیس مشهد جسد هومن را شناسایی کرده‌اند. شواهد نشان می‌داد پسر جوان با ضربه‌های متعدد جسم سخت به سر و صورتش از پا درآمده است.

دوست هومن به نام آرش که در زمان حضور مأموران پلیس مشهد در محل حادثه با لباس‌های خونین کمی آن‌طرف‌تر از جسد حضور داشت، گفت: راهزنان به او و دوستش حمله کرده و آن‌ها را زده‌اند.

جسد با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و آرش تحت بازجویی قرار گرفت. این پسر مدعی شد چند راهزن به او و هومن حمله کردند، آن‌ها را تا سرحد مرگ کتک زدند و اموال‌شان را به سرقت بردند. تلاش پلیس برای به‌دست‌آوردن ردی از راهزنان آغاز شد؛ اما راه به جایی نبرد.
به این ترتیب و با شکایت پدر هومن پرونده اتهامی آرش به جریان افتاد و از آنجایی که متهم و شاکی هر دو در تهران بودند، رسیدگی قضائی نیز در پایتخت انجام و آرش به‌عنوان تنها مظنون بازداشت شد و در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص را مطرح کردند. پدر هومن گفت: پسرم و آرش هر دو در مشهد در یک کارگاه رنگ‌کاری مبل کار می‌کردند. آن‌ها رابطه خوبی با هم داشتند. نمی‌دانم چطور شد که آرش پسرم را کشت. من هنوز این ماجرا را باور ندارم و برای آرش اشد مجازات را می‌خواهم.

سپس متهم روبه‌روی قضات ایستاد و منکر اتهامش شد. او گفت: من بی‌گناه هستم و بی‌دلیل از یک سال قبل به زندان افتادم. من در زندان رجایی‌شهر شرایط سختی دارم و مستحق این همه سختی نیستم.
او در تشریح ماجرای قتل دوستش گفت: ما سوار ماشین هومن شدیم و از مشهد به سمت تهران به راه افتادیم؛ اما در راه گرفتار راهزنان شدیم. چند مرد جوان به ما حمله کردند و قصد خفت‌گیری داشتند. آن‌ها از ما خواستند پول و موبایل و ماشین‌مان را تحویل بدهیم، اما ما مقاومت کردیم و آن‌ها من و دوستم را تا سر‌حد مرگ کتک زدند.
من توانستم از چنگال آن‌ها فرار کنم؛ اما، چون هومن گرفتار شده بود، زیر ضربه‌های مرگبار راهزنان جان سپرد. متهم ادامه داد: من چند ساعت بعد بار دیگر به محل برگشتم و با جسد دوستم رو‌به‌رو شدم. همان موقع پلیس هم رسیده بود که من دستگیر شدم. باور کنید من در مرگ دوستم دستی نداشتم و بی‌گناه به زندان افتادم.

او درحالی‌که اشک می‌ریخت گفت: من حتی در پلیس آگاهی نشانی از راهزنان دادم. چون نتوانستند آن‌ها را شناسایی کنند من را بازداشت کردند. من وقتی بازداشت شدم خیلی ترسیده بودم به همین دلیل حرف‌های ضد‌و‌نقیضی را مطرح کردم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده حکم برائت آرش و دستور آزادی او را صادر کردند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید