داستان عجیب پیچ امین‌الدوله؛ راز نامگذاری محله «زرگنده» چه بود؟

داستان عجیب پیچ امین‌الدوله؛ راز نامگذاری محله «زرگنده» چه بود؟

به گفته موسپیدکرده‌های محله زرگنده، اینجا دهی در شمال شرقی تهران بوده که به آن پایین تپه نیز گفته می‌شده و قدمتی ۱۸۰ ساله برای آن نوشته‌اند.

کد خبر : ۱۳۴۷۱۲
بازدید : ۸۷۴

«حسن‌آباد زرگنده»، محله‌ای قدیمی است که شمایلی از بافت قدیمی کل منطقه را می‌توان در آن دید. این گزارش همه آن چیزی را که می‌شود درباره محله زرگنده گفت، در خود دارد.  بیایید به دیروز محله زرگنده برویم. در گذشته، زرگنده سراسر گندمزار بود و گندم هنگام برداشت، طلایی رنگ می‌شود و چون غذای مردم از گندم‌کاری تأمین می‌شد، هنگام برداشت این خوشه‌های طلایی می‌گفتند: «زر کندم» که این محل به «زر کنده» و بعدها به زرگنده معروف شد. در این رابطه روایت دیگری هم وجود دارد؛ گندمزارها به مرور به باغ‌های میوه، کاج، سرو وصنوبر تبدیل شدند که ابتدا در اختیار روس‌ها و سپس در اختیار انگلیس‌ها و بعدها در اختیار هر دویشان قرار گرفت و تفرجگاه آنها به حساب می‌آمد. چون در آن زمان بانک وجود نداشت، آنها طلاهای خود را زیر زمین دفن می‌کردند و با گذشت سال‌ها یکی از اهالی که چاهی حفر می‌کرده، سر کلنگش به یک خم پر از طلا بر می‌خورد و می‌گوید که زر کندم، یعنی طلا پیدا کردم.  

در ضلع جنوب شرقی زرگنده، تپه‌ای قرار داشته که به «سید حسن شکرآبی» کدخدای زرگنده تعلق داشت و کسی در آن زندگی نمی‌کرد. در زمان پهلوی دوم و با صدور حکم اصلاحات ارضی، سید حسن به دستور نریمان شهردار سابق، آن را بین اهالی تقسیم می‌کند و بسیاری از ساکنان مهاجر که از طبس و سبزوار و یزد به این محل آمده بودند، همه به یک میزان زمین دریافت کردند و در آن خانه ساختند، بنای هیچ از این خانه‌ها به بیش از ۳۰، ۴۰‌متر نمی‌رسد. این قسمت به حسن‌آباد معروف شد.  

زرگنده، شهری کوچک

هر آنچه در یک کلانشهر وجود دارد، اینجا به چشم می‌خورد. در این محله ۹ مسجد، سه بیمارستان، یک امامزاده، حوزه علمیه، فرهنگسرا، سینما، رودخانه، بازار میوه وتره‌بار، دانشکده علوم پزشکی و یک موزه (که منزل شهید بهشتی بوده است و اوایل انقلاب اکثر جلسات هیئت دولت آنجا برگزار می‌شد و کسانی مثل شهید رجایی و شهید باهنر و... در آن‌ تردد داشتند) یافت می‌شود. البته این محله کمبودهایی نیز دارد که از آن جمله می‌توان به نبود ایستگاه آتش‌نشانی، اورژانس و کلانتری اشاره کرد. زرگنده در گذشته هم وسعت بسیاری داشته که به مرور زمان مرزهای جغرافیای آن با خیابان‌های اطراف تغییر کرده است و در واقع ساخت بزرگراه‌ها و قوانین شهرسازی، مرزهای آن را تغییر داده است. یک سر زرگنده پایین خیابان تجریش بود که تا زیر پل سید خندان ادامه پیدا می‌کرد و ضلع غربی شرقی آن هم از قبرستان انگلیسی‌ها در خیابان دولت تا شمال خیابان جردن ادامه داشت. هنوز هم در بسیاری از سندهای املاک خیابان جردن، نام زرگنده نوشته شده است.  

زرگنده، دهی با سه حمام 

آب زمین‌های کشاورزی زرگنده از دو قنات اصلی تأمین می‌شد که این دو، از قنات مادر از پشت سلسله جبال البرز تأمین می‌شدند. آبرسانی به محله نیز از طریق این قنات‌ها صورت می‌گرفت. سه مورد عمده مصرف آب قنات‌ها هم، سیراب کردن زمین‌های کشاورزی، مصرف آب آشامیدنی و استفاده از آب در خزینه حمام‌ها برای شست‌وشو ذکر شده است. در عین حال محله زرگنده سه حمام فعال داشته که اکنون دیگر از آنها استفاده نمی‌شود و از مکان آن برای مصارف دیگری بهره‌می‌برند. این حمام‌ها در زمان قدیم در دو شیفت کار می‌کردند؛ شیفت صبح که از طلوع آفتاب تا اذان ظهر بود و در اختیار خانم‌ها قرار داشت و نوبت غروب تا شب که در اختیار آقایان قرار می‌گرفت. بد نیست بیاوریم حمام‌ها نیز دو نوع بودند، حمام عمومی و حمام نمره (خصوصی). حمام‌های عمومی رختکن عمومی داشتند و حمام خصوصی چندین اتاق داشت و هر کس به شکل مجزا از یک اتاق آن استفاده می‌کرد و هزینه‌اش یک تا دو تومان بود.  

خیابان شهید عمرانی یا همان تپه حسن‌آباد سابق

خیابان عمرانی همان تپه حسن‌آباد سابق است که یک سر آن به خیابان دانشگر و سر دیگر به خیابان ظفر(وحید دستگردی) می‌رسد و چهار مسجد حجت، حضرت ابوالفضل، فاطمه‌الزهرا و صاحب‌الزمان در آن قرار دارد. اگر کسی امروز در این محله قدم بزند به روشنی می‌فهمد این خیابان بافت فرسوده زیادی دارد، سقف برخی از خانه‌ها ریخته و کوچه‌ها به قدری تنگ هستند که امکان ورود جرثقیل و خاور برای نوسازی وجود ندارد. برخلاف تصور بسیاری که گمان می‌کنند، مناطق شمالی تهران سراسرآباد و پر تجمل هستند، در برخی از نقاط این محله‌ها اقشار ضعیف و کم درآمد زندگی می‌کنند که توان تغییر وضعیت زندگی خود را ندارند و با تعداد فرزندان زیاد، در خانه‌های ۳۰، ۴۰ متری ساکنند.  

ماجرای خیابان شهید دلیری و صندوق قرض‌الحسنه

خیابان شهید دلیری که به نام یکی از شهدای این خیابان نامگذاری شده است، خیابانی شمالی جنوبی است که می‌شود گفت محله زرگنده را به دو بخش تقسیم می‌کند. در زمان رژیم پهلوی در این خیابان صندوق قرض‌الحسنه‌ای افتتاح کرده بودند که اهالی برای آینده فرزندان خود در آن پول ذخیره می‌کردند تا در زمان بزرگسالی به کارشان بیاید، به همین سبب این خیابان به نونهالان معروف بوده و هنوز هم بسیاری از اهالی به همین نام آدرس می‌دهند.  

خیابان دلیری، ویترین ماشین‌های حمل اثاث

یکی از اتوبارهای معروف که می‌خواهد مالیات ندهد، ماشین‌هایش را در حاشیه خیابان دلیری پارک می‌کند. روی این ماشین‌ها چند خط تلفن ثابت و موبایل برای تماس اهالی نوشته است. این شماره‌ها متعلق به یک دفتر است که در حال حاضر برای فرار از مالیات و عوارض در آن بسته شده و تنها شماره‌های آن فعال است. پیرو آن اتوبارهای دیگری هم که شاید تعداد ماشین‌هایشان اندک باشد، از خلوتی خیابان دلیری سواستفاده کرده و ماشین‌هایشان را اینجا پارک می‌کنند تا این خیابان را به ویترین خاورهای حمل اثاث بدل کنند.  

ماجرای اسم‌گذاری پیچ امین‌الدوله

در گذشته باغ‌های زیادی در زرگنده وجود داشته که یکی از آنها متعلق به فرد ثروتمندی به نام امین الدوله بود. همان‌طور که از اسمش هم پیداست، او با انگلیسی‌ها روابط خوبی داشت و باغش از تفرجگاه‌های انگلیسی‌ها به حساب می‌آمد، مخصوصاً در تابستان که تهران هوای گرمی داشت و سفارت انگلیس در مرکز شهر قرار داشت. در همین رفت و آمدها گیاهی رونده را به باغ امین‌الدوله آوردند و کاشتند و چون نام لاتینش سخت بود، به پیچ امین‌الدوله معروف شد. این گیاه در باغ امین‌الدوله تکثیر شد و به سایر نقاط تهران و شهرهای دیگر فرستاده شد.  

کمبود جای پارک

محمود عسگری، پیرمرد بقال، از اعضای سابق شورایاری زرگنده که ۵۰ سالی می‌شود در این محله کاسب است، از گذشته‌های زرگنده می‌گوید: «در آن زمان اینجا ده بود و خانه‌ها سند نداشتند، افراد متوسط وگاه ضعیفی اینجا ساکن بودند. از میان کوچه نهر کوچکی روان بود، کم‌کم کوچه‌آباد شد و خانه‌ها ی جدید ساخته شد و پای ماشین به محله باز شد، طوری که هر یک ساعت یک بار یک ماشین رد می‌شد اما به مرور افراد نسبتاً مرفه به اینجا آمدند. حالا در هر دو طرف خیابان، در تمام ساعات شبانه‌روز ماشین پارک شده و کسانی که برای خرید به این محله می‌آیند، هنگام پارک کردن ماشین‌هایشان با مشکل مواجه می‌شوند. علت آن هم بافت فرسوده است که می‌گویند شهردار منطقه قرار است به‌زودی همه آنها را با در نظر گرفتن تعداد پارکینگ کافی تجمیع کند. هر کسی هم که خودش اقدام به نوسازی بکند باید سه‌متر عقب‌نشینی کند تا کوچه‌ها پهن شوند و تردد ماشین‌ها و عابران راحت‌تر شود. من اینجا ماست‌بندی داشتم، در خیابان بارگاه هم برادرم کارگاه ماست‌بندی داشت، حدود ۳۵ سال فقط به همین کار مشغول بودم و حتی ماست بیمارستان‌ها و مغازه‌ها را تأمین می‌کردم، اما بعد از آن با عوض شدن بافت محله، دیگر ماست‌بندی را جمع کردم و اینجا را به بقالی تبدیل کردم.  

منبع: همشهری آنلاین

۵
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید