تصاویر؛ فهرست بهترین سریالهای اکشن و جنایی جهان

اگر دنبال سریالی هستید که جنایت را نه فقط در صحنه قتل، بلکه در ذهن و ناخودآگاه شخصیتها بررسی کند، «هانیبال» دقیقاً همان سریالیست که باید ببینید. اینجا خبری از کارآگاههای همیشگی و قاتلهای تکبعدی نیست؛ بلکه با ذهنهایی سر و کار دارید که پیچیدگیشان گاهی ترسناکتر از خودِ جنایت است.
فرادید| مهمترین دلیل علاقه عموم مردم به ژانر اکشن و جنایی، کنجکاوی در مورد رفتارهای مجرمانه و شناخت ذهن مجرمان است. بسیاری از این سریالها تلاش کردهاند نگاهی عمیقتر به انگیزههای مجرمان و دلایل احتمالی رفتارهای خشن و هولناک آنها داشته باشند.
به گزارش فرادید، در این میان برخی سریالها نیز تمرکز خود را بر خود مجرمان گذاشتهاند، در حالی که برخی دیگر به روند تعقیب و دستگیری آنها میپردازند. در این گزارش ما به معرفی بهترین سریالهای اکشن و جنایی با بالاترین امتیازها و بیشترین بینندهها پرداختهایم.
1. بریکینگ بد (Breaking Bad 2008–2013)
IMDB: 9.5
سریال بریکینگ بد با بازی برایان کرنستون در نقش والتر وایت، یکی از مهمترین آثار تلویزیونی قرن ۲۱ است. اگرچه فصل اول سریال شروعی نسبتاً آرام دارد، اما همانجا پایههای سقوط تدریجی شخصیت اصلی، والتر وایت، از یک معلم شیمی خانوادهدوست به یک جنایتکار بیرحم، ریخته میشود.
از فصل دوم، سریال با روایتی نفسگیر و پر از شوکهای داستانی چون قتلها، سقوط هواپیما، خیانتها و دیالوگهای ماندگار «من همان کسی هستم که در میزند!» به اوج خود میرسد. تصویرسازی سینمایی سریال، از فضاهای بسته و خفهکننده گرفته تا مناظر وسیع بیابانی، جلوهای منحصربهفرد به آن بخشیده است.
آرون پل در نقش جسی پینکمن، که در ابتدا قرار بود زود از داستان حذف شود، به شخصیتی کلیدی تبدیل شد. موفقیت «بریکینگ بد» به حدی بود که مسیر ساخت سریال دیگری چون «Better Call Saul» را هموار کرد و نشان داد که در آغاز عصر بینجواچ، این سریال، تلویزیون را به سطحی کاملاً جدید سوق داده است.
2. سوپرانوها (The Sopranos 1999-2007)
IMDB: 9.2
سریال سوپرانوز با بازی بازیگرانی چون جیمز گاندولفینی، لورین براکو، ادی فالکو، مایکل ایمپریولی، استیون ون زندت، رابرت آیلر و تونی سیریکو از تأثیرگذارترین و تحسینشدهترین آثار تلویزیونی در ژانر جنایی است. داستان آن حول محور زندگی تونی سوپرانو، یک گنگستر اهل نیوجرسی، میچرخد؛ مردی که نهتنها با چالشهای دنیای تبهکاری دستوپنجه نرم میکند، بلکه درگیر مسائل خانوادگی، روانی و حتی وسواس خاصی نسبت به اردکهایی است که به استخر خانهاش سر میزنند!
این سریال با ترکیب درامی روانشناختی، روایت متفاوت و شخصیتپردازی عمیق، تصویری بیپرده و انسانی از زندگی یک رئیس مافیا ارائه میدهد. بازی ماندگار جیمز گاندولفینی در نقش تونی سوپرانو و نویسندگی تیزبینانه دیوید چیس، باعث شدند «سوپرانوز» نهتنها در آمریکا بلکه در سراسر جهان به اثری ماندگار تبدیل شود.
در یک نظرسنجی در بریتانیا از نویسندهها، منتقدها و بازیگرا پرسیده شد "بهترین سریال چیست؟" و همه رأیها سوپرانوز بود.
3. شرلوک (Sherlock 2010–2017)
IMDb: 9.1
شرلوک هلمز دیگر آن کارآگاه کلاسیک با لولهاش نیست؛ در این نسخهی مدرن از داستانهای سر آرتور کانن دویل، شرلوک در لندن معاصر زندگی میکند، موبایل دارد، پیامک میزند و جنایت را با کمک اینترنت و مغزی که مثل اسکنر کار میکند، حل میکند.
با بازی تحسینبرانگیز Benedict Cumberbatch در نقش شرلوک و Martin Freeman در نقش دکتر واتسون، «شرلوک» سریالی است که در همان دقایق اول، با ریتم تند و نگاه نافذ کارآگاه، مخاطبش را میخکوب میکند. هر اپیزود در حد یک فیلم سینمایی ساخته شده و با جزئیات روایی و تصویریاش، برای تماشا کردنِ سرسری نیست.
از معماهایی که بیشتر شبیه پازلهای چندلایه هستند تا پروندههای معمول پلیسی، تا روابط پیچیده و روانشناسانه بین شخصیتها. این سریال همچنان به عنوان یکی از بهترین سریال جنایی شناخته میشود.
4. فارگو (Fargo 2014–2024)
IMDb: 8.8
سریالی که بهظاهر با یک «ماجرای واقعی» آغاز میشود، اما در واقع مرزی میان واقعیت و افسانه میکشد. «فارگو» با الهام از فیلم معروف برادران کوئن، دنیایی از جنایتهای عجیب، خشونتهای خونسرد و طنزی سرد و گزنده را پیش چشم تماشاگر میگذارد.
در هر فصل، با داستانی کاملاً تازه اما در همان اتمسفر خاص مواجه میشوید؛ فضایی که در آن آدمهای معمولی، بهخاطر یک تصمیم اشتباه، وارد بازیهای مرگباری میشوند. از کشمکشهای خانوادگی تا فساد اداری و باندهای تبهکاری، هر فصل «فارگو» مثل یک پازل مستقل است که تماشای آن هم لذت سینمایی دارد، هم تعلیق یک پروندهی پلیسی پرگره.
بازیگرانی چون Billy Bob Thornton، Martin Freeman، Kirsten Dunst، Jesse Plemons، و Ewan McGregor هر کدام در فصلهای مختلف، نقشهایی را بازی کردهاند که نه تنها شخصیتپردازی دقیق، بلکه اجرایی درخشان داشتهاند. در «فارگو» حتی آرامترین صحنهها هم زیر پوستشان بوی خطر میدهد، و خشونت هیچوقت بدون سایهی طنز سیاه قدم نمیزند.
5. دکستر (Dexter 2006–2013)
IMDb: 8.6
«دکستر مورگان» بدون شک یکی از اولین گزینهها در به تصویر کشیدن یک ضد قهرمان است؛ کارمندی مؤدب و دقیق در ادارهی پلیس میامی، متخصص بررسی آثار خون در صحنهی جرم... و البته یک قاتل زنجیرهای تمامعیار.
با بازی Michael C. Hall در نقشی که شهرت و اعتبار تازهای برایش ساخت، «دکستر» یکی از جسورانهترین سریالهای جنایی است؛ قصهای که قانون را از زاویهی یک قانونشکن روایت میکند. دکستر، بر اساس یک کد اخلاقی که توسط پدرخواندهاش به او یاد داده شده، فقط کسانی را میکشد که خودشان قاتلاند و از چنگ قانون گریختهاند.
این تضاد دائمی بین دو هویت، بین قتل و عدالت، کاری کرده که تماشای سریال، چیزی بیشتر از یک قصهی جنایی ساده باشد؛ هر فصل با پیچوخمهای روانی، چالشهای اخلاقی و جنایتهایی که باید با آنها روبهرو شوید، نه فقط تماشاگر، که قاضیِ این بازی خطرناک هم میشوید.
6. هانیبال (Hannibal 2013–2015)
IMDb: 8.5
اگر دنبال سریالی هستید که جنایت را نه فقط در صحنه قتل، بلکه در ذهن و ناخودآگاه شخصیتها بررسی کند، «هانیبال» دقیقاً همان سریالیست که باید ببینید. اینجا خبری از کارآگاههای همیشگی و قاتلهای تکبعدی نیست؛ بلکه با ذهنهایی سر و کار دارید که پیچیدگیشان گاهی ترسناکتر از خودِ جنایت است.
سریال با بازی درخشان Mads Mikkelsen در نقش دکتر هانیبال لکتر، روانپزشکی با سلیقهی خاص در غذا و قتل، و Hugh Dancy در نقش ویل گراهام، تحلیلگر رفتاری FBI، رابطهای عجیب، چندلایه و گاهی بیمارگونه را روایت میکند. بین آنها چیزی بیشتر از یک دوستی ساده شکل میگیرد؛ یک کشمکش روانی که مرز میان شکارچی و طعمه را بارها جابهجا میکند.
«هانیبال» فقط یک تریلر روانشناختی نیست؛ با تصویرسازیهای سوررئال، طراحی صحنههای چشمگیر، و موسیقیای که درست زیر پوست سکانسها حرکت میکند، به اثری تبدیل شده که تماشا کردنش مثل ورود به یک گالری جنایت هنرمندانه است.
7. 24 (2001–2010)
IMDb: 8.4
سریال 24 حول محور «جک باور» (با بازی Kiefer Sutherland) میچرخد، یک مأمور ضدتروریست که در شرایط بحرانی و پیچیده مجبور است برای نجات کشور از تهدیدات جدی، هر کاری که لازم باشد انجام دهد. جذابیت اصلی «۲۴»، نحوهی روایت آن است: هر فصل سریال به صورت یک روز کامل و با گذر زمان واقعی (هر قسمت معادل یک ساعت) روایت میشود. این ساختار زمانبندی دقیق، به هر لحظه از سریال شدت و تعلیق بیشتری میبخشد و مخاطب را وادار میکند تا بدون وقفه ادامه دهد.
از بمبگذاریها و تهدیدات تروریستی تا توطئههای داخلی و جنگهای روانی، «۲۴» هر فصل را با یک چالش جدید پیش میبرد. با شخصیتهایی پیچیده و فضاهای پر تنش، هیچ وقت از دیدن «۲۴» دست نمیکشید. در کنار تمام ماجراهای پرهیجان، رابطههای انسانی و احساسات جک باور هم در نهایت نمایش داده میشود، که باعث میشود بیننده با شخصیتها ارتباط برقرار کند.
8. فرار از زندان (Prison Break 2005-2017)
IMDb: 8.3
کمتر کسی است که نام «فرار از زندان» به گوشش نخورده باشد، حتی اگر جزو آنهایی نباشید که آخر هفتهها را با سریال دیدن سر میکنند، احتمالاً جایی، با اسم مایکل اسکوفیلد برخورد داشتهاید، مردی که طرح فرارش از زندان، دقیقتر از ساعتهای سوییسی بود.
قصه سریال فرار از زندان با بازی بازیگرانی چون Wentworth Miller ، Dominic Purcell، Robert Knepper ،Sarah Wayne Callies ، از جایی شروع میشود که مایکل، یک مهندس خوشفکر، خودش را عمداً به زندان میاندازد تا برادرش را که به اشتباه به مرگ محکوم شده، نجات دهد. اما همین نقشهی بهظاهر حسابشده، خیلی زود به بازی پیچیدهتری تبدیل میشود که تا فصلهای بعد هم ادامه دارد.
از خالکوبیهایی که نقشهی زندان را پنهان کردهاند تا شخصیتهای فرعیای که هر کدام برای خودشان یک فصل داستاناند، همهچیز در «فرار از زندان» طوری کنار هم چیده شده که نمیشود وسط راه، دکمهی توقف آن را زد و بسیاری این سریال را بارها و بارها تماشا کردهاند.
9. خانه کاغذی (Money Heist 2017–2021)
IMDb: 8.2
اگر هنوز «خانه کاغذی» را ندیدهاید، احتمالاً خیلیها از شما سوال کردهاند: "چرا؟!" این سریال اسپانیایی با داستان پیچیدهاش و شخصیتهای جذابش تبدیل به یک پدیده جهانی شده است. اما واقعا چرا؟
سریال با یک نقشه بزرگ سرقت از بانک ملی اسپانیا شروع میشود، که توسط یک شخصیت مرموز به نام «پروفیسور» (با بازی Álvaro Morte) رهبری میشود. پروفیسور با استخدام گروهی از تبهکاران که هرکدام نامهای شهرهای مختلف را به دوش میکشند، قصد دارد بزرگترین سرقت تاریخ را عملی کند.
اما خانه کاغذی تنها به سرقت نمیپردازد. در کنار اکشن و هیجان، داستانهای انسانی و روابط میان شخصیتها در هر لحظه پیچیدهتر میشود. هرکدام از اعضای تیم، انگیزهها و اسرار خودشان را دارند و اینها درست زمانی که نقشه در حال اجراست، به چالش کشیده میشوند.
سریال خانه کاغذی به سرعت تبدیل به یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین سریالها در سطح جهانی شده است.
10. کاستل (Castle 2009–2016)
IMDb: 8.1
اگر به داستانهای جنایی با کمی طنز و جذابیت علاقه دارید، «کاستل» یکی از انتخابهای عالی برای شما خواهد بود. این سریال با ترکیب معماهای جنایی و لحظات سرگرمکننده، توانسته است طرفداران زیادی پیدا کند.
سریال حول محور «ریک کاستل» (با بازی Nathan Fillion)، نویسندهی موفق کتابهای جنایی، میچرخد که پس از یک قتل مرموز، با کارآگاه «کیت بکِت» (با بازی Stana Katic) همکاری میکند تا راز آن قتل را کشف کند. از آنجا که ریک به عنوان یک نویسنده به دنبال جزییات و پیچیدگیهای داستان است، شاهد هستیم که او با شیوههای غیرمعمول و پرسشهای خلاقانهاش به تیم پلیس کمک میکند.
اما چیزی که این سریال را از دیگر سریالهای جنایی متمایز میکند، رابطه پیچیدهای است که بین ریک و کیت شکل میگیرد. ترکیب کارآگاه و نویسنده، که همیشه درگیر تلاشهای حرفهای و البته روابط شخصی هستند، به سریال جاذبهای میدهد که تنها به حل معماها محدود نمیشود.