تصاویر؛ شیطانی‌ترین شرورهای آثار استیون کینگ

تصاویر؛ شیطانی‌ترین شرورهای آثار استیون کینگ

فیلمسازان و استودیوهای زیادی مشتاق اقتباس از آثار استیون کینگ هم برای تلویزیون و هم برای پرده سینما بوده و هستند. این تا حدی به‌دلیل خلق شرورها و هیولاهای بی‌پایان و به‌یاد ماندنی استیون کینگ است؛ دیوانه، هیولا، قاتل، یا ارواح بدجنس. بنابراین انتخاب تنها تعداد انگشت‌شماری از شرورهای این هنرمند خلاق کار آسانی نیست. در اینجا بهترین شرورها و هیولاهای نمادین استیون کینگ را به شما معرفی می‌کنیم.

کد خبر : ۲۴۰۶۱۶
بازدید : ۲۵

هرگز نمی‌توان بحثی درباره شرورهای سینما راه انداخت، مگر اینکه در نهایت نام استیون کینگ هم مطرح شود. بسیاری از سینمادوستان، استیون کینگ را سلطان مدرن وحشت می‌دانند. این نویسنده بزرگ، بیش از نیم قرن است که توانسته ترس را در خوانندگان خود نهادینه کند و چندین نسل بارها و بارها با آثار او ارتباط برقرار کرده‌اند.

فیلمسازان و استودیوهای زیادی مشتاق اقتباس از آثار استیون کینگ هم برای تلویزیون و هم برای پرده سینما بوده و هستند. این تا حدی به‌دلیل خلق شرورها و هیولاهای بی‌پایان و به‌یاد ماندنی استیون کینگ است؛ دیوانه، هیولا، قاتل، یا ارواح بدجنس. بنابراین انتخاب تنها تعداد انگشت‌شماری از شرورهای این هنرمند خلاق کار آسانی نیست. در اینجا بهترین شرورها و هیولاهای نمادین استیون کینگ را به شما معرفی می‌کنیم. 

11. تغییرشکل‌دهنده – بیگانه (The Outsider)

بیگانه

سریال بیگانه براساس رمان پرفروشی از استیون کینگ به همین نام، ساخته شده‌است. این سریال با پیگیری تحقیقاتی آغاز می‌شود، که در ابتدا به نظر می‌رسد ساده و سرراست باشد، اما همه‌چیز ناگهان تغییر می‌کند. این تحقیقات درباره قتل وحشتناک یک پسر جوان، توسط معملش است. هنگامیکه یک نیروی ماوراء‌طبیعی شرور راه خود را به پرونده باز می‌کند، بازرسان را وادار می‌کند تا همه چیزهایی را که به آن باور دارند، زیر سوال ببرند.

شخصیت هالی گیبنی از سریال آقای مرسدس، یکی از شخصیت‌های اصلی این سریال است. بن مندلسون، بیل کمپ، جرمی باب، جولیان نیکلسون، میر وینینگهم، پدی کانسیداین، یول وازکوئز، جیسون بیتمن، مارک منچاکا، سینتیا اریوو و مایکل اسپر از جمله بازیگران این سریال معمایی جنایی جذاب هستند. سریال بیگانه یکی از بهترین آنتاگونیست‌های کلاسیک کینگ را در خود دارد، شروری که از خشن بودن، مرموز بودن و از همه مهمتر ترسناک بودن چیزی کم نمی‌گذارد.

شخصیت شرور تغییرشکل‌دهنده یک هیولا است، که می‌تواند خود را به هر کسی که به آن نگاه می‌کند، تبدیل کند. این سیال بودن، آن را به هیولایی بی‌چهره تبدیل می‌کند، که مینی‌سریال بیگانه را کاملا منحصربه‌فرد می‌کند، و همه شخصیت‌ها مجبور می‌شوند در عین ناباوری، بپذیرند که برخی چیزها آنطور که به نظر می‌رسند نیستند.

مینی‌سریال بیگانه ساخته کمپانی فیلمسازی اچ‌بی‌او، یکی از وفادارترین اقتباس‌های این نویسنده است. وحشت و ماهیت اسطوره‌ای این موجود که از درد و ترس مردم تغذیه می‌کند، برجسته‌ترین ویژگی مینی‌سریال است. مینی‌سریالی که درباره قتلی مرموز است، که توسط مردی به ظاهر بی‌گناه انجام شده‌است. در این سریال همه سرنخ‌ها به این مرد اشاره می‌کنند، اما همانطور که مشخص است، او ممکن است قربانی پدیده‌ای غیرقابل توضیح باشد.

 

10. للاند گانت – وسوسه شیطانی (Needful Things) – 1993

للاند گانت

یکی از بهترین شرورهای استیون کینگ، در اقتباس بسیار دست‌کم گرفته‌شده وسوسه شیطانی ظاهر می‌شود. داستان این فیلم در شهر کاسل راک می‌گذرد، که یک ساکن جدید پیدا می‌کند. در این فیلم للاند گانت پیرمردی است، که تنها هدفش افتتاح یک فروشگاه عتیقه‌فروشی به نام وسوسه شیطانی است.

چیزی که هیچ‌کس درباره للاند گانت نمی‌داند و اصلا نمی‌تواند باور کند، این است که این پیرمرد چیزهای خاصی برای همه در فروشگاه خود دارد: از کارت‌های بیسبال کمیاب تا آیتم‌های اختصاصی شخصی از ستاره‌ها. هر کسی می‌تواند هرچه که می‌خواهد از این فروشگاه بخرد، اما بهایی که برای خرید خود می‌پردازید، انجام یک ماموریت برای گانت است. اگرچه عملکرد ماکس فون. سیدو در این فیلم بسیار به‌یادماندنی است، اما برجستگی للاند گانت بیشتر به‌لطف طراحی شخصیت خاص ولی ملموس آن است. البته گانت، موجودی ماوراء‌طبیعی است، و شخصیت عجیب و کاریزماتیک او، مخاطب را با خود همراه می‌کند. این شخصیت دقیقا می‌داند که هر مشتری به چه چیزی نیاز دارد و چگونه می‌تواند همه اطرافیانش را تحریک کند.

9. کوجو – کوجو (Cujo) – 1983

کوجو

کوجو یک فیلم کلاستروفوبیک و پرتنش است، که بیشتر زمانش در داخل ماشینی می‌گذرد که سگ هاری به نام کوجو در بیرون آن شخصیت‌های اصلی را تهدید می‌کند. درحقیقت در این فیلم یک زن بد و پسرش در یک تعمیرگاه ماشین گیر می‌کنند، جاییکه صاحبش توسط کوجو کشته شده‌است. بدتر از آن، جریان فیلم در یک روز گرم تابستانی می‌گذرد و پسر جوان به‌طور فزاینده‌ای از این وضعیت آسیب می‌بیند.

حقیقتی بسیار غم‌انگیز و ترسناک درباره سگ کوجو وجود دارد. همه از دیدن آسیب دیدن سگی در فیلم و البته در زندگی واقعی متنفرند و از یک جهت، این سگ قربانی بیماری هاری است، که او را تسخیر کرده‌است. در عین‌حال، هاری باعث شده‌است که کوجو، در تلاشی بی‌وقفه و خشونت‌آمیز، از حمله و کشتن هر کسی که از کنار او عبور می‌کند، دریغ نکند. ابعاد بزرگ این حیوان، پشم‌های نامرتب، آب دهان چندشناک و چشمان قرمزش با هم ترکیب می‌شوند، تا شرور وحشتناک و افسرده‌ای را شکل ‌دهند، که فراموش کردنش کار دشواری است. کوجو یکی از بهترین هیولاهایی است، که استیون کینگ خلق کرده‌است.

8. خانم کارمودی – مه (The Mist) – 2007

خانم کارمودی

خانم کارمودی به‌عنوان شخصیت شرور داستان کوتاه مه اثر استیون کینگ، یکی از بهترین هیولاهای این نویسنده بزررگ است. این داستان کوتاه در فیلمی به همین نام به کارگردانی فرانک دارابونت، اقتباس شده‌است. فیلم ترسناک مه شهر را پس از طوفانی که ویران می‌کند دنبال می‌کند. در این داستان یک شهر کوچک ناگهان توسط مهی گسترده و عمیق پوشانده می‌شود و وضعیتش به هم می‌ریزد. مردم کنجکاو می‌شوند و باید فکری به حال این وضعیت کنند.

مردم شهر صبح روز بعد به سوپرمارکت می‌روند، تا آنچه را که ویران شده‌است، بازسازی کنند. این شامل دیوید درایتون و پسرش می‌شود، که قبل از اینکه مه غلیظ محیط را احاطه کند، به فروشگاه می‌رسند. اما هر کسی که سعی می‌کند آنجا را ترک کند، هیولاهای بزرگ ماورایی به سراغش می‌رود. درایتون تمام تلاش خود را می‌کند تا با پسرش فرار کند. اما مردم شهر در فروشگاه کشته می‌شوند و بازمانده‌ها درون فروشگاه موادغذایی حبس می‌شوند، تا راهی برای نجات پیدا کنند و زنده بمانند. اما خطر فقط از بیرون مردم را تهدید نمی‌کند، بلکه از همه طرف به سوی این مردم هجوم می‌آورد.

همانطور که مشخص است، هیولاهای بیرون از فروشگاه تنها شرورهای این فیلم نیستند. خانم کارمودی، به‌عنوان یک شخصیت متعصب و مذهبی، از شرایط استفاده می‌کند تا فرقه کوچک خود را تشکیل دهد و به‌طرز عجیبی، پیروانی پیدا می‌کند که معتقدند این آخرالزمان است و خدا نیاز به فداکاری و قربانی دارد.

خانم کارمودی نمونه‌ای عالی از توانایی استیون کینگ در طراحی شخصیت‌های شرور است، که حتی ماوراء‌طبیعی نیستند، بلکه فقط تجسم‌ اشتباهی از طبیعت انسانی هستند. افراد بدی که از موقعیت‌های بد سوء‌استفاده می‌کنند تا کنترل دیگران را به دست بگیرند. مارسیا گی هاردن در نقش خانم کارمودی در فیلم مه، یکی از بهترین بازی‌های خود را ارائه داده و یکی از بهترین شرورهای استیون کینگ است.

 

7. رز د. هت – دکتر اسلیپ (Doctor Sleep) – 2019

رز د. هت

فیلم دکتر اسلیپ که دنباله فیلم درخشش است، دنی تورنس را که حالا دیگر به یک بزرگسال تبدیل شده‌است، دنبال می‌کند. ایوان مک. گرگور در نقش دنی تورنس است و این شخصیت را دهه‌ها پس از جان سالم به در بردن از حوادث درخشش دنبال می‌کند. پس از اینکه دنی در موقعیتی مرگبار قرار می‌گیرد، تصمیم می‌گیرد زندگی خود را دوباره از نو بسازد و بی سروصدا به شهر دیگری نقل‌مکان می‌کند. اما سرانجام او، از طریق استعداد تله‌پاتی خود، متوجه می‌شود که دختری بی‌گناه که مانند او توانایی‌های خاص دارد، هدف نهایی گروهی از خون‌آشام‌های مکنده روح است، که در سراسر کشور سفر می‌کنند.

دنی تصمیم می‌گیرد به این دختر کمک کند، اما او همچنین باید با آسیب‌های طولانی‌مدت خود روبرو شود. قرار نبود دنباله فیلم درخشش یک شخصیت منفی به‌یاد‌ماندنی داشته‌باشد، زیرا چگونه می‌توان جک تورنس را شکست داد؟ با این‌وجود، شخصیت رز د. هت، یکی از مهم‌ترین شرورهای استیون کینگ است.

رز د. هت قدرتمند و شرور اما وفادار و گاهی‌اوقات به‌طرز عجیبی مهربان، رهبر گروهی است که از روح بی‌گناهان تغذیه می‌کند. حتی اگر ماهیت او از نظر طراحی شخصیت وحشی است، به احتمال زیاد رز د. هت ما را متقاعد می‌کند که خودمان را به لبخند شیطانی شیرینش تسلیم کنیم. همه‌چیز به دنی و دختر جوان بستگی دارد، که یکی از شرورترین شخصیت‌های استیون کینگ را متوقف کنند.

 

6. پرسی وتمور – مسیر سبز (The Green Mile) – 1999

پرسی وتمور

 مسیر سبز درست مانند رستگاری در شاوشنگ، نسبت به بسیاری دیگر از آثار استیون کینگ، از بهترین اقتباس‌های سینمایی به کارگردانی فرانک دارابونت، است. شرورها و هیولاهای مسیر سبز، همه انسان هستند. با این‌وجود، این فیلم درخشان و فراموش‌نشدنی، دارای شخصیت‌های به‌یادماندنی وحشتناکی است، از جمله یک قاتل سریالی که به اعدام محکوم است و بعضی افسران پلیس که مسلما بدتر از بعضی از محکومین هستند. فیلم مسیر سبز اثر فرانک دارابونت، ترسی ندارد که نشان دهد ذهن آدم‌های در معرض مجازات اعدام، به‌شدت آسیب‌پذیر است.

داستان فیلم مسیر سبز در یک زندان با زندانی‌های محکوم به اعدام می‌گذرد. در این زندان افسران پلیس از جان کافی، مردی با قدرتی عجیبی که در انتظار اعدام است، مراقبت می‌کنند. با این‌حال، یکی از نگهبانان یا افسران پلیس است، که موقعیت شرور اصلی فیلم را به خود اختصاص داده‌است. این شخصیت که پرسی وتمور نام دارد، یک افسر پلیس سادیسمی است، که به‌عنوان یکی از بی‌رحم‌ترین شخصیت‌های انسانی که استیون کینگ تا به‌حال نوشته‌است، شناخته می‌شود.

او انگار ماموریت دارد که حتی ذره‌ای آرامش و شادی زندانیان را قبل از مرگ از بین ببرد و تا آنجا پیش می‌رود که یک مراسم اعدام را مختل می‌کند، تا ببیند یک مرد چگونه رنج می‌برد. پرسی وتمور نمونه‌ای از این موضوع است، که چگونه شر واقعی می‌تواند در جامعه ما طوری جاری باشد، که نهادهای دولتی هم به آن دامن بزنند و نیازی به نیروی ماوراء‌طبیعی پشت آن نباشد.

5. آنی ویلکس – میزری (Misery) – 1990

آنی ویلکس

در فیلم میزری نویسنده‌ای به‌نام پل شلدن هنگام بازگشت از خانه تابستانی خود دچار یک تصادف رانندگی وحشتناک می‌شود. او به محض به هوش آمدن خود را در یک کلبه دورافتاده متروک می‌بیند که البته زنی به نام آنی ویلکس از او مراقبت می‌کند. آنی ویلکس یکی از طرفداران پروپاقرص پل شلدن است، که البته با چیزی که به نظر می‌رسد خیلی فرق دارد.

حالا پل شلدن باید آخرین رمانش را تکمیل کند، رمانی که در آن شخصیت معروفش میزری کشته می‌شود. مشکل اینجاست که پل توسط بزرگترین طرفدارش نجات پیدا کرده‌است، که موافق روند داستان نیست. درحقیقت همانطور که پل شلدن در خانه او بهبود می‌یابد، متوجه می‌شود که آنی از مرگ میزری خوشحال نخواهدشد. حالا آنی ویلکس در نقش پرستار پل شلدن ظاهر می‌شود.

پرستاران باید آرامش را برای بیماران خود به ارمغان آورند، اما در میزری این کاملا برعکس کاری است که آنی ویلکس انجام می‌دهد. آنی در عشق بی‌پایانش به نویسنده موردعلاقه‌اش، وحشیانه و کاملا دیوانه‌وار عمل می‌کند. او هر کاری که لازم باشد انجام می‌دهد، از جمله شکستن پاهای نویسنده موردعلاقه‌اش و وابسته کردن او به موادمخدر برای اینکه پل شلدن او را ترک نکند. انی ویلکس به‌عنوان یکی از شرورترین شخصیت‌های داستان‌های استیون کینگ، بسیار پیچیده است و عشقش به نویسنده را با رفتارهای دیوانه‌وارش دنبال می‌کند.

بازی کتی بیتس در نقش آنی ویلکس در فیلم میزری آنقدر خوب است، که نه‌تنها به یکی از متفاوت‌ترین شخصیت‌های فیلم‌های استیون کینگ تبدیل شده‌است، بلکه برنده جایزه اسکار شده‌است. جالب است بدانید در مصاحبه‌ای از کینگ می‌پرسند دوست ندارد با چه کسی در قرنطینه بماند، استیون کینگ هوشمندانه به آنی ویلکس از میزری اشاره می‌کند.

4. مارگارت وایت – کری (Carrie) – 1976

مارگارت وایت

همیشه درباره تبدیل شدن کری به شخصیت شرور داستان خودش، بحث‌هایی می‌شود، اما هیچ‌کس درباره اینکه مادرش مارگارت وایت، تا چه اندازه شخصیت شیطانی و وحشتناک دارد، صحبت نمی‌کند. فیلم کری که اقتباسی از داستان نوشته استیون کینگ است، اساسا داستان طعمه‌ای است که به شکارچی تبدیل شده‌است. با این‌وجود این اثر هنوز یکی از واضح‌ترین نمونه‌های سینمایی از اتفاقاتی است، که وقتی شخصی را بسیار زیاد شکنجه می‌کنید که از هم می‌پاشد، اتفاق می‌افتد.

از سوی دیگر، مارگارت نماینده سوء‌استفاده و تعصب مذهبی است، که نمونه‌اش در دیگر شرورهای آثار استیون کینگ هم دیده می‌شود. درست مانند خانم کارمودی، مارگارت وایت هم به‌نوعی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان مادر خوبی نبود. تعدادی از ترسناک‌ترین و شرورترین شخصیت‌های استیون کینگ، انسان هستند و مارگارت وایت نمونه کاملی از این است که چگونه ایدئولوژی و تعصب می‌تواند انسانیت یک نفر را از بین برده و از او یک شیطان بسازد.

3. پنی‌وایز – آن (It) – 2017

It

فیلم آن درباره گروهی از کودکان است، که در طول تابستان با هم بازی می‌کنند. آنها بچه‌های طردشده‌ای هستند، که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند و هر کدام از آسیب‌های شخصی خود رنج می‌برند. در طول یک تابستان، این کودکان متوجه می‌شوند که موجودی شیطانی در شهرشان دری زندگی می‌کند: موجودی که هر 27 سال یک بار ظاهر شده و از بچه‌ها تغذیه می‌کند. این موجود از طریق یک دلقک وحشتناک به نام پنی‌وایز ظاهر می‌شود.

دلقک شیطان و ترسناک پنی‌وایز، یکی از بهترین ساخته‌های نویسنده بزرگ استیون کینگ است، زیرا او برای هر شخصیتی که با آن روبرو می‌شود، به‌گونه‌ای منحصربه‌فرد رفتار می‌کند و از ترس‌های آنها به اشکال مختلف علیه خودشان استفاده می‌کند. حتی می‌توان گفت که پنی‌وایز تجسم ترس است و شخصیتی جاودانه خلق می‌کند، که برای همیشه بینندگان و به‌طور کلی خود را آزار می‌دهد. هر دو نسخه پنی‌وایز، یکی توسط تیم کوری، دیگری توسط بیل اسکاشگورد در نوع خود درخشان هستند، و هر دوی آن‌ها برای تاثیرگذاری این شخصیت به بازی‌های استثنایی تکیه می‌کنند.

 

2. جک تورنس – درخشش (The Shining) – 1980

جک تورنس

فیلم مهم درخشش، خانواده تورنس را دنبال می‌کند که در فصل زمستان یک سال، به‌عنوان سرایدار در هتل اورلوک ساکن می‌شوند. پدر خانواده یعنی جک تورنس که یک نویسنده است، در حال نوشتن رمان ترسناک بعدی خود است و قصد دارد از انزوای موجود در هتل، برای تمرکز روی داستانش استفاده کند. مشکل اینجاست که هتل اورلوک گذشته‌ای وحشتناک دارد و ارواحی سرگردان در آن حضور دارند، که جک را در اختیار گرفته و او را به یک دیوانه تبدیل می‌کنند.

دیوانگی این شخصیت به جایی می‌رسد که می‌خواهد اعضای خانواده‌اش، یعنی همسرش وندی و پسرش دنی را بکشد. اگر بازی جک نیکلسون در نقش جک تورنس نبود، او یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های شرور در فیلم‌شناسی استیون کینگ نبود. همانطور که استیون کینگ بیان کرده‌است، او فیلم درخشش را دوست ندارد و مینی‌سریال این اثر را ترجیح می‌دهد. اما بدون‌شک او حداقل باید قدردان اقتباس استنلی کوبریک بزرگ از رمان ترسناک روانشناختی خود باشد.

شخصیت شرور جک تورنس در فیلم درخشش، هم قربانی سیاه‌ترین انگیزه‌هایش است و هم تحت‌تاثیر محیط منحصربه‌فردی که در آن قرار دارد. اجرای این ویژگی‌های خاص توسط جک نیکلسون، از مهارت‌های بازیگری این هنرمند محبوب است. باوجود اینکه جک تورنس را خیلی زیاد می‌ستایند، نمی‌توان هیچ بحثی کرد که چقدر این اجرا درخشان و محبوب است.

 

1. آندری لینوژ – طوفان قرن (Storm of the Century) – 1999

آندری لینوژ

طوفان قرن یک مینی‌سریال ترسناک تلویزیونی است، که توسط استیون کینگ خلق شده‌است. داستان این مینی‌سریال در یک جزیره رخ می‌دهد، جاییکه یک طوفان شدید ساکنان آن را به دام می‌اندازد. باوجود اینکه مردم جزیره در انتظار پایان طوفان هستند، یک غریبه مرموز به نام آندری لینوژ وارد جزیره شده، وحشت ایجاد کرده و رازهای سیاه را فاش می‌کند. در این مینی‌سریال بازی‌هایی از تیم دالی، کلم فیور و دبرا فارنتینو اجرا می‌شود. مینی‌سریال طوفان قرن به کارگردانی کریگ آر. بکسلی، موضوعات اخلاقی و ترس جمعی را بررسی می‌کند.

در این فهرست، آندری در فیلم طوفان قرن، به‌عنوان بهترین شخصیت شرور استیون کینگ معرفی می‌شود. اما باید بدانید که، طوفان قرن نه‌تنها یک مینی‌سریال بسیار دست‌کم‌گرفته‌شده است، بلکه یکی از اقتباس‌های موردعلاقه استیون کینگ از تمام آثارش محسوب می‌شود. بسیار محتمل است که بخشی از دلیل علاقه استیون کینگ به این سریال، بازی کلم فیور در نقش آندری لینوژ باشد، غریبه‌ای که شهر را در طی یک کولاک وحشتناک، زیرورو می‌کند. آندری لینوژ مردی جذاب است، که توجه همه ساکنان را به خود جلب می‌کند و به‌سادگی می‌گوید: «آنچه را که می‌خواهم به من بده و من می‌روم». مشکل اینجاست که شهر به سادگی درخواست‌های این شخصیت شرور را می‌پذیرد. حالا او یک بچه می‌خواهد، اما این به مردم شهر بستگی دارد، که تصمیم بگیرند کدام بچه را به او بدهند.​​​​

منبع: مایکت

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید