مشهورترین قربانیان پمپئی؛ شهری که 2 هزارسال قبل زیر خاکستر دفن شد

سال ۲۰۲۴، باستانشناسان حقایق شگفتآوری درباره هویت قربانیان فاجعه پمپئی کشف کردند که بسیاری از باورهای رایج در این زمینه را به چالش کشید.
فرادید| سال ۷۹ میلادی، شهرهای رومی پمپئی و هرکولانیوم در پی فوران آتشفشان وزوو با خاک یکسان شدند. نزدیک به ۱۶٬۰۰۰ نفر زیر خاکستر و آوار دفن شده یا بر اثر گازهای سمی خفه شدند. بسیاری از اجساد، حفرههایی به شکل بدن در خاکستر فشرده بهجای گذاشتند.
به گزارش فرادید، باستانشناسان امروزی این حفرهها را با گچ پر کردند تا بتوانند آخرین لحظات زندگی قربانیان را بازسازی کرده و شاید دادههایی درباره هویت آنها به دست آورند. در ادامه، با قربانیان و نجاتیافتگان مشهور پمپئی آشنا میشوید.
چگونه قربانیان پمپئی کشف شدند؟
نقاشی فوران وزوو اثر جی. ام. دابلیو. ترنر، حدود ۱۸۱۷–۱۸۲۰، مرکز هنر بریتانیا، دانشگاه ییل
فوران کوه وزوو یکی از مشهورترین فجایع طبیعی تاریخ است. در اکتبر سال ۷۹ میلادی، این آتشفشان نزدیک خلیج ناپل فوران کرد و شهرهای پمپئی و هرکولانیوم را زیر لایههایی از دود سمی، خاکستر، آوار و سنگهای آتشفشانی مدفون کرد. ویرانی شهرهای پرجمعیت خیلی زود به افسانه بدل شد. بنا بر برآوردهای مختلف تا ۱۶٬۰۰۰ نفر در همان روزهای نخست جان باختند، بسیاری خیلی زود و برخی دیگر هنگام فرار. برخی توانستند بگریزند، اما عزیزانشان را از دست دادند.
در قرن نوزدهم، حفاریهای وسیعی در این شهرهای گمشده انجام شد. باستانشناسان بقایای کسانی را که نتوانسته بودند فرار کنند، کشف کردند. در بیشتر موارد، آنها پیکر واقعی نیافتند، بلکه حفرههایی به شکل بدن انسان در خاکستر و سنگ آتشفشانی پیدا کردند؛ درون این حفرهها گاهی قطعاتی از استخوان پیدا میشد.
گام اساسی برای حفظ بقایای قربانیان را باستانشناس ایتالیایی، جوزپه فیورلی برداشت. او هنگام حفاری متوجه این حفرهها شد و دریافت آنها حاصل پوسیدگی بدن انسانها و حیوانات هستند. برای ثبت یاد و خاطره قربانیان، او گچ مایع را درون حفرهها ریخت؛ پس از خشک شدن گچ، قالب گچی بیرون آورده میشد و شکل بدن فرد در لحظه مرگ حفظ میشد.
۱. سرباز پمپئی: اسطورهای از قرن نوزدهم
نقاشی «وفادار تا پای مرگ» اثر ادوارد پوینتر، ۱۸۶۵
«سرباز وفادار پمپئی» یکی از افسانههای محبوب دوران رمانتیسم بود. در حفاریهای قرن نوزدهم، اسکلت مردی با زره کامل نزدیک دروازههای شهر پمپئی پیدا شد. خیلی زود این کشف به افسانهای بدل شد؛ مورخان گمان کردند این فرد، آخرین نگهبان شهر بوده که در بحبوحهی آشوب، فرمان ترک پست را دریافت نکرده و تا آخرین لحظه در جای خود مانده است. این روایت نیمهخیالی، الهامبخش هنرمندان شد. ادوارد پوینتر، نقاش بریتانیایی، تصویر این سرباز را بر پایه تندیسهای مرمرین باستانی ترسیم کرد. تضاد میان مردم فراری و نگهبانی که همچنان ایستاده، ارزشهایی چون وفاداری نظامی و وظیفهمداری را برای دوران ویکتوریایی برجسته میکرد.
اگرچه این داستان رمانتیک بود، بیشتر مورخان آن را باور ندارند. به احتمال زیاد، آن سرباز نیز در پی نجات، به دنبال پناهگاهی زیر دروازه شهر بوده است. حتی مارک تواین نیز در آثار خود به این داستان اشاره کرده، هرچند با طعنه تلخی گفته: «اگر آن مرد آمریکایی بود، بدونشک سر پست خود باقی میماند، البته به این دلیل که خوابش برده بود!»
۲. پلینیوس پیر
جمجمهای که شاید متعلق به پلینیوس باشد، منبع: نیویورک تایمز
یکی از معروفترین قربانیان فاجعه پمپئی، فیلسوف طبیعیدان «پلینیوس پیر» بود که به دایرةالمعارف «تاریخ طبیعی» خود مشهور است. او زمان فوران، این پدیده را از دور زیر نظر داشت و پس از وخامت اوضاع، مأموریت نجات به راه انداخت. پلینیوس، افزون بر فیلسوف بودن، فرمانده پایگاه دریایی روم در خلیج ناپل بود. او قایقهایی را با سربازان به ساحل هرکولانیوم فرستاد و پس از دریافت پیامی از دوستانش، خود نیز به مأموریت پیوست. به گزارش برادرزادهاش، پلینیوس جوان، او بر اثر استنشاق گازهای سمی جان باخت.
سال ۲۰۲۰، باستانشناسان بقایای کشفشده در ساحل هرکولانیوم را بررسی کردند و یکی از جمجمهها را از دید سن و نژاد با مشخصات تاریخی پلینیوس تطبیق دادند. با این حال، هیچکس با اطمینان نمیتواند بگوید این استخوانها متعلق به او بودهاند.
۳. سرباز هرکولانیوم
نقاشی «نابودی پمپئی و هرکولانیوم» اثر جان مارتین، ۱۸۲۲
قربانی احتمالی دیگر که به پلینیوس مرتبط است، سربازی بود که در ساحل هرکولانیوم پیدا شد. از زرهاش پیدا بود عضو گارد سلطنتی (پرتوریان) بوده، نیرویی نخبه که مسئول حفاظت از امپراتوران روم بود. این کشف در سال ۲۰۱۵ انجام شد؛ پژوهشگران دریافتند محققان پیشین به ندرت میان اجساد قربانیان و اشیاء یافتشده در پیرامون آنها ارتباط برقرار کرده بودند. کمربند این سرباز با نقشهایی از فرشتگان و شیرها تزیین شده بود و نشانهای از جایگاه او در گارد بود. شاید او عضوی از تیم نجاتی بود که پلینیوس برای نجات ساکنان به آنجا فرستاده بود. متأسفانه او جان سالم به در نبرد و هنوز روشن نیست عملیات نجات پلینیوس تا چه اندازه موفق بوده است.
۴. مادر و پسر؟
قربانیان خانه دستبند طلایی
سال ۱۹۷۴، دو جسد در «خانه دستبند طلایی» پیدا شدند؛ بزرگسالی که کودکی را در آغوش گرفته بود. باستانشناسان گمان کردند آنها مادر و پسر هستند، اما سال ۲۰۲۴، آزمایش DNA نشان داد بزرگسال یک مرد آفریقاییتبار بوده و کودک هیچ نسبت ژنتیکی یا قومی با او نداشته است. بنابراین، برای شناسایی واقعی قربانیان پمپئی و روابط بین آنها، باید فرضیات—هرچند جذاب را کنار گذاشت و به دادههای علمی تکیه کرد.
۵. باغ فراریان
قالب گچی از بدن یک قربانی از «باغ فراریان»
یکی از معروفترین محلهایی که اجساد قربانیان در آن کشف شد، مکانی است موسوم به «باغ فراریان». در گذشته، این مکان باغی برای سبزیکاری و محل جشنها بود. سال ۱۹۶۱، گروهی از اجساد در این مکان کشف شدند. میان آنها، کوچکترین قربانی شناختهشده پیدا شد: دختری ۱۲ ماهه کنار زن و مرد جوانی که شاید پدر و مادرش بودند. همچنین، بقایای سگهایی پیدا شد که به صاحبانشان چسبیده بودند و حتی نان تازه پختهشده هم در آن مکان کشف شد.
نجاتیافتگان پمپئی: پلینیوس جوان و مادرش
با وجود بزرگی فاجعه، بسیاری از ساکنان پمپئی توانستند فرار کنند. یکی از آنها پلینیوس جوان بود، برادرزاده و شاگرد همان فیلسوف مشهور. او در نامههایش از روزهای فاجعه نوشت و حتی تحقیقات مستقلی درباره مرگ عمویش انجام داد. آن زمان، پلینیوس جوان و مادرش در ویلایی نزدیک پمپئی اقامت داشتند. مادرش نخستین کسی بود که ابر عجیبی بر فراز آتشفشان دید. او از ضعف جسمانیاش شکایت کرد و خواست پسرش به تنهایی بگریزد، اما پلینیوس او را قانع کرد که همراهش بیاید و هر دو نجات یافتند.
پلینیوس و مادرش بعدها در تابلوی مشهور «آخرین روز پمپئی» اثر بریولوف به تصویر کشیده شدند. بریولوف، نقاش روسیتبار آلمانی، سال ۱۸۲۳ از پمپئی بازدید کرد و با الهام از آثار باقیمانده از شهر، نقاشی عظیمی خلق کرد که هم شخصیتهای تاریخی و هم الهامگرفته از قالبهای گچی قربانیان را به تصویر میکشد.
مترجم: زهرا ذوالقدر