یادداشتهای علم، شنبه ۲۵ آذر ۱۳۵۱: روزنامههای سوئیس خبر بیگناهی امیر هوشنگ [دولو] را نوشتهاند
![یادداشتهای علم، شنبه ۲۵ آذر ۱۳۵۱: روزنامههای سوئیس خبر بیگناهی امیر هوشنگ [دولو] را نوشتهاند](https://cdn.faradeed.ir/thumbnail/lVSvmg3M8WoG/451dMGaSGR0CPg6J-igvmEhXOYlvwTvYHos60qKwj22Xf0uzbN6PrfRjVSTXX8EAtLeUT68rHLSqyl2se9jp5x6DL9ue_nStKIwh14fcdjRhOgpZebgGD_R_TO3g8ffb/3.jpg)
یادداشتهای اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم. روزنامههای سویس را که خبر بیگناهی امیر هوشنگ را نوشتهاند، تقدیم کردم. عرض کردم: صبح نخست وزیر تلفن میکرد و از این نتیجه به من تبریک میداد و میگفت حالا باید بهره برداری کرد و در دنیا گفت که روی دشمنی با ما این حرفها زده شده بود. خندۀ معنی داری فرمودند.
کد خبر :
۲۶۱۷۶۷
بازدید :
۱۷۵
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
شنبه ۲۵ آذر ۱۳۵۱: صبح شرفیاب شدم. روزنامه های سویس را که خبر بیگناهی امیر هوشنگ را نوشتهاند، تقدیم کردم. عرض کردم: صبح نخست وزیر تلفن میکرد و از این نتیجه به من تبریک میداد و میگفت حالا باید بهره برداری کرد و در دنیا گفت که روی دشمنی با ما این حرفها زده شده بود. خندۀ معنی داری فرمودند. بعد، اوّل فرمودند: بگو دست شما درد نکند - چون اول کار احساس کرده بودند که نخست وزیر از این پیش آمد خوشحال است. بعد فرمودند....، بگو این مطلب اهمیتی نداشت و ندارد که ما خودمان را به آن آلوده کنیم. بعد فرمودند: این مطلب را که... [گفتی بعد اضافه کن] که البته در اول کار یک عده دستپاچه شده بودند. فرمودند: یک دفعه اشتباهاً نگویی خوشحال شده بودند ــ با خنده ـــ ولی ما میدانستیم که بالاخره حقیقت کشف میشود... بعد صورت جلسهٔ مذاکرات نفت در حضورشان را که فلاح فرستاده بود، تقدیم کردم که اگر تصمیمی لازم دارد، بفرمایند. خیلی به دقت خواندند و اصلاحاتی با دست خودشان و انگلیسی در آن به عمل آوردند... قدری هم به شوخی و تفریح گذراندیم... خیلی خندیدند.
وقتی مرخص میشدم، شاهنشاه بلند شده با من دست دادند ـ این کار را هر روز می فرمایند ولی وقتی پاشنه پاها را بعداً به هم میکوبند، خیلی راضی هستند. فرمودند: راستی بگو هواپیما حاضر باشد. بعد از ظهر میخواهم پرواز کنم، ببینم روی کوه ها چه قدر برف آمده است.... فردا صبح شاید اسکی بروم...
شاهنشاه تلفن فرمودند که از سفیر انگلیس و وزیر مختار آمریکا در منزل دعوت کن؛ فلاح هم باشد. نظرات نفتی ما را برای آنها تشریح کن. همچنین از وان ریون رئیس کنسرسیوم نفت که از نظرات ما خیلی طرفداری میکند، قدردانی کن.
منبع: انتخاب
۱