سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۵۱

سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۵۱

یادداشت‌های اسدالله علم: صبح شرفیاب شدم. تمام کارهای جاری بود... منجمله کارت‌های کریسمسی که برای شاهنشاه از همه سران عالم و نخست وزیران و وزرای خارجه رسیده، به عرض مبارک رساندم. کارت پرنس و پرنسس موناکو خیلی جلب نظر کرد که عکس فرزندانش را هدیه کرده بود......

کد خبر : ۲۶۲۵۲۴
بازدید : ۶۳
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
 
پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۵۱: صبح شرفیاب شدم. تمام کارهای جاری بود... منجمله کارت‌های کریسمسی که برای شاهنشاه از همه سران عالم و نخست وزیران و وزرای خارجه رسیده، به عرض مبارک رساندم. کارت پرنس و پرنسس موناکو خیلی جلب نظر کرد که عکس فرزندانش را هدیه کرده بود......
 
روزنامه های سویس و همچنین خبر تایمز را در مورد امیر هوشنگ دولو به نظر مبارک رساندم. همه از برائت دولو حکایت کرده بودند. شاید سی روزنامه بود. خبر تایمز که بسیار هم عالی بود. فقط از میان همه آنها، یکی بد نوشته بود. شاهنشاه خیلی برآشفتند. من در دل خیلی خندیدم، زیرا بنا به سابقه و شناسایی اخلاق شاهنشاه همین انتظار را داشتم. 
 
قدری از گذشته ها صحبت کردیم که چه طور رجال ما همه چیز را از چشم انگلیس‌ها می دیدند و به این نتیجه رسیدیم که تقی زاده از همه پدر سوخته تر بود، زیرا به ظاهر طور دیگر وانمود می‌کرد و می‌خواست خیلی طرفدار ملت جلوه کند.
 
عصر به مجلس عقد بندانی پسر یکی از پیشخدمت‌های در گذشته دربار، مرحوم شریفی، رفتم. سر شب به سفارت شوروی رفتم، که پنجاهمین سال تشکیل کشور فدراتیو شوروی را جشن می‌گرفت.
 
شام هم به سفارت واتیکان رفتم. در آن جا مهمانی کوچک خصوصی به افتخار من داده بودند. بعد از شام، صحبت از رژیم و وضع اجتماعی ایران شد و من به صراحت گفتم که من میدانم به یک دیکتاتور قدرتمند خدمت می‌کنم. این مطلب را هم پنهان نمی‌کنم. چیزی که هست، خودم می‌دانم که این دیکتاتور جز خدمت به مردم و کشور هیچ نظری ندارد و واقعاً خودش را وقف کشور کرده است. اگر ما وضع ترکیه را می داشتیم که این دموکراسی لعنتی را تقلید کرده اند، آیا خوب بود؟ سفیر جدید ترکیه که حضور داشت و اتفاقاً صبح هم به دیدن من آمده بود، یک ساعت با او در همین زمینه ها صحبت کرده بودم، حرفهای مرا کاملاً تصدیق کرد.

منبع: انتخاب

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید