تصاویر| 10 نقشآفرینی برتر جولیا رابرتز در فیلمها و سریالها

جولیا رابرتز کارش را با بازی در نقشهای کمدی در فیلمهایی مثل پیتزای جادویی (Mystic Pizza) و مگنولیاهای فولادی (Steel Magnolias) آغاز کرد، اما نقطهی اوجش سال 1990 و وقتی بود که در رمانتیکترین کمدی دهه یعنی زن زیبا (Pretty Woman) درخشید.
هالیوود دیگر ستارههایی مثل جولیا رابرتز نمیسازد. دلیلش نه کمبود استعداد در نسل جدید است و نه فقدان جاهطلبی. مساله اینجاست که آن مسیر شغلی که روزی جولیا رابرتز را به پردرآمدترین بازیگر زن دنیا بدل کرد دیگر وجود ندارد.
او کارش را با بازی در نقشهای کمدی در فیلمهایی مثل پیتزای جادویی (Mystic Pizza) و مگنولیاهای فولادی (Steel Magnolias) آغاز کرد، اما نقطهی اوجش سال 1990 و وقتی بود که در رمانتیکترین کمدی دهه یعنی زن زیبا (Pretty Woman) درخشید.
از آن پس در تمام دههی نود، همین ژانر سکوی پرتاب او شد تا جایی که نام و چهرهاش بهتنهایی برای فروش یک فیلم کافی بود. فیلمهایی چون عروس فراری (Runaway Bride)، عروسی بهترین دوستم (My Best Friend’s Wedding) و ناتینگ هیل (Notting Hill) هنوز هم محبوب و ماندگارند، نه فقط به خاطر داستانهایشان، بلکه به خاطر چیزی که رابرتز با لبخند خیرهکننده، شیطنت ظریف و حضوری جادویی به آنها میبخشد که تنها از عهدهی تعداد اندکی از ستارههای واقعی سینما برمیآید.
دوران طلایی جولیا رابرتز در فیلمهای کمدی رمانتیک، برای مدتی لقب معشوقهی آمریکا را برایش به ارمغان آورد که گاه با آن بازی میکرد و گاه در برابرش میایستاد بهویژه در فیلم عروسی بهترین دوستم که هم یک کمدی عاشقانهی دلنشین است و هم نقدی تیز و طعنهآمیز بر همین ژانر. اما وقتی از قالب آن عنوان بیرون آمد، با وجود اینکه هنوز در فیلمهای عاشقانه بیرقیب بود اما ثابت کرد در این ژانر چیزی فراتر از یک ستاره است.
با درخشش در درام حقوقی ارین براکوویچ (Erin Brockovich) در سال 2000 نهتنها اسکار بهترین بازیگر زن را به خانه برد، بلکه نخستین زنی شد که در هالیوود دستمزد بیسابقه 20 میلیون دلاری دریافت کرد. نقشآفرینیهای بعدیاش در فیلمهایی چون یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven) و نزدیکتر (Closer) بار دیگر نشان دادند که قدرت این ستاره تنها در لبخند و جادوی رمانتیکش خلاصه نمیشود بلکه میتواند همان درخشش را در نقشهای جدی و پرمغز نیز زنده کند.
جولیا رابرتز در سالهای اخیر همچنان در سینما فعال مانده، اما حضورش روی پرده کمتر شده است که در دورانی که اقتصاد فیلم بیش از ستارهها، به برندها وابسته است اتفاقی طبیعی است.
با این حال رابرتز دوباره با فیلم پس از شکار (After the Hunt) ساختهی لوکا گوادانینو و اثری نهچندان قوی به سینما بازمیگردد و یادآور این است که او هنوز یک بازیگر واقعی و از همانهایی است که دوربین عاشقشان است. به همین بهانه، نگاهی میاندازیم به فیلمهایی که از او یک اسطوره ساختند. در ادامه، با 10 نقشآفرینی برتر جولیا رابرتز آشنا شوید.
10. آگوست: اوسیج کانتی (August: Osage County)
محصول: 2013
کارگردان: جان ولز
امتیاز راتن تومیتوز: 67 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
نمایشنامهی آگوست: اوسیج کانتی اثر تریسی لتس در سال 2007، یک کمدی سیاه خانوادگی است که سه ساعت تلخی، خنده و زخمهای قدیمی را برای مخاطب ارائه میکند. نسخهی سینمایی آن در سال 2013 به نمایشی از بازیگران درجه یک بدل شد که اغراق و نمایشگری گاه چنان بالا میگیرد که اصل ماجرا زیر صدای فریادها گم میشود. با این حال در میان این آشوب، جولیا رابرتز نقطهی درخشان فیلم است.
او در نقش دختر بزرگ و تندخوی وایولت (مریل استریپ) به نام باربارا بازی میکند که پس از مرگ پدر به خانه بازمیگردد تا با مادرش درگیر شود و رازهای مدفون خانواده را از زیر خاک بیرون بکشد. استریپ در این فیلم بیش از حد نمایشی است، اما رابرتز با تیزهوشی، تلخی و خشمی کنترلشده بازی میکند و آرامآرام میجوشد تا در لحظهای درست فوران کند. در میان فریادها و نزاعها، او هنوز رگهای از شکنندگی در خود دارد، آنقدر که تماشاگر نهتنها درکش میکند، بلکه گاهی حتی برایش دل میسوزاند.
9. پرونده پلیکان (The Pelican Brief)
محصول: 1993
کارگردان: آلن جی پاکولا
امتیاز راتن تومیتوز: 56 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 6.6 از 10
فیلم پرونده پلیکان نمونهی تمام عیاری از یک تریلر حقوقی عامهپسند است اما چیزی که آن را از سطح سرگرمی صرف فراتر میبرد، حضور دو ستارهی بزرگ دههی نود در کنار یکدیگر است. جولیا رابرتز در نقش دانشجوی حقوقی به نام دربی ظاهر میشود که پس از نوشتن گزارشی دربارهی انگیزهی احتمالی پشت ترور یک قاضی دیوان عالی، ناخواسته در مرکز یک توطئهی مرگبار قرار میگیرد.
وقتی گزارشش بیش از حد به واقعیت نزدیک از آب درمیآید، هدف قاتلان حرفهای و مجبور به فرار میشود. او در این مسیر با خبرنگاری به نام گری با بازی دنزل واشینگتن همراه میشود تا پرده از راز این پرونده بردارند. داستان شاید پر از اغراق و پیچوخمهای کلیشهای باشد، اما رابرتز با جسارت و استقامتش به نقش جان میدهد و قهرمانی خسته اما مصمم را به نمایش میگذارد. شیمی میان او و واشینگتن هم به فیلم جذابیتی غیرمنتظره میبخشد و ما یک زوج ناهماهنگ اما دوستداشتنی را میبینیم که بیاختیار برای موفقیتشان دل میسوزانیم.
8. مگنولیاهای فولادی
محصول: 1989
کارگردان: هربرت راس
امتیاز راتن تومیتوز: 73 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.3 از 10
فیلم مگنولیاهای فولادی از نخستین آثاری بود که نگاه هالیوود را به جولیا رابرتز جوان جلب کرد. او در آن زمان تنها 21 سال داشت، اما در برابر بازیگران بزرگی چون سالی فیلد، دالی پارتن و شرلی مکلین، با اعتمادبهنفس و درخشش خاص خود ایستاد. رابرتز در نقش شلبی ظاهر میشود، جوانترین عضو گروهی از زنان صمیمی در شهری کوچک در لوئیزیانا. شلبی با نامزدش جکسون (دیلن مکدرموت) ازدواج میکند، اما بیماری دیابت او را در آستانهی تصمیمی دشوار قرار میدهد چون تشکیل خانواده میتواند برایش بهای سنگینی داشته باشد.
این فیلم کلاسیک غمانگیز، تکیهگاه عاطفیاش را بر تراژدی زندگی شلبی میگذارد و رابرتز با لطافت و درخششی صادقانه، روحی انسانی و آسیبپذیر به نقش میبخشد. رابطهی او با سالی فیلد در نقش مادرش، پر از مهر، درد و لحظههای ناب انسانی است و درست همین ترکیبِ ظرافت و اندوه، او را برای همیشه در ذهن تماشاگر ماندگار میکند.
7. بازگشت به خانه (Homecoming)
محصول: 2018
سازنده: ایلای هوروویتز، مایکا بلومبرگ
امتیاز راتن تومیتوز: 79 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10
مانند بسیاری از ستارگان بزرگ سینما، جولیا رابرتز نیز با محو شدن مرز میان سینما و تلویزیون، گاه به دنیای سریالها قدم گذاشته است هرچند نه به اندازهی همتایی چون نیکل کیدمن. با این حال، این تجربهی محدود یکی از درخشانترین بازیهای او در دههی اخیر را رقم زد. فصل نخست سریال بازگشت به خانه محصول آمازون همان تجربهای است که جولیا رابرتز در فرمت سریال به کارنامهی حرفهای خود اضافه کرد.
این سریال به کارگردانی سم اسماعیل، داستانش را در دو خط زمانی روایت میکند. در سال 2018، رابرتز در نقش هیدی برگمن مشاور مرکزی دولتی است، جایی که مامور میشود با یک سرباز جوان بازگشته از خدمت، به نام والتر (با بازی استیفن جیمز) کار کند. اما در سال 2022 او را در جایی کاملا متفاوت میبینیم. او زن سادهای است که در یک رستوران کار میکند و هیچ خاطرهای از آن دوران ندارد.
رابرتز با ظرافتی تحسینبرانگیز، دو چهرهی متفاوت از برگمن میسازد یکی تحلیلگر و مرموز، دیگری گمگشته و شکننده و شیمی میان او و جیمز، قلب تپندهی صحنههای رازآلود سریال است. تجربهی همکاری با اسماعیل چنان برای او لذتبخش بود که دو بار دیگر نیز با او همراه شد. یکبار در تریلر پرتعلیق دنیا را پشت سر بگذار (Leave the World Behind) برای نتفلیکس، و بار دیگر در پروژهی در دست ساخت با احتیاط وحشت کنید (Panic Carefully).
6. یازده یار اوشن
محصول: 2001
کارگردان: استیون سودربرگ
امتیاز راتن تومیتوز: 83 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.7 از 10
فیلم یازده یار اوشن ساختهی استیون سودربرگ تجلی تمام عیار شکوه ستارهها و یک گردهمایی رویایی از غولهای هالیوود مثل جورج کلونی، مت دیمون، برد پیت و البته جولیا رابرتز است. همانطور که از چنین جمع درخشانی انتظار میرود فیلم با خونسردی و جذابیتی حسابشده ساخته شده است. در میان این گروه تماممردانه و پرانرژی، رابرتز شاید تنها زمان درخشان حرفهاش را در قالب یک نقش مکمل تجربه کرده باشد، اما حتی در جایگاه محدودش، بیتردید میدرخشد.
او در نقش زنی به نام تس، همسر سابق دنی اوشن (کلونی) ظاهر میشود که اکنون با تری بنِدیکت (اندی گارسیا)، صاحب کازینویی که هدف سرقت است، رابطه دارد. میان او و کلونی جرقهای از شیمی واقعی وجود دارد چنان محسوس که سالها بعد فیلمی چون بلیتی برای بهشت (Ticket to Paradise) تنها با تکیه بر ایدهی دوباره کنار هم دیدنشان ساخته شد. آشتی آن دو در پایان، برخلاف حال و هوای بازیگوش و سبک فیلم، بهطرز غافلگیرکنندهای لطیف و احساسی است. رابرتز بعدها در دو دنبالهی فیلم دوازده یار اوشن (Ocean’s Twelve) و سیزده یار اوشن (Ocean’s Thirteen) نیز بازگشت. او در این دنبالهها با نقش پررنگتر و آزادی بیشتر برای نمایش طنز و هوشمندی ذاتیاش ظاهر شد.
5. ناتینگ هیل
محصول: 1999
کارگردان: راجر میشل
امتیاز راتن تومیتوز: 84 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
وقتی رسانهها برای جولیا رابرتز یادنامه مینویسند، بیشک تمامشان به آن لحظهی بهیادماندنی در اوج فیلم ناتینگ هیل اشاره خواهند کرد؛ جایی که او روبهروی هیو گرانت میایستد و با صدایی لرزان و چشمانی پر اشک میگوید: «من فقط یه دخترم… که جلوی یه پسر ایساده… و ازش میخواد دوستش داشته باشه.» جملهای که اگر از زبان بازیگری دیگر گفته میشد، شاید سطحی یا تصنعی به نظر میرسید، اما رابرتز آن را به ضربهای احساسی و جاودانه بدل میکند تجسمی از لطافت و آسیبپذیری که تنها او از پسش برمیآید.
این صحنه عصارهی بازی درخشان او در این کمدی رمانتیک محبوب است. ناتینگ هیل فیلمی آرامتر و درونگراتر از کارهای پیشین جولیا رابرتز به شمار میرود. نقش آنا اسکات، ستارهی جهانی سینما، شاید فاصلهی چندانی با واقعیت زندگی رابرتز نداشته باشد، اما او لایهای از خستگی و انزوا را به کاراکترش میافزاید که نشانهای از بهای سنگین شهرت است. در کنار هیو گرانت، با لکنتها و خجالت دلنشینش، رابرتز کمکم نقاب سردی آنا را کنار میزند و همان جادوی آشنای جولیا رابرتز را آشکار میکند که لبخندش هنوز میتواند قلب تماشاگر را نرم کند.
4. نزدیکتر
محصول: 2004
کارگردان: مایک نیکولز
امتیاز راتن تومیتوز: 67 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10
فیلم نزدیکتر ساختهی مایک نیکولز، یک درام عاشقانهی پرتنش است که چهار شخصیت در هم تنیده را دنبال میکند. در این جمع کوچک اما پرستاره، جولیا رابرتز در کنار کلیو اون، ناتالی پورتمن و جود لا میدرخشد. اگرچه اون و پورتمن نامزد اسکار شدند، اما رابرتز هم در نقش آنا، عکاسی که میان نویسندهی خودشیفته دن (لا) و پزشک مهربانتر لری (اون) گیر افتاده، به همان اندازه درخشان است.
آنا شخصیتی است که گاه میتواند به خاطر تصمیمهای اشتباهی که میگیرد و خودخواه کوتهنظرانه رفتار میکند آدم را عصبانی کند. اما رابرتز نشان میدهد که همهی اینها ریشه در زخمها و نفرت از خود گذشتهی او دارد. این کاراکتر شاید خیلی دوستداشتنی نباشد، اما در فیلمی که پر از پیچیدگیهای عاشقانه است، اصلا نیازی به دوستداشتنی بودن ندارد. چیزی که اهمیت دارد، توانایی رابرتز در قابل فهم کردن آناست حتی زمانی که خودش زندگیاش را به آشوب میکشد.
3. عروسی بهترین دوستم
محصول: 1997
کارگردان: پی جی هوگان
امتیاز راتن تومیتوز: 74 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 6.4 از 10
نقش جولیا رابرتز در فیلم محبوب عروسی بهترین دوستم نمونهای دقیق از انتخابی بود که برای زیر و رو کردن کلیشههای کمدی رمانتیک اثر پی.جی هوگان ضروری بود. تا زمان حضور او در این فیلم موفق رابرتز بهعنوان بازیگر اصلی محبوب شناخته شده بود و تماشاگران عادت داشتند برای شخصیتهایش دل بسوزانند. او در این فیلم نقش خبرنگاری اهل نیویورک به نام جولز را بازی میکند که پس از فهمیدن عشقش به دوست قدیمیاش، تلاش میکند ازدواج او با زن جوانی را خراب کند.
اما وقتی فیلم آشکار میکند که اعمال جولز چقدر خودخواهانه و حتی شریرانه است، غافلگیری واقعی رخ میدهد. در ژانر کمدی رمانتیک، جولز در نهایت خطاهایش را میفهمد و رستگار میشود، اما لذت واقعی در تماشای رابرتز در نقشی است که به شکل محکم و جسورانهای دوستداشتنی نیست و بدجنسیهایش را پشت لبخند مصنوعی و پرانرژیای که برای کیمی (کمرون دیاز) میسازد، پنهان میکند. این اجرای هوشمندانه نشان داد رابرتز میتواند از تصویر معصوم و دلنشین دوران زن زیبا فراتر برود و مسیرش را از ستارهای نوپا به یک ستارهی تثبیتشده هموار کند.
2. زن زیبا
محصول: 1990
کارگردان: گری مارشال
امتیاز راتن تومیتوز: 65 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10
جولیا رابرتز درست یک ساعت و بیستویک دقیقه پس از آغاز فیلم زن زیبا به یک ستارهی سینما بدل شد. یعنی درست وقتی در را باز میکند و با لباسی سرخ و درخشان و دستکشهای سفید اپرایی وارد قاب میشود و سپس ریچارد گییر گردنبند الماس را به گردنش میبندد. آن تصویر، نماد جاودانهی حرفهی رابرتز است. تصویری از درخشش و شکوه که او را به یک شخصیت محبوب ملی آمریکا بدل کرد.
اما آنچه واقعا او را به اوج رساند، تمام لحظاتی است که پیرامون آن صحنه رقم میخورد، جایی که روح، شوخطبعی و انسانیتش به فیلم جانی واقعی میدهد. با اینکه منتقدان آن زمان نسبت به فیلم و فانتزی شیرین و ناعادلانهاش که داستان عشق یک تاجر ثروتمند به زنی خیابانی در لسآنجلس را روایت میکرد نگاهی خنثی داشتند، اما در یک چیز اتفاق نظر وجود داشت. اینکه رابرتز خارقالعاده است.
او در نقش زنی آزاد، سرزنده و بیپروا به نام ویوین چنان صمیمی و دلنشین ظاهر میشود که تمام فیلم بر دوش او استوار میماند. شیمی میان او و گییر محسوس است، اما حتی او نیز در برابر انرژی بیپایان رابرتز رنگ میبازد. با خندهای زلال و مسحورکننده، ترکیبی از شوخی، آسیبپذیری و گرما را خلق میکند که هیچ بازیگری به آسانی به آن دست نمییابد. همان کیفیتی که کارگردانان و عوامل انتخاب بازیگر سالها در جستوجویش هستند. اگرچه داستان فانتزی فاحشهای که به همسر بدل میشود در گذر زمان رنگ باخته است، اما بازی رابرتز برعکس، هر روز پختهتر و درخشانتر به نظر میرسد و گواهی زنده بر این ادعاست که ستارههای واقعی، هرگز از مد نمیافتند.
1. ارین براکویچ
محصول: 2000
کارگردان: استیون سودربرگ
امتیاز راتن تومیتوز: 85 از 100
امتیاز IMDb به فیلم: 7.5 از 10
در فصل جوایز سال 2001، جولیا رابرتز بهمعنای واقعی کلمه غول بیرقیب هالیوود بود. او همه چیز را درو کرد از گلدن گلوب و بفتا گرفته تا منتقدان سینما، انجمن بازیگران و در نهایت اسکار برای بازی در فیلم ارین براکویچ نخستین همکاریاش با استیون سودربرگ و فیلمی که در آن زمان برایش بالاترین دستمزد تاریخ یک بازیگر زن در هالیوود را به همراه داشت. تمام این افتخارات کاملا شایستهاش بود، زیرا بازی رابرتز در این درام حقوقی چیزی فراتر از درخشان است. او در نقش ارین براکویچ، زنی رُک و تندزبان اما سرسخت و مصمم، تجسم کامل کاریزما و اراده است.
شخصیت او بر پایهی زنی واقعی ساخته شده است که بهعنوان دستیار حقوقی، بهخاطر آلودگی آب شهر کوچکی در کالیفرنیا به نام هینکلی پروندهای عظیم علیه یک شرکت به جریان انداخت. رابرتز در این نقش، هم خندهدار است و هم تندخو، هم آسیبپذیر و هم بُرنده. تماشای او که چگونه در دنیای خشک و مردانهی قانون پیش میرود و گاه با جذابیت زنانهاش امتیاز میگیرد و گاه با هوش و دقتش همه را ساکت میکند بهراستی تماشایی است.
در دستان بازیگری معمولی، این داستان الهامبخش میتوانست به روایتی شعاری تبدیل شود. اما رابرتز با حضور و نیروی درونیاش کاری میکند که ارین براکویچ نهتنها فیلمی خوب، بلکه فیلمی ماندگار و استثنایی باشد. این همان لحظهای بود که جولیا رابرتز از ستارهای محبوب، به نمادی از قدرت و اصالت زنانه در سینما بدل شد.
منبع: مایکت