تنبل‌ها بخوانند: تنبلی در کار، شاید اصلاً تنبلی نباشد!

تنبل‌ها بخوانند: تنبلی در کار، شاید اصلاً تنبلی نباشد!

با بازتعریفی تنبلی و تمرکز بر ارزش‌ها و اهداف حقیقی، می‌توان احساس گناه ناشی از بهره‌وری پایین را کاهش داد و به درکی سالم‌تر از تلاش و کار دست یافت.

کد خبر : ۲۷۲۲۶۱
بازدید : ۳۰

یک استاد فلسفه در دانشگاه آکسفورد با نقد نگاه رایج به «تنبلی» تأکید می‌کند که بسیاری از رفتارهایی که ما تنبلی می‌نامیم، در واقع نشانه‌ای از بحران‌های روانی، فشارهای اجتماعی یا ناهماهنگی با ارزش‌های واقعی زندگی است.

به گزارش فرارو به نقل از اینک، اگر تا به حال نگران «تنبل بودن» خود شده‌اید، تنها نیستید. گزارش‌های متعدد نشان می‌دهد بسیاری از کارکنان، هر روز ساعت‌ها صرف انجام کارهای جزئی و بی‌هدف می‌کنند تا نزد مدیران‌شان تنبل جلوه نکنند. فضای اینترنت نیز پر شده از پرسش‌هایی مانند: «تنبل‌ام یا افسرده؟» «تنبل‌ام یا فقط فرسوده؟» و «تنبل‌ام یا مشکل تمرکز دارم؟»

این حجم گسترده از نگرانی نشان می‌دهد بسیاری از افراد انرژی پایینی دارند و نگران‌اند که اطرافیان‌شان درباره آن‌ها قضاوت کنند. برخی کاربران به دنبال «بخشیده شدن» از سوی گوگل هستند و عده‌ای هم مدیران‌شان را سرزنش می‌کنند که از کارکنان «نمایش بهره‌وری» می‌خواهند. اما شاید مشکل نه انگیزه افراد باشد و نه مدیران‌؛ شاید مسئله به معنای واژه «تنبل» بازمی‌گردد. اگر دقیق‌تر به مفهوم تنبلی نگاه کنیم، ممکن است بسیاری از احساسات گناه یا شرمندگی ما بی‌پایه باشد.

تنبلی به عنوان نشانه‌ای از بحران

روان‌شناسان مدت‌هاست تأکید می‌کنند آنچه مردم معمولاً «تنبلی» می‌نامند، اغلب نشانه‌ای از بحران روانی یا شرایط دشوار زندگی است. اگر از نوشتن گزارش یا انجام یک تماس مهم طفره می‌روید، مشکل احتمالاً «ذات تنبل» شما نیست، بلکه عواملی مانند ترس از شکست، خستگی شدید، فقدان حمایت یا کمبود زمان برای مراقبت از فرزند است.

دِوین پرایس، استاد روان‌شناسی دانشگاه لویولا، در مقاله‌ای خطاب به مدیران نوشته بود: «در برخورد با رفتارهای ناکارآمد افراد، کنجکاوی بسیار مفیدتر از قضاوت است.» آن هِلِن پیترسن، روزنامه‌نگار آمریکایی، در مقاله‌ای وایرال و سپس در کتاب سال ۲۰۲۱ خود با عنوان «نمی‌توانیم حتی…» توضیح می‌دهد آنچه ظاهراً تنبلی نسل هزاره به نظر می‌رسید، در واقع فرسودگی ناشی از تضاد انتظارات بالا و اقتصاد ناعادلانه بود.

او می‌نویسد: «ما برای رهایی از تردمیل پایان‌ناپذیر کارها، به رفتارهای خودتخریب‌گر روی می‌آوریم یا با اجتناب، موقتاً از این چرخه فرار می‌کنیم. ما در بدهی فرو رفته‌ایم، بیشتر و سخت‌تر کار می‌کنیم، امنیت شغلی کمتر شده و دائماً تلاش داریم همان سطح زندگی والدین‌مان را حفظ کنیم؛ در حالی که مدام به ما گفته می‌شود اگر بیشتر تلاش کنید، موفق خواهید شد.»

به باور پیترسن، «تنبلی ظاهری» مسئله‌ای جامعه‌شناسانه است، نه شخصی؛ و اصلاح آن نیازمند تغییرات جمعی و سیاسی است. 

بازتعریف واژه «تنبل»

در این نگاه، تنبلی نه یک ویژگی ذاتی بلکه نشانه‌ای از یک مشکل بیرونی است. اما کاتریِن دِوُلدِر، فیلسوف دانشگاه آکسفورد، پا را فراتر می‌گذارد و پیشنهاد می‌کند نه‌تنها درباره علت‌های تنبلی کنجکاو باشیم بلکه خود تعریف «تنبلی» را زیر سؤال ببریم.

او توضیح می‌دهد که تنبلی صرفاً «کم‌کاری» نیست. هر بار که روی مبل دراز می‌کشید در حالی که می‌توانستید کار بیشتری انجام دهید، خود را سرزنش نمی‌کنید. وقتی به دلیل بیماری مزمن توان کار زیاد ندارید یا از انجام وظایف بی‌معنی پرهیز می‌کنید تا فرصتی برای تفکر عمیق داشته باشید، هیچ‌کس شما را تنبل نمی‌داند. پس افراد دقیقاً چه زمانی از «تنبلی» احساس گناه می‌کنند؟

براساس پژوهش‌های دِوُلدِر، نکتهٔ تعیین‌کننده درباره تنبلی این است که فرد دلیل موجه و قابل قبولی برای تلاش نکردن یا محدود کردن تلاش‌های خود ندارد. تنبلی یعنی «کاهش تلاش بدون دلیل خوب». دِوُلدِر می‌گوید: «آنچه واقعاً اهمیت دارد، میزان تلاش نیست بلکه این است که آیا آن تلاش‌ها به شکلی کارآمد در راستای اهداف مهم شما قرار می‌گیرد یا نه.»

به بیان دیگر، هیچ کاری تنبلانه نیست اگر شما را به سمت هدفی ارزشمند هدایت کند.

ارزش‌های روشن، تنبلی را از بین می‌برند

گروهی از نظریه‌پردازان اعتقاد دارند ریشه بسیاری از رفتارهای به ظاهر تنبل، در ساختارهای ناعادلانه اقتصادی یا مشکلات حل‌نشده روانی است و این نقد کاملاً قابل‌توجه است. اما اگر منتظر بمانیم تا اصلاحات اقتصادی یا نتایج روان‌درمانی مشکل تنبلی ما را حل کند، احتمالاً مدت‌ها در انتظار خواهیم بود.

بحث دِوُلدِر پیشنهاد می‌کند اکنون، همین امروز، کاری وجود دارد که می‌توانیم برای غلبه بر تنبلی و احساس گناه ناشی از آن انجام دهیم: بپرسیم آیا رفتار ما واقعاً «تنبلی» است یا خیر.

او توضیح می‌دهد افراد زمانی خود یا دیگران را تنبل می‌خوانند که ارزش «تلاش زیاد، ساعت‌های طولانی و همیشه مشغول بودن» را بیش از حد بزرگ می‌کنند. در حالی که مهم این است که تلاش، به سمت هدف درست هدایت شود؛ تلاشی که خود یک منبع محدود است.

واقعاً چه چیزی برای شما مهم است؟

بسیاری از مردم فکر می‌کنند اگر همیشه مشغول کار نباشند تنبل‌اند. اما چیزی که واقعاً نیاز دارند، شناخت ارزش‌های اصلی و هماهنگ کردن زمان و انرژی‌شان با آن ارزش‌هاست.

اگر برای‌تان ارزشمند است که والدینی حاضر و همراه باشید، به جامعه‌تان کمک کنید یا زندگی‌ای سرشار از تجربه‌های روانی و معنوی داشته باشید، آن‌گاه نرفتن به‌دنبال پروژه‌ای اضافه یا باز نکردن شعبه دوم کسب‌وکارتان، «تنبلی» نیست؛ بلکه مدیریت هوشمندانه زمان محدودتان برای رسیدن به اهداف واقعی است.

به گفته دِوُلدِر: «گاهی اوقات کمتر تلاش کردن نه تنبلی، بلکه نوعی حکمت است.» در این تعریف تازه، تنبلی یعنی دنبال نکردن آن اهدافی که قلب‌تان واقعاً می‌خواهد؛ اهدافی مانند زیبایی، ارتباط، سلامت، استراحت و تجربه پررنگ‌تر دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم.

شناخت این نگاه تازه به تنبلی، به شما کمک می‌کند مرزهای سالم‌تری تعیین کنید و نسبت به کارهایی که در ظاهر غیرتولیدی‌اند اما برای روح و ذهن‌تان ضروری‌اند، احساس گناه نکنید. چرا که در بسیاری از موارد، بهترین راه برای «غلبه بر تنبلی» این است که بفهمید شما اصلاً تنبل نبوده‌اید.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید