چگونه بر کمال گرایی غلبه کنیم؟

چگونه بر کمال گرایی غلبه کنیم؟ کمالگراها اهدافی انتخاب میکنند که رسیدن به آن اصلا امکانپذیر نیست. بعد از چند ماه عصبانی و مستاصل میشوند، چون هرچه تلاش میکنند، هدفشان هنوز خارج از دسترس است. راهحل این است که اهداف واقعی تعیین کنید. اهداف واقعی هم در دسترس نیستند و برای رسیدن به آنها باید کمی تلاش کنید، اما احتمال دستیابی دارند. وقتیکه به یک هدف واقعی رسیدید، یک هدف واقعیِ کمی سختتر انتخاب کنید. همینطور پیش بروید و خیلی زود خواهید دید که چقدر پیشرفت کردهاید.
فرادید | براساس تحقیقات جدید، کمال گرایان خود را با استانداردهای غیرواقعی بالا میبرند و زمانی که به این باور برسند و اگر این استانداردها را رعایت نکنند حس متهم و مجرم به خودشان خواهند داشت، زمانی که کارشان آن طور که میخواهند پیش نرود، احساس گناه و شرم میکنند. Ruggeri که برای BBC، درباره. کمال گرایی مطلب مینویسد میگوید:"هنگامی که "کمال گراها" موفق نمیشوند، بعداز اینکه نتوانستند کارشان را به خوبی و دلخواه خود انجام دهند، نه تنها احساس ناامیدی میکنند، بلکه احساس شرم میکنند که چه شخصی هستند."
به گزارش فرادید، چگونه کمال گرایی میتواند مضر باشد درحالی که بسیاری از مردم به عنوان یکی از بهترین ویژگیها به دنبال کمال هستند، محققان متوجه شده اند که کمال گرایی به کم بودن سلامت روان وابسته است.
در یک تحقیق، محققان در مورد اینکه چگونه کمال گرایی طبق مطالعات قبلی انجام شده، مرتبط با سلامت روان است و آنها تمام ۲۸۴ مطالعه (با بیش از ۵۷۰۰۰ شرکت کننده) را مشاهده کردند و دریافتند که کمال گرایی با علائم افسردگی، اضطراب، اختلال وسواس فکری و اختلالات خوردن همراه است.
در مقالهای که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، محققان به بررسی اینکه چگونه کمال گرایی و افسردگی در طول زمان به هم مرتبط هستند، پرداختند.
آنها دریافتند افراد با سطح کمال گرایی بالاتر تمایل دارند علائم افسردگی را در خود بیشتر کنند و نشان دهند، که نشان میدهد کمال گرایی ممکن است عامل خطر برای توسعه افسردگی باشد. به عبارت دیگر، اگر چه ممکن است مردم به کمالگرایی خود به عنوان چیزی که به آنها کمک میکند تا موفق شوند، فکر کنند، ولی به نظر میرسد که کمال گرا بودن آنها ممکن است برای سلامت روانشان مضر باشد.
اگر واقعیت با انتظارات کمالگرایانهتان مطابقت نداشته باشد، (بیایید صادق باشیم: آیا هرگز واقعیت با انتظارات کمالگرایانه تان مطابقت داشته است؟!) احتمالا خودتان را سرزنش خواهید کرد و دلودماغتان را از دست خواهید داد. برای اینکه بتوانید دوباره از نو شروع کنید و اینبار به نتیجهی دلخواهتان نزدیکتر شوید، باید بپذیرید که تغییر واقعیت کار شما نیست، اما در عوض میتوانید بدون اینکه از استانداردهای دلخواهتان کوتاه بیایید، انتظاراتتان را بهگونهای تغییر بدهید که در چهارچوب واقعیت بگنجند تا اگر کاری طبق نقشهی پیشبینیشده پیش نرفت، راحتتر بتوانید اوضاع را در جهت بهبود سروسامان بدهید.
وقتی کارتان را با توجه به واقعیت پیش ببرید، یعنی چشمتان را روی اشتباهات و نواقص احتمالی نبندید، میتوانید با آگاهی و اطلاعات بیشتری جلو بروید تا اگر زمین خوردید، بتوانید مسیرتان را از نو با قدمهای مؤثرتری شروع کنید. به این ترتیب است که مسیر موفقیتتان را هموارتر خواهید کرد. بهجای اینکه بگویید: «این کار اصلا نتیجه نداد!»، میتوانید طور دیگری فکر کنید: «این کار هنوز نتیجه نداده!» یا «این کار تا یه جاهایی نتیجه داده، اما بعضی جاهاش خوب از آب درنیومده! حالا قدم بعدی چی میتونه باشه؟»
بله، واقعیتی که با آن سروکار دارید، میتواند درهمبرهم باشد و از سرعت پیشرفتتان بکاهد. خیلی اوقات ممکن است شکست بخورید و لازم شود که دوباره از نو شروع کنید. اینها واقعیاتی انکارناپذیرند و برای اینکه مغلوبشان نشوید، باید موانع را نیز در انتظاراتتان از آیندهی مسیر بگنجانید و سپس خودتان را برای رویارویی با موانع احتمالی آماده کنید. اگر موانع احتمالی را بهکل نادیده بگیرید، هربار که جلوی راهتان سبز شوند، متعجب و دستپاچه خواهید شد. شاید به یکباره نتوانید مسیر موفقیت را تا به انتها طی کنید، اما همین افتادنها و برخاستنهاست که باعث رشد تدریجی و نزدیکی به هدف غایی میشود.
پس اینبار که پروژهای را آغاز میکنید، بکوشید تا گرفتار تلههای کمالگرایی نشوید. بهجای اینکه به خودتان بگویید: «این دفعه قراره همهچی درست از آب دربیاد!»، در حق خودتان لطف کنید و در عوض، بپذیرید که امکان پیشآمدن اشتباهات کوچک در حاصل کارتان است. حالا وقتش است که ببینیم چطور میتوان جایگاه واقعیت را در دستور کار حفظ کرد.

۱. پریز کمالگرایی را بکشید و یک ارزیابی دقیق انجام بدهید
شاید گاهی حین انجام کار احساس کنید که ندایی از درونتان، شما را به کمالگرایی تشویق میکند، اما مشکل از آنجایی آغاز میشود که این ندای درونی فریاد بزند که «این کار درست نیست! این کار به اندازهی کافی خوب از آب درنیومده! خودت واقعا در مورد این نتیجهی مزخرف چی فکر میکنی؟!» و دقیقا همینجاست که باید پریز کمالگرایی را بکشید. برای اینکه بتوانید با این قبیل پیامهای منفی مقابله کنید، باید دست روی حقایق بگذارید. از خودتان سؤالهای مختلف بپرسید و جوابهای واقعی بدهید: «چه قسمتی از کار داره خوب پیش میره؟ از چه قسمتهایی راضیام؟ هدف کاری که دارم انجامش میدم چیه؟ دارم به این هدف نزدیک میشم یا نه؟» اگر با خودتان به این نتیجه رسیدید که اوضاع بر وفق مراد نیست، نباید تسلیم بشوید، بلکه باید از خودتان بپرسید که علت چیست. همین که بدانید چرا کارتان نتیجه نداده است، میتواند سرنخی باشد که قدم بعدی را از آنجا آغاز کنید.
۲. با پرهیز از قضاوت زودهنگام، تحملتان را برای رشد و ادامهی مسیر افزایش بدهید
همهی ما عاشق آن لحظهای هستیم که بنشینیم و نتیجهی مطلوب کارمان را نظاره کنیم، اما واقعیت این است که خیلی از کارها زمان میبرد تا در حد انتظاراتمان خوب از آب دربیایند و به همین خاطر ممکن است نتیجهی بسیاری کارها در تلاشهای ابتدایی با نتیجهی دلخواهمان فاصله داشته باشد. بدانید هرکاری با صبر و ممارست بهبار مینشیند. پس وقتی کار نیمهتمامتان را ارزیابی میکنید و خلأها و نواقص را میبینید، بهجای اینکه با قضاوت زودهنگام به خودتان تلقین کنید که گویا قرار نیست به هدف برسید، به مسیرتان ادامه بدهید و مراحل بعدی کار را در پیش بگیرید. قسمتهای نیمهتمام را نشانهی شکست پروژه در نمای کلی فرض نکنید و بپذیرید این فقط بخشی از مسیر است. بدانید که همهی مراحل کار به نوبهی خودشان ارزشمند و حیاتی شمرده میشوند.
۳. وقت و انرژی خود را بیشتر به کاری اختصاص بدهید که روی نتیجهی نهایی تأثیرگذارتر باشد
اگر گرفتار کمالگرایی شوید، حتی برای کوچکترین جزئیات نیز باید بیش از اندازهی لازم وقت صرف کنید. افراد کمالگرا گاهی بهقدری درگیر توجه افراطی به جزئیات میشوند که اصل قضیه را فراموش میکنند. مثل کسی نباشید که جنگل میرود و چون فقط تکتک درختان را میبیند میپرسد که «پس خودِ جنگل کو؟!» این درحالی است که باید وقتتان را سهمیهبندی کنید و ببینید که هر قسمت از پروژه به چقدر زمان و توجه نیاز دارد. اگر احساس کردید که دارید زمان و توجه زیادی را به قسمتی از کار که لزوما نیازمند آنهمه رسیدگی نیست اختصاص میدهید، حتما از خودتان بپرسید که آیا بهتر نیست وقت و انرژی خود را در قسمت دیگری از پروژه که نیازمند رسیدگی بیشتر است، صرف کنید. پرسش دقیقتر این است که آیا صرف زمان و انرژی بیشتر روی این قسمت از کار واقعا در نتیجهی نهایی تفاوتی ایجاد میکند یا خیر. پس بهجای اینکه همهی توان خود را روی رسیدن به کمال و تمامیت در تکتک جزئیات بگذارید، ببینید که باید وقت و انرژی خود را کجاها صرف کنید تا به هدف اصلی پروژه نزدیکتر شوید.
۴. فقط به مقصد فکر نکنید، از مسیر هم لذت ببرید
خیلی از ما عادت کردهایم که از کارِ درحالانجام لذت نبریم، چراکه با خودمان میگوییم: «وقتِ کِیف کردن ندارم، آخه باید این کار رو زودتر تمومش کنم.» اما اگر در انجام هر کاری (تدارک جشن تولد، نقاشی دیوار منزل یا مثلا تمرین متن سخنرانی) لذت یا هدف کارِ درحالانجام را پیدا کنید، احتمالا میتوانید آن کار را باکیفیتتر انجام بدهید. اگر پرفشار و مضطرب کار کنید، میدان دیدتان تنگتر و تنگتر خواهد شد، تا جایی که ممکن است بیهوده درگیر جزئیات بیاهمیت شوید. اما کسی که از انجام کارش لذت میبرد، میدان دیدش گستردهتر میشود و اشتیاقش در انجام کار باعث نتیجهی بهتر خواهد شد.
۵. از تفکر «همه یا هیچ» دست بکشید و در عوض به مفهوم «بعضی» روی بیاورید
خیلی اوقات که احساس شکست و ناامیدی میکنیم و متقاعد میشویم که باید پروژهی دردستانجام را کنار بگذاریم یا حداقل انجامش را بهتعویق بیندازیم، علتش این است که یکی دو چیز در حد انتظاراتمان خوب از آب درنیامده است و از اینرو سریع نتیجه میگیریم که پس کل پروژه منتفی است. اما یک سؤال: آیا اگر فقط یکی دو برگ یا حتی قسمت کوچکی از شاخهی یک درخت آسیب ببیند، عقلانی است که آن درخت را از ریشه قطع کنیم؟ بنابراین بهتر است که در نتیجهگیریهایتان از کلمهی «بعضی» استفاده کنید و مثلا بگویید: «بعضی قسمتهای کار داره خوب جواب میده، اما یه قسمتهایی نه.» و سپس هردو قسمت را مدنظر قرار بدهید.
۶. بدانید که اهمیت کارِ درحالانجام فقط به زمان حال محدود میشود و برای همیشه ادامه نخواهد داشت
یکی دیگر از موارد کاربرد مفهوم «بعضی» در این است که از خودتان بپرسید: آیا موفقیت این پروژه روی تمامی جنبههای زندگی شما تا آخر عمر تأثیر خواهد داشت یا فقط روی بعضی از جنبههای زندگیتان مؤثر خواهد بود و سایر جنبهها بدون تأثیرپذیری از این قضیه به همان شکل سابق باقی خواهند ماند؟ افراد کمالگرا از این جهت تحت فشار قرار دارند که در هر کاری، چه پیشپاافتاده و چه مهم، از انتخاب کلمات متن سرمقاله گرفته تا انتخاب رنگ جوراب، کارِ درحالانجام را داری تأثیر و اهمیتی دائمی و پایدار میبینند. هیچچیزی در زندگی بااهمیتترین نیست، فقط اینکه بعضی چیزها نسبت به بعضی چیزهای دیگر بااهمیتتر شمرده میشوند و بعضی چیزهایی را هم که اهمیتی ندارند، چه بهتر که بیخیالشان شوید!
۷. بهجای اینکه چشمتان را روی واقعیت ببندید، از اشتباهاتتان درس بگیرید
اگر خودتان را بهخاطر اینکه همه چیز به عالیترین شکل ممکن از آب درنیامده است به باد سرزنش گرفتهاید، لطفا الان چشمتان را روی واقعیت نبندید. مردم بهویژه در دنیای کسبوکار همیشه سعی میکنند تا از اشتباهات و همچنین موفقیت دیگران درس بگیرند تا در کار خودشان همان اشتباهات را تکرار نکنند. پس چرا شما که در صف اول نشستهاید و به همه چیز دسترسی دستِاول دارید، خودتان اولین کسی نباشید که از اشتباهات خودتان درس میگیرید. فقط کافی است یک نفس عمیق بکشید و با شهامت به اشتباهاتتان نگاه کنید. این تنها راهحل مطمئنی است که همان اشتباه را دوباره مرتکب نشوید.
۸. ارتباط برقرار کنید، اما مقایسه نه
خلاصه اینکه با کمالگرایی از بسیاری فرصتها محروم خواهید شد و کارهایی را که میتوانید خوب، اما نه ایدئال انجام بدهید، هرگز به انجام نخواهید رساند. برای اینکه کمالگرایی از سرتان بیفتد، به هیچ نسخهی عجیبوغریبی نیاز ندارید، فقط کافی است کمی طرز فکرتان را تقویت کنید یا تغییر دهید. قطعا به نفع خودتان و زندگیتان است که از قیدوبند کمالگرایی آزاد شوید تا ببینید چقدر در انجام کارها بهتر خواهید شد.