ماجرای عجیب ازدواج مرد جوان؛ همسرش متأهل بود
او ۱۰ سال قبل ازدواج کرده و دختری پنج ساله به نام «پرستو» دارد و نه تنها خودش را با نام مستعار معرفی کرده بود بلکه…
او ۱۰ سال قبل ازدواج کرده و دختری پنج ساله به نام «پرستو» دارد و نه تنها خودش را با نام مستعار معرفی کرده بود بلکه…
بعد از دقایقی سهیلا از خانه خارج شد و او را تعقیب کردیم. وقتی خواهرم وارد خانه پسر جوان شد زنگ خانه را زدم و با او…
بهدلیل اینکه قصد ازدواج با حیدر را داشتم و خانواده مخالف این امر بودند، اقدام به سرقت اموال شامل تعدادی نیمسکه و…
یک موتور تهیه کردم و در خیابانهای بالای شهر پرسه زدم تصمیم داشتم فقط از خانمها سرقت کنم، چون راحتتر میشد گوشی را…
طبق نقشهای که کوروش طراحی کرده بود من بهعنوان یک طراح حرفهای با شاکی تماس گرفتم و با او وارد رابطه شدم. بعد هم با…
اصولا تمامی موارد و امور اجتماعی اگر بر پایه اراده و خواست قلبی و پذیرش مردم اتفاق بیفتد، هزینه اداره جامعه بسیار کم…
خیلی عصبانی شدم، اصلا کارهایم دست خودم نبود. نمیفهمیدم دقیقا چه میکنم. من عاشق مینا بودم و اصلا امکان نداشت بتوانم…
اما او نه تنها توجهی نداشت بلکه مرا تهدید میکرد که اگر به تماس هایش پاسخ ندهم، آبرویم را نزد همسرم و خانواده اش میبرد.
ببین من خودم آدمی هستم که مشکل ارتباطی ندارم، اما دوست دارم برای انتخاب همسر مناسبم همه کاری بکنم تا بعد نگویم کاش این…
دختر جوان ادامه داد: من که حرفهای مسعود را باور کرده بودم، برای دومین بار به خانه آنها رفتم، اما کسی در خانه نبود و…