"رخ" سرکرده باند تبهکاران شطرنجی
با اعتراف رضا، مأموران وارد عمل شده و پس از آزادی مرد گروگان همدستان دیگر رضا را نیز بازداشت کردند. در ادامه عملیات…
با اعتراف رضا، مأموران وارد عمل شده و پس از آزادی مرد گروگان همدستان دیگر رضا را نیز بازداشت کردند. در ادامه عملیات…
ماجرا از این قرار بود که روز حادثه من در حمام بودم و مادرم به سراغم آمد. درواقع او مادرم نبود، شبیه به شیطان بود.…
شال را که باز و بسته میکند تا دوباره روی سرش مرتب کند، متوجه سیاهی زیر گلویش میشوم. هر دو نفر خموده و با پاهایی جمع…
نمیدانم چطور شد که پسرم آتش گرفت. او خودش را به حمام رساند، من هم فرش را رویش انداختم تا آتش را خاموش کنم. من اصلا…
شب حادثه وقتی مأموران مرا دستگیر کردند، مطمئن شدم دوباره من را به زندان میبرند. اصلا نمیخواستم به شرایط قبلی برگردم…
آن موقع مادرم داخل شیرخشکم تریاک میانداخته تا کمتر گریه کنم و از همان زمان معتاد شدهام. برای جور کردن پول مواد…
در همین هنگام او به یکباره از خواب پرید و من هم ناخودآگاه چاقو را به سینه او زدم و بعد هم کیسه پلاستیکی روی سرش کشیدم…
وقتی دخترم برگشت من خیلی عصبانی شدم و گفتم چرا بدون اینکه به من بگوید به سفر رفته است. من و نسترن دوباره با هم دعوا…
بهجای توجه به هشدارها و نصایح پدرم خانهمان را ترک کردم و با سروش به اتاقکی مستأجری در شهر قدس رفتم. کم کم به خاطر…
بعد از انتقال متهمان به پلیس آگاهی معلوم شد این دو نفر همان زوج تحت تعقیب هستند. این دو بعد از اینکه فهمیدند دستشان رو…