وقتی حامد از من خواست اسلحه را به او نشان دهم اشتباهی تیر شلیک شد. من خودم شوکه شده بودم. به همین خاطر فوری او را به…
بعد از دقایقی سهیلا از خانه خارج شد و او را تعقیب کردیم. وقتی خواهرم وارد خانه پسر جوان شد زنگ خانه را زدم و با او…
چند روز بعد با من تماس گرفت و گفت آدمِ رابطه طولانی نیست و نمی‌تواند با من ارتباط داشته باشد، اما گفت اگر دوست دارم با…
من حین درگیری با سیاوش باعث زخمی‌شدن او شدم، البته سیاوش خودش به شکم خودش شلیک کرد و من این کار را نکردم و فقط سعی…
چون نیمه‌شب بود، از ترسم جنازه را در حاشیه شهر از ماشین بیرون انداختم. سپس از باک ماشین بنزین بیرون آوردم و آن را آتش…
به همین دلیل درگیری بین ما شروع شد که من هم با چاقو ضربه‌ای به سینه اش زدم، اما قصد کشتن او را نداشتم! فقط می‌خواستم…
ما هم به آنجا رفت‌و‌آمد داشتیم و مواد مصرف می‌کردیم. روز حادثه حامد از مهرداد چیزی خواست و مهرداد هم حرف زشتی به او…
در راه‌پله بودیم که تیر شلیک شد. من تیر را شلیک نکردم، ماشه خودش چکانده شد. من حتی نمی‌دانستم اسلحه مسلح است. شهرام…
روز حادثه هم وقتی او با چوب به من حمله کرد من هم با چاقویی که مال خودش بود ناخواسته ضربه‌ای به سینه او زدم، اما هیچ…
قصد کشتن دوستم را نداشتم، اما ضربه تیغ به شاهرگ گردنش خورد و او نقش بر زمین شد. خیلی ترسیدم و با جا گذاشتن موتورسیکلتم…
