قتل همکلاسی از ترس آبرو
چون نیمهشب بود، از ترسم جنازه را در حاشیه شهر از ماشین بیرون انداختم. سپس از باک ماشین بنزین بیرون آوردم و آن را آتش زدم. در ادامه جنازه سوخته را داخل یک گودال دفن کردم و برای اینکه پلیس را گمراه کنم کیف پول و انگشتر او را برداشتم و یک روز بعد آنها را بیرون انداختم.
کد خبر :
۸۶۰۹۲
بازدید :
۱۱۲۵۱
پسری که بهدلیل تهدیدهای دوستش اقدام به قتل کرده بود، با رضایت اولیای دم در دادگاه به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد. این مرد جوان دو سال قبل دوستش را به قتل رسانده و جسد او را در خارج از تهران به آتش کشیده و فرار کرده بود. مأموران با گزارشی که خانواده مقتول به پلیس دادند در جریان مفقودشدن او قرار گرفتند و سپس جسد را پیدا کردند.
آنطور که برگهای پرونده نشان میدهد خردادماه دو سال قبل خانواده جوانی به نام رامین به پلیس گزارش دادند پسرشان گم شده است. آنها مدعی شدند رامین هنگام خروج از خانه گفته بود برای دیدار یکی از دوستانش میرود، اما بعد از آن دیگر برنگشت.
وقتی مأموران تحقیقات را آغاز کردند، متوجه شدند رامین آخرین بار با یکی از دوستانش به نام پدرام تلفنی در تماس بوده است. پدرام برای پاسخگویی درباره این تماس احضار شد، اما ادعا کرد خبری از سرنوشت رامین ندارد.
چند روز بعد مأموران جسد سوخته جوانی را در بیابانهای اطراف تهران پیدا کردند و متوجه شدند احتمالا جسد سوخته متعلق به رامین است. بعد از اینکه خانواده رامین از روی مشخصات او تأیید کردند جنازه متعلق به این جوان است، بار دیگر تحقیقات از سر گرفته شد.
اینبار وقتی پدرام در برابر پرسشهای پیدرپی مأموران قرار گرفت، لب به اعتراف گشود و گفت رامین را کشته و جسدش را آتش زده است.
این متهم گفت: من و رامین با هم همکلاسی بودیم و همیشه به خانه هم رفتوآمد داشتیم. سالها پیش یک بار مجبور شدم در خانه آنها به حمام بروم، اما آن روز رامین از من عکس گرفت و میخواست مرا آزار بدهد که قبول نکردم، اما تهدیدم کرد اگر به خواستهاش تن ندهم، تصاویر برهنه مرا پخش میکند و آبرویم را میبرد.
او مرا آزار داد و این شروع ماجرا بود. او حتی یکی دیگر از دوستانم به نام فریدون را هم چند بار تحت آزار و اذیت قرار داده بود.
متهم ادامه داد: من که از این وضعیت خسته شده بودم، آخرین بار با ماشین دنبال رامین رفتم و گفتم بهتر است دست از سرم بردارد، اما او قبول نکرد. عصبانی شده بودم با مشت به صورتش ضربه زدم و برای اینکه بتوانم فرار کنم یک ضربه چاقو زدم.
چون نیمهشب بود، از ترسم جنازه را در حاشیه شهر از ماشین بیرون انداختم. سپس از باک ماشین بنزین بیرون آوردم و آن را آتش زدم. در ادامه جنازه سوخته را داخل یک گودال دفن کردم و برای اینکه پلیس را گمراه کنم کیف پول و انگشتر او را برداشتم و یک روز بعد آنها را بیرون انداختم.
این پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم پای میز محاکمه رفت. والدین رامین برای پدرام درخواست قصاص کردند.
مادر رامین گفت: پسرم با دوستانش رابطه خوبی داشت و آنها را به خانه میآورد و من هم از آنها پذیرایی میکردم، اما هرگز چیزی عجیب از پسرم ندیده بودم و این حرفها درباره رامین تهمت است.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من قتل کردم و قبول دارم، اما رامین چارهای برای من نگذاشته بود، او مدام مرا آزار میداد و من برای فرار از دستش این کار را کردم. این اواخر تهدید میکرد سراغ خواهرم میرود. این موضوع خیلی ناراحتم کرد و در نهایت کار به قتل رسید. رامین یکی دیگر از دوستانم به نام فریدون را هم آزار داده بود.
قضات با توجه به ادعاهای متهم تصمیم گرفتند از پزشکی قانونی بخواهند تحقیقات پزشکی دقیقی را درباره متهم انجام دهد، همچنین فریدون نیز برای بررسی ادعای مقتول به دادگاه احضار شد.
در جلسه دوم، پزشکی قانونی آثار روی بدن متهم را تأیید کرد، اما عنوان کرد امکان اینکه تشخیص داده شود آثار برجایمانده به چه دلیل است، وجود ندارد.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من برای اینکه بتوانم از دست رامین فرار کنم با چاقو یک ضربه به او زدم، ولی هرگز فکر نمیکردم همان ضربه موجب مرگ او شود. من در زندان متوجه شدم او مهدورالدم و مستحق مرگ بوده و حالا هم از کشتن او پشیمان نیستم.
در ادامه فریدون که به دادگاه احضار شده بود، به عنوان مطلع در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من چند بار در تله رامین گرفتار شده بودم و او مرا آزار داده بود. رامین کلید اتاقی که سؤالات امتحانی را در آن نگه میداشتند، داشت و اینطور بود که ما به او نزدیک شدیم. رامین در دوران دبیرستان با ما این کارها را میکرد.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و طبق بند الف ماده ۳۰۳ قانون مجازات اسلامی، پدرام را از قصاص و پرداخت دیه معاف و او را به سه سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند. پدرام به خاطر جنایت بر میت به پرداخت یکدهم دیه کامل و ۳۱ ضربه شلاق محکوم شد.
هیئت قضائی با توجه به اینکه قصد پدرام از سرقت اموال قربانی ازبینبردن آثار جرم بوده و پس از قتل آنها را نفروخته و بیرون انداخته است، او را از اتهام سرقت نیز تبرئه کردند.
اولیای دم به این حکم اعتراض کردند و پرونده به دیوان عالی کشور رفت، اما این حکم در دیوان عالی کشور تأیید نشد و قضات عالیرتبه اعلام کردند لازم است روابط کاری و مالی بین متهم و مقتول بررسی شود، چراکه ممکن است انگیزه جنایت مالی بوده باشد.
به این ترتیب تحقیقات درباره روابط کاری و مالی میان پدرام و رامین بررسی شد و پدرام بار دیگر در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
او گفت: من از سلطهگریهای رامین خسته شده بودم. او تهدیدم میکرد اگر به خواستههایش تن ندهم به سراغ خواهرم میرود. این حرفها تأثیر بدی در روحیهام گذاشته بود و از خودم خجالت میکشیدم و حتی نمیتوانستم حقیقت را به خانوادهام بگویم.
متهم ادامه داد: قبول دارم آخرین بار تصمیم به قتل رامین داشتم و به همین دلیل چاقو همراهم بردم، ولی در لحظه آخر منصرف شدم. من فقط برای اینکه بتوانم از دست او فرار کنم با چاقو یک ضربه زدم، ولی هرگز فکر نمیکردم همان ضربه موجب مرگ او شود. من حالا چند روز است که رضایت اولیای دم را گرفتهام، به همین دلیل از قضات دادگاه تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به رضایت اولیای دم، او را به پرداخت دیه و ۱۰ سال زندان محکوم کردند. پدرام همچنین به خاطر حتک حرمت به جسد به ۵۰ ضربه شلاق و به خاطر جنایت بر میت به پرداخت دیه محکوم شد.
۰