من قاتل نیستم، از خودم دفاع کردم
وقتی خون از بدنش بیرون زد، خیلی ترسیدم. او روی زمین افتاد. من بلافاصله پدر و مادرم را صدا زدم و کمک خواستم. وقتی آنها…
وقتی خون از بدنش بیرون زد، خیلی ترسیدم. او روی زمین افتاد. من بلافاصله پدر و مادرم را صدا زدم و کمک خواستم. وقتی آنها…
آن روز هم وقتی سعید با آن پسر درگیر شد من اصلاً نمیدانستم چرا با هم درگیر شدهاند فقط وقتی دیدم سعید دارد کتک میخورد…
وی در دادگاه اتهام قتل همسر، مادر زنش و آن مرد غریبه را پذیرفت و گفت: زنم را کشتم، چون او به من خیانت کرده و مهدورالدم…
او به جای اینکه کوتاه بیاید، بدتر کرد و من خیلی ناراحت شدم. نتوانستم خودم را کنترل کنم به آشپزخانه رفتم و یک چاقو…
راستش بعد از کشتن مادر و برادرم کمی ناراحت بودم، اما از کشتن پدرم به هیچ وجه حس بدی نداشتم. او باید میمرد.
با توجه به درخواست اولیای دم از دادگاه و اعلام اینکه حاضر هستند تفاضل دیه را بپردازند، قضات دادگاه، حمید را به قصاص و…
من نمیخواستم همسرم را بکشم وقتی درگیر شدیم او عصبانی شد و به من گفت: دیگر نمیخواهد با من زندگی کند و از اینکه مدام…
در همین هنگام مردی که در صندلی عقب نشسته بود چاقوی بزرگی را از زیر صندلی درآورد، ضرباتی را با انتهای دسته چاقو به پایم…
کمی جلوتر دو موتورسوار جلوی ما را گرفتند یکی از آنها فردی بود که نزدیک بود با شوهرم تصادف کند. او پیاده شد و چاقویی…
روز حادثه به خانه آنها رفتم، میخواستم وارد خانه شوم که مقتول مانع ورودم شد و شروع به داد و فریاد کرد. من هم که…