رژۀ بیرحمانه پول به سبک سوسیالیستها
صدای قهقه از ردیف جلویی سیرک پیونگیانگ به هوا بلند میشود. نیروهای ارتش شاهد کمدی "اسلپاستیک" مشهور سیرک هستند: یک دهقان کرهای یک سرباز آمریکایی (با کلاهگیس بور و بینی بزرگ) را کتک میزند. نیروهای ارتش کارگران آمادۀ حکومت هستند و این نمایش پاداش زحمات چندین ماهۀ آنها در پروژههای ساختمانی جدید شهر بوده است.
کد خبر :
۲۱۴۴
بازدید :
۷۹۱۹
فرادید | پروپاگاندا در پارک تفریحی سوسیالیستی بیرحمانه جریان دارد. همینطور رژۀ پول.
به گزارش فرادید به نقل از اکونومیست، صدای قهقه از ردیف جلویی سیرک پیونگیانگ به هوا بلند میشود. نیروهای ارتش شاهد کمدی "اسلپاستیک" مشهور سیرک هستند: یک دهقان کرهای یک سرباز آمریکایی (با کلاهگیس بور و بینی بزرگ) را کتک میزند. نیروهای ارتش کارگران آمادۀ حکومت هستند و این نمایش پاداش زحمات چندین ماهۀ آنها در پروژههای ساختمانی جدید شهر بوده است.
از زمانی که کیم جونگ اون در پی مرگ پدرش در دسامبر 2011 به قدرت رسید، رهبر جوان کرۀ شمالی شوق زیادی به پروژههای ساخت و ساز نشان داده است. بسیاری از این پروژهها رویکردی فراغتی دارند. وعدهای که او از ابتدا به رعایایش داده بود: افزایش فرصتهای تفریحی و رونق اقتصادی. کیم خیلی سریع دستور نوسازی دو شهربازی اصلی پیونگیانگ را صادر کرد. یک پارکآبی جدید، سینمای چهار بعدی و دلفیناریوم هم ساخته شدهاند. ماه گذشته نیز، چند پارک کنار رودخانهای، برجهای مسکونی و یک ترمینال فرودگاهی جدید افتتاح شدند. علاوه بر اینها یک مرکز خرید زیرزمینی در قلب پایتخت در حال ساخته شدن است تا میزبان طبقۀ کوچک پیونگیانگیهای تازه به پول رسیده باشد.
در بالای این طبقه "دانجوها" قرار دارند. تاجرین ثروتمندی که سرمایهگذاریهایشان منجر به جهش ساخت و ساز و خردهفروشی در پیونگیانگ شده است. تجارت غیررسمی از زمانی که بازار به عنوان واکنشی برنامهریزی نشده به قحطی در دهۀ نود و فروپاشی نظام توزیع عمومی حکومت که به تبع آن تقریباً همۀ کالاها جیرهبندی شدند در این کشور ظهور کرد، وجود داشته است. حال طبقۀ دانجوها کسب و کارهایی در قالب شرکتهای دولتی برای خود تشکیل دادهاند. شرکتهای شبه خودمختاری که دولت ورشکستۀ کرۀ شمالی در شریک شدن در بخشی از سودشان، تحملشان میکند.
این پدیده، در حال تغییر دادن چهرۀ پایتخت است. کار ساخت مجموعهای از برجهای بلندمرته در حدود یک سال در نزدیکی خیابان چانگجون به پایان رسید. دیپلماتهای محلی به این منطقه لقب "پیونگهتن" (بر وزن منهتن) دادهاند. دانجوهای موفق صاحب برخی از ماشینهای خارجیای هستند که در خیابانهای شلوغتر شهر تردد میکند. سایرین با ناوگان رو به گسترش تاکسیهای شهر جابهجا میشوند. اغلب دارای گوشیهای هوشمند هستند و با استفاده از آن تلفن میزنند و در اینترانت شدیداً تحت نظر کرۀ شمالی گشت میزنند. این شبکۀ موبایل حاصل کسب و کار مشترکی است که دولت به همراه کورویولینک، یک شرکت مخابراتی مصری، به راه انداختهاند.
این بخش رو به رشد از جمعیت، چند وقتی است که در خیابانهای پیونگیانگ خودی نشان میدهد. آثار شرایط جدید را میتوان در زنانی که لباسهای مد روز میپوشند، رنگهای جسورانهتری به تن میکنند و عینک دودی (که زمانی نشانۀ زنان تبهکار در فیلمهای کرۀ شمالی بود) میزنند. کتهایی با الگوهای شرکتهای لباس انگلیسی به تن رهگذران میبینید. میتوانید حتی زنی را ببینید که یک سگ آپارتمانی کوچک را در کیف گرانقیمتش جا داده است. صحنهای که در توکیو یا سئول امری عادی است، اما حتی تا پنج سال پیش تصورش در پیونگیانگ غیر ممکن بود. کفشهای پاشنهبلند هم سروکلۀشان پیدا شده است.
دیکتاتور کرۀ شمالی دیر یا زود در مسائل مهم ورود میکند و معمولاً این امر را از طریق تئاترهای کوچکی که در آنها خود نقش اصلی را دارد و در حال "ارشاد در محل" دیده میشود، اجرا میکند. در نتیجه نباید از این امر تعجب کرد که کیم جونگ اون اخیراً در یک کارخانۀ تولید کفش دولتی در حال ارائۀ رهنمودهایی دربارۀ کفش پاشنه بلند بود و در یک کارخانۀ تولید لوازم آرایشی از اهمیت رقابت با برندهای لوکس خارجی گفت. (ضمن اینکه در مسائل مربوط به مد، خیلی وقتها به همسر جوان کیم، ری سول جو، به عنوان الگو نگاه میشود.)
جالبتر اینکه، بعید نیست که صنایع دولتی در حال پاسخگویی به گرایشات بازار باشند. فروشگاه کوانگبوک در غرب پیونگیانگ کاپشنهای ضدآب رنگارنگ، پاپکورن صورتی و نسخۀ کپی شکلات بیسکویتی که در کرۀ جنوبی تولید میشود را میفروشد و همۀ اینها در خود کرۀ شمالی تولید میشوند. یکی از 310 شعار شورانگیزی که رژیم امسال منتشر کرده این است: "نقشۀ تحریمهای امپریالیستها را با جهشی در صنایع سبک نقش برآب میکنیم."
کارآفرینان در پی آنانند تا گرایش و الگوی خرید ایجاد کنند. در یک کارگاه آموزشی که توسط "چوزون اکسچینج" (یک سازمان مردم نهاد سنگاپوری) برای زنان صاحب کسب و کار در پیونگ یانگ برگزار شد، یک کارمند دولت نزدیک به سی سالگی، گفت که میخواهد اولین فروشگاه دسر شهر یا سالن مانیکور را تاسیس کند. او با تحقیقی که در بازار غیر رسمی انجام داده بود، متوجه شده بود که هر دوی این کسب و کارها پتانسیل خوبی دارند. سایر زنان شرکتکننده در کارگاه صاحب کافی شاپ، سونا و رستوران بودند.
آخرهفتهها، خانوادههای داجو به "سانرایز کافی" میروند. یک محل کافه مانند که میتوان از کیک جنگل سیاه و بستنی لذت برد. همچون بسیاری دیگر از رستورانها و فروشگاههای این روزها، مشتریان سانرایز کافی هم میتوانند حساب خود را با کارت نقدی پرداخت کنند. کارتی که به آن "نارا" کارت گفته میشود، و تنها میتوان حساب آن را با ارزهای خارجی پر کرد. این کارت در اواخر سال 2010 توسط بانک تجارت خارجی کرۀ شمالی معرفی شد. روشی سرراست که دولت بتواند انباشت ارز خارجی حقیقی داشته باشد.
یک فنجان اسپرسو 360 وون کرۀ شمالی دارد که با نرخ تبدیل رسمی معادل 3.30 دلار میشود. هر دلار معادل 109 وون است.
روی کاغذ، نوشیدنی کوکتل برای چهار نفر معادل 4000 وون میشود و با حقوق ماهانۀ کارمندان دولت برابر است. در عمل اما، همۀ کارگران یک منع درآمد دوم هم در اقتصاد غیررسمی دارند. برخی گزارشها نشان میدهند که دولت شروع به پرداخت حقوق به برخی از کارمندانش بر مبنای نرخ واقعی تبادل وون در برابر دلار در بازار سیاه (که هر 8000 وون برابر یک دلار است) کرده است. این به رسمیت شناختن تدریجی و چراغ خاموشِ اقتصاد بازار در فروشگاه کوانگبوک آشکار است. این کسبوکار با شراکت یک شرکت چینی راهاندازی شده است. برخلاف سانرایز کافی، همۀ کالاهای این فروشگاه با قیمتهای نزدیک به بازار سیاه قیمتگذاری و فروخته میشوند.
یک روز جمعه هنگام ناهار فروشگاه کوانگبوک شلوغ است. کالاهای ساخت کرۀ شمالی، چین، ویتنام و سنگاپور روی قفسهها دیده میشوند. یک نوشیدنی چیواس رگال اسکاچ به قیمت 272000 وون، حدود 34 دلار، فروخته میشود. قیمت شامپوی لورئال گارنیر 40000 وون است. یک بسته حولۀ بهداشتی چینی قیمتی معال 10500 وون دارد. مشتریان باید قیمت همۀ این کالاها را به وون بپردازند، چرا که فروش اجناس به دلار در یک فروشگاه مشترک با یک شریک خارجی باعث سرافکندگی دولت کرۀ شمالی میشود. راهکاری که برای این موضوع اندیشیده شده این است که یک دکه در نزدیکی خروجی، ارزهای خارجی به قیمت نزدیک به قیمت بازار سیاه تبدیل به پول کرۀ شمالی میکند.
با وجود همۀ تغییرات در پیونگیانگ، این نوع خرید کردن تنها در دسترس معدودی است. نابرابری در درآمد ظاهراَ به سرعت در میان کسانی که در پیونگهتن زندگی میکنند با آنهایی که در مناطق مخروبۀ پیونگ یانگ زندگی میکنند، کسانی که صاحب ماشینند و آنهایی که پول خرید اسمارتفون ندارند، در حال افزایش است. اما اوج تناقض تازه وقتی خود را نشان میدهد که از پایتخت خارج شوید. اگر آنطور که بانک مرکزی کرۀ جنوبی تخمین زده است، اقتصاد کرۀ شمالی از سال 2011 سالانه یک درصد رشد کرده باشد، معدودی خارج از پیونگیانگ و شهرهای انگشتشمار دیگر، طعمش را چشیدهاند. اقدامات آزمایشی از قبیل اجازه دادن به زارعان که بخش بیشتری از محصولاتشان را برای تحصیل سود شخصی بفروشند، هنوز نتایج چندانی در رنداشته است. خشکسالی شدید بهار امسال جیرۀ ناچیز برق و غذا را ناچیزتر هم کرده است و دولت را بر آن داشته تا رعایایش را برای کار به مدت بیشتر در مزارع جمعی بسیج کند.
چشمانداز جاد روستایی به سمت شهر پیونگسانگ، که با ماشین یک ساعت از پایتخت فاصله دارد، تغییر کمی را نشان میدهد: کامیونی که از گاز تولید شده از سوخت چوب حرکت میکند، مردانی که گاوها را در چراگاه میگردانند و زنانی که لباسهایشان در رودخانه میشویند. برای آنها و میلیونها نفر دیگر، وعدههای کیم مبنی بر رونق و فراغت بیشتر، هنوز توخالی به نظر میرسد.
منبع: اکونومیست
ترجمه: وبسایت فرادید
به گزارش فرادید به نقل از اکونومیست، صدای قهقه از ردیف جلویی سیرک پیونگیانگ به هوا بلند میشود. نیروهای ارتش شاهد کمدی "اسلپاستیک" مشهور سیرک هستند: یک دهقان کرهای یک سرباز آمریکایی (با کلاهگیس بور و بینی بزرگ) را کتک میزند. نیروهای ارتش کارگران آمادۀ حکومت هستند و این نمایش پاداش زحمات چندین ماهۀ آنها در پروژههای ساختمانی جدید شهر بوده است.
از زمانی که کیم جونگ اون در پی مرگ پدرش در دسامبر 2011 به قدرت رسید، رهبر جوان کرۀ شمالی شوق زیادی به پروژههای ساخت و ساز نشان داده است. بسیاری از این پروژهها رویکردی فراغتی دارند. وعدهای که او از ابتدا به رعایایش داده بود: افزایش فرصتهای تفریحی و رونق اقتصادی. کیم خیلی سریع دستور نوسازی دو شهربازی اصلی پیونگیانگ را صادر کرد. یک پارکآبی جدید، سینمای چهار بعدی و دلفیناریوم هم ساخته شدهاند. ماه گذشته نیز، چند پارک کنار رودخانهای، برجهای مسکونی و یک ترمینال فرودگاهی جدید افتتاح شدند. علاوه بر اینها یک مرکز خرید زیرزمینی در قلب پایتخت در حال ساخته شدن است تا میزبان طبقۀ کوچک پیونگیانگیهای تازه به پول رسیده باشد.
در بالای این طبقه "دانجوها" قرار دارند. تاجرین ثروتمندی که سرمایهگذاریهایشان منجر به جهش ساخت و ساز و خردهفروشی در پیونگیانگ شده است. تجارت غیررسمی از زمانی که بازار به عنوان واکنشی برنامهریزی نشده به قحطی در دهۀ نود و فروپاشی نظام توزیع عمومی حکومت که به تبع آن تقریباً همۀ کالاها جیرهبندی شدند در این کشور ظهور کرد، وجود داشته است. حال طبقۀ دانجوها کسب و کارهایی در قالب شرکتهای دولتی برای خود تشکیل دادهاند. شرکتهای شبه خودمختاری که دولت ورشکستۀ کرۀ شمالی در شریک شدن در بخشی از سودشان، تحملشان میکند.
این پدیده، در حال تغییر دادن چهرۀ پایتخت است. کار ساخت مجموعهای از برجهای بلندمرته در حدود یک سال در نزدیکی خیابان چانگجون به پایان رسید. دیپلماتهای محلی به این منطقه لقب "پیونگهتن" (بر وزن منهتن) دادهاند. دانجوهای موفق صاحب برخی از ماشینهای خارجیای هستند که در خیابانهای شلوغتر شهر تردد میکند. سایرین با ناوگان رو به گسترش تاکسیهای شهر جابهجا میشوند. اغلب دارای گوشیهای هوشمند هستند و با استفاده از آن تلفن میزنند و در اینترانت شدیداً تحت نظر کرۀ شمالی گشت میزنند. این شبکۀ موبایل حاصل کسب و کار مشترکی است که دولت به همراه کورویولینک، یک شرکت مخابراتی مصری، به راه انداختهاند.
این بخش رو به رشد از جمعیت، چند وقتی است که در خیابانهای پیونگیانگ خودی نشان میدهد. آثار شرایط جدید را میتوان در زنانی که لباسهای مد روز میپوشند، رنگهای جسورانهتری به تن میکنند و عینک دودی (که زمانی نشانۀ زنان تبهکار در فیلمهای کرۀ شمالی بود) میزنند. کتهایی با الگوهای شرکتهای لباس انگلیسی به تن رهگذران میبینید. میتوانید حتی زنی را ببینید که یک سگ آپارتمانی کوچک را در کیف گرانقیمتش جا داده است. صحنهای که در توکیو یا سئول امری عادی است، اما حتی تا پنج سال پیش تصورش در پیونگیانگ غیر ممکن بود. کفشهای پاشنهبلند هم سروکلۀشان پیدا شده است.
دیکتاتور کرۀ شمالی دیر یا زود در مسائل مهم ورود میکند و معمولاً این امر را از طریق تئاترهای کوچکی که در آنها خود نقش اصلی را دارد و در حال "ارشاد در محل" دیده میشود، اجرا میکند. در نتیجه نباید از این امر تعجب کرد که کیم جونگ اون اخیراً در یک کارخانۀ تولید کفش دولتی در حال ارائۀ رهنمودهایی دربارۀ کفش پاشنه بلند بود و در یک کارخانۀ تولید لوازم آرایشی از اهمیت رقابت با برندهای لوکس خارجی گفت. (ضمن اینکه در مسائل مربوط به مد، خیلی وقتها به همسر جوان کیم، ری سول جو، به عنوان الگو نگاه میشود.)
جالبتر اینکه، بعید نیست که صنایع دولتی در حال پاسخگویی به گرایشات بازار باشند. فروشگاه کوانگبوک در غرب پیونگیانگ کاپشنهای ضدآب رنگارنگ، پاپکورن صورتی و نسخۀ کپی شکلات بیسکویتی که در کرۀ جنوبی تولید میشود را میفروشد و همۀ اینها در خود کرۀ شمالی تولید میشوند. یکی از 310 شعار شورانگیزی که رژیم امسال منتشر کرده این است: "نقشۀ تحریمهای امپریالیستها را با جهشی در صنایع سبک نقش برآب میکنیم."
کارآفرینان در پی آنانند تا گرایش و الگوی خرید ایجاد کنند. در یک کارگاه آموزشی که توسط "چوزون اکسچینج" (یک سازمان مردم نهاد سنگاپوری) برای زنان صاحب کسب و کار در پیونگ یانگ برگزار شد، یک کارمند دولت نزدیک به سی سالگی، گفت که میخواهد اولین فروشگاه دسر شهر یا سالن مانیکور را تاسیس کند. او با تحقیقی که در بازار غیر رسمی انجام داده بود، متوجه شده بود که هر دوی این کسب و کارها پتانسیل خوبی دارند. سایر زنان شرکتکننده در کارگاه صاحب کافی شاپ، سونا و رستوران بودند.
آخرهفتهها، خانوادههای داجو به "سانرایز کافی" میروند. یک محل کافه مانند که میتوان از کیک جنگل سیاه و بستنی لذت برد. همچون بسیاری دیگر از رستورانها و فروشگاههای این روزها، مشتریان سانرایز کافی هم میتوانند حساب خود را با کارت نقدی پرداخت کنند. کارتی که به آن "نارا" کارت گفته میشود، و تنها میتوان حساب آن را با ارزهای خارجی پر کرد. این کارت در اواخر سال 2010 توسط بانک تجارت خارجی کرۀ شمالی معرفی شد. روشی سرراست که دولت بتواند انباشت ارز خارجی حقیقی داشته باشد.
یک فنجان اسپرسو 360 وون کرۀ شمالی دارد که با نرخ تبدیل رسمی معادل 3.30 دلار میشود. هر دلار معادل 109 وون است.
روی کاغذ، نوشیدنی کوکتل برای چهار نفر معادل 4000 وون میشود و با حقوق ماهانۀ کارمندان دولت برابر است. در عمل اما، همۀ کارگران یک منع درآمد دوم هم در اقتصاد غیررسمی دارند. برخی گزارشها نشان میدهند که دولت شروع به پرداخت حقوق به برخی از کارمندانش بر مبنای نرخ واقعی تبادل وون در برابر دلار در بازار سیاه (که هر 8000 وون برابر یک دلار است) کرده است. این به رسمیت شناختن تدریجی و چراغ خاموشِ اقتصاد بازار در فروشگاه کوانگبوک آشکار است. این کسبوکار با شراکت یک شرکت چینی راهاندازی شده است. برخلاف سانرایز کافی، همۀ کالاهای این فروشگاه با قیمتهای نزدیک به بازار سیاه قیمتگذاری و فروخته میشوند.
یک روز جمعه هنگام ناهار فروشگاه کوانگبوک شلوغ است. کالاهای ساخت کرۀ شمالی، چین، ویتنام و سنگاپور روی قفسهها دیده میشوند. یک نوشیدنی چیواس رگال اسکاچ به قیمت 272000 وون، حدود 34 دلار، فروخته میشود. قیمت شامپوی لورئال گارنیر 40000 وون است. یک بسته حولۀ بهداشتی چینی قیمتی معال 10500 وون دارد. مشتریان باید قیمت همۀ این کالاها را به وون بپردازند، چرا که فروش اجناس به دلار در یک فروشگاه مشترک با یک شریک خارجی باعث سرافکندگی دولت کرۀ شمالی میشود. راهکاری که برای این موضوع اندیشیده شده این است که یک دکه در نزدیکی خروجی، ارزهای خارجی به قیمت نزدیک به قیمت بازار سیاه تبدیل به پول کرۀ شمالی میکند.
با وجود همۀ تغییرات در پیونگیانگ، این نوع خرید کردن تنها در دسترس معدودی است. نابرابری در درآمد ظاهراَ به سرعت در میان کسانی که در پیونگهتن زندگی میکنند با آنهایی که در مناطق مخروبۀ پیونگ یانگ زندگی میکنند، کسانی که صاحب ماشینند و آنهایی که پول خرید اسمارتفون ندارند، در حال افزایش است. اما اوج تناقض تازه وقتی خود را نشان میدهد که از پایتخت خارج شوید. اگر آنطور که بانک مرکزی کرۀ جنوبی تخمین زده است، اقتصاد کرۀ شمالی از سال 2011 سالانه یک درصد رشد کرده باشد، معدودی خارج از پیونگیانگ و شهرهای انگشتشمار دیگر، طعمش را چشیدهاند. اقدامات آزمایشی از قبیل اجازه دادن به زارعان که بخش بیشتری از محصولاتشان را برای تحصیل سود شخصی بفروشند، هنوز نتایج چندانی در رنداشته است. خشکسالی شدید بهار امسال جیرۀ ناچیز برق و غذا را ناچیزتر هم کرده است و دولت را بر آن داشته تا رعایایش را برای کار به مدت بیشتر در مزارع جمعی بسیج کند.
چشمانداز جاد روستایی به سمت شهر پیونگسانگ، که با ماشین یک ساعت از پایتخت فاصله دارد، تغییر کمی را نشان میدهد: کامیونی که از گاز تولید شده از سوخت چوب حرکت میکند، مردانی که گاوها را در چراگاه میگردانند و زنانی که لباسهایشان در رودخانه میشویند. برای آنها و میلیونها نفر دیگر، وعدههای کیم مبنی بر رونق و فراغت بیشتر، هنوز توخالی به نظر میرسد.
منبع: اکونومیست
ترجمه: وبسایت فرادید
۰