قتل به دلیل رابطه پنهانی با همسر برادر و دخترش!
مردی که در پی رابطه پنهانی با همسر برادرش اقدام به قتل برادرش کرده بود، با رضایت مادرش و درخواست دیه از سوی رئیس قوه قضائیه از قصاص نجات پیدا کرد.
کد خبر :
۲۹۵۷
بازدید :
۴۳۲۲
مردی که در پی رابطه پنهانی با همسر برادرش اقدام به قتل برادرش کرده بود، با رضایت مادرش و درخواست دیه از سوی رئیس قوه قضائیه از قصاص نجات پیدا کرد.
به گزارش شرق، این قتل چهار سال قبل و زمانی اتفاق افتاد که مراد از تغییر رفتار همسرش متوجه شد مرد دیگری در زندگی اوست و زنش با برقراری رابطه با برادرش به او خیانت میکند. همین امر باعث درگیری بین دو برادر شد و هاشم با واردکردن ضرباتی بر بدن مراد او را به قتل رساند.
مأموران با تماس تلفنی همسر مراد متوجه شدند قتلی رخ داده و خود را به محل رساندند. زن جوان به پلیس گفت: برادرشوهرم هاشم در خانه ما بود، او با مراد دعوا کرد و با هم گلاویز شدند و بعد هم هاشم با واردکردن ضرباتی بر بدن شوهرم او را به قتل رساند.
هرچند این زن ابتدا مدعی شد همسرش و هاشم بهدلیل اختلاف مالی با هم درگیر شدند اما تحقیقات مأموران نشان داد این دعوا به خاطر رابطه پنهانی هاشم و همسر برادرش بود.
با بازداشت هاشم او به قتل اعتراف کرد و گفت: «مدتها بود که در خانه برادرم زندگی میکردم. او همسری جوان و پنج فرزند داشت. رابطه مراد با همسرش چندان خوب نبود و همین هم باعث شد تا نازی به من نزدیک شود. اول درد دل میکرد اما بعد این رابطه خیلی خصوصیتر شد. من هم چون جا و مکان نداشتم، در خانه برادرم میماندم و همین مسئله هم رابطه ما را خیلی نزدیک کرده بود. وقتی برادرم فهمید نازی با کسی رابطه دارد، در اینباره با من صحبت کرد اول دچار عذاب وجدان شدم و میخواستم این رابطه را پایان دهم اما نتوانستم».
متهم گفت: «چندروزی که گذشت او به من گفت میدانم تو با زن من رابطه داری و حتی گفت تو با دختر من هم رابطه داری اما چیزی که برادرم میگفت درست نبود من فقط به درد دلهای نازی گوش میکردم. سر این موضوع با هم بحث کردیم و من با واردکردن ضربهای او را به قتل رساندم. برادرم کار نمیکرد، من کارگری میکردم و پساندازم را برای پدرم میفرستادم و مبلغی هم بهعنوان کمکخرج به برادرم میدادم که با همان همگی زندگی میکردیم. نازی هم سر همین موضوع ناراحت بود».
با توجه به اعترافات متهم بود که بازپرس از اولیای دم خواست اگر شکایتی دارند بیان کنند. با توجه به اینکه فرزندان مقتول صغیر بودند و مادر مقتول نیز رضایت بدون قیدوشرط داده بود، رئیس قوه قضائیه با توجه به شرایط بچهها درخواست پرداخت دیه و در صورت امکان دریافت مبلغی بیشتر از دیه از سوی متهم کرد و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بنابر این درخواست و دفاعیات متهم، وی به پرداخت دیه محکوم شد اما اعلام کرد وضعیت مالی خوبی ندارد و نمیتواند دیه را پرداخت کند و خواستار تقسیط آن شد.
روز گذشته در جلسه رسیدگی به درخواست اعسار متهم، ابتدا همسر برادر او بهعنوان قیم فرزندانش صحبت کرد و گفت: من میدانم هاشم کسی را ندارد و تنها داراییاش فقط یک خط موبایل است، پولی که پسانداز داشت را هم برای خانوادهاش فرستاده بود که آنها برای خودشان با آن پول خانه خریداری کردند و چون مادر شوهرم هم مریض بود، خرج بیماری او میکردند اما وضعیت ما هم خوب نیست. من هم کسی را ندارم، یک خواهر دارم که سرطان دارد و در بیمارستان بستری است و مادرم هم درگیر اوست. هزینه زندگیمان را با فروش لواشک و شکلات در خیابان تأمین میکنیم. بچههایم در خیابان دستفروشی میکنند و وضعیت زندگیمان خوب نیست. البته برادر شوهرم دو میلیون تومان به ما داد که آن را بهعنوان پول پیش خانه دادم و یک اتاق اجاره کردیم که من و بچههایم در آن اتاق زندگی میکنیم و ماهی صد هزار تومان پرداخت میکنیم. او درباره اینکه با برادر شوهرش رابطه داشت یا نه، گفت: من رابطه خاصی با او نداشتم و فقط گلایههایم را به او میگفتم و درد دل میکردیم. شوهرم بیدلیل شک کرده بود.
متهم نیز درباره وضعیتش گفت: اتهام را قبول دارم و وضعیت نازی و بچههایش را میدانم اما مسئله این است که پولی ندارم به آنها بدهم، اگر آزاد شوم میتوانم دوباره کارگری کنم و روزی حداقل ٨٠ هزار تومان درآمد داشته باشم و ماهی یک تا دو میلیون تومان به خانواده برادرم میدهم. قضات با پایان گفتههای متهم وارد شور شدند.
به گزارش شرق، این قتل چهار سال قبل و زمانی اتفاق افتاد که مراد از تغییر رفتار همسرش متوجه شد مرد دیگری در زندگی اوست و زنش با برقراری رابطه با برادرش به او خیانت میکند. همین امر باعث درگیری بین دو برادر شد و هاشم با واردکردن ضرباتی بر بدن مراد او را به قتل رساند.
مأموران با تماس تلفنی همسر مراد متوجه شدند قتلی رخ داده و خود را به محل رساندند. زن جوان به پلیس گفت: برادرشوهرم هاشم در خانه ما بود، او با مراد دعوا کرد و با هم گلاویز شدند و بعد هم هاشم با واردکردن ضرباتی بر بدن شوهرم او را به قتل رساند.
هرچند این زن ابتدا مدعی شد همسرش و هاشم بهدلیل اختلاف مالی با هم درگیر شدند اما تحقیقات مأموران نشان داد این دعوا به خاطر رابطه پنهانی هاشم و همسر برادرش بود.
با بازداشت هاشم او به قتل اعتراف کرد و گفت: «مدتها بود که در خانه برادرم زندگی میکردم. او همسری جوان و پنج فرزند داشت. رابطه مراد با همسرش چندان خوب نبود و همین هم باعث شد تا نازی به من نزدیک شود. اول درد دل میکرد اما بعد این رابطه خیلی خصوصیتر شد. من هم چون جا و مکان نداشتم، در خانه برادرم میماندم و همین مسئله هم رابطه ما را خیلی نزدیک کرده بود. وقتی برادرم فهمید نازی با کسی رابطه دارد، در اینباره با من صحبت کرد اول دچار عذاب وجدان شدم و میخواستم این رابطه را پایان دهم اما نتوانستم».
متهم گفت: «چندروزی که گذشت او به من گفت میدانم تو با زن من رابطه داری و حتی گفت تو با دختر من هم رابطه داری اما چیزی که برادرم میگفت درست نبود من فقط به درد دلهای نازی گوش میکردم. سر این موضوع با هم بحث کردیم و من با واردکردن ضربهای او را به قتل رساندم. برادرم کار نمیکرد، من کارگری میکردم و پساندازم را برای پدرم میفرستادم و مبلغی هم بهعنوان کمکخرج به برادرم میدادم که با همان همگی زندگی میکردیم. نازی هم سر همین موضوع ناراحت بود».
با توجه به اعترافات متهم بود که بازپرس از اولیای دم خواست اگر شکایتی دارند بیان کنند. با توجه به اینکه فرزندان مقتول صغیر بودند و مادر مقتول نیز رضایت بدون قیدوشرط داده بود، رئیس قوه قضائیه با توجه به شرایط بچهها درخواست پرداخت دیه و در صورت امکان دریافت مبلغی بیشتر از دیه از سوی متهم کرد و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بنابر این درخواست و دفاعیات متهم، وی به پرداخت دیه محکوم شد اما اعلام کرد وضعیت مالی خوبی ندارد و نمیتواند دیه را پرداخت کند و خواستار تقسیط آن شد.
روز گذشته در جلسه رسیدگی به درخواست اعسار متهم، ابتدا همسر برادر او بهعنوان قیم فرزندانش صحبت کرد و گفت: من میدانم هاشم کسی را ندارد و تنها داراییاش فقط یک خط موبایل است، پولی که پسانداز داشت را هم برای خانوادهاش فرستاده بود که آنها برای خودشان با آن پول خانه خریداری کردند و چون مادر شوهرم هم مریض بود، خرج بیماری او میکردند اما وضعیت ما هم خوب نیست. من هم کسی را ندارم، یک خواهر دارم که سرطان دارد و در بیمارستان بستری است و مادرم هم درگیر اوست. هزینه زندگیمان را با فروش لواشک و شکلات در خیابان تأمین میکنیم. بچههایم در خیابان دستفروشی میکنند و وضعیت زندگیمان خوب نیست. البته برادر شوهرم دو میلیون تومان به ما داد که آن را بهعنوان پول پیش خانه دادم و یک اتاق اجاره کردیم که من و بچههایم در آن اتاق زندگی میکنیم و ماهی صد هزار تومان پرداخت میکنیم. او درباره اینکه با برادر شوهرش رابطه داشت یا نه، گفت: من رابطه خاصی با او نداشتم و فقط گلایههایم را به او میگفتم و درد دل میکردیم. شوهرم بیدلیل شک کرده بود.
متهم نیز درباره وضعیتش گفت: اتهام را قبول دارم و وضعیت نازی و بچههایش را میدانم اما مسئله این است که پولی ندارم به آنها بدهم، اگر آزاد شوم میتوانم دوباره کارگری کنم و روزی حداقل ٨٠ هزار تومان درآمد داشته باشم و ماهی یک تا دو میلیون تومان به خانواده برادرم میدهم. قضات با پایان گفتههای متهم وارد شور شدند.
۰