١١ سال کابوس اعدام در زندان
پسری که مادر خود را به قتل رسانده بود، بهدلیل عدم پیگیری اولیای دم برای اجرای حکم اعدام از دادگاه تقاضای تعیین تکلیف کرد
کد خبر :
۳۴۹۳۲
بازدید :
۱۷۰۶
پسری که مادر خود را به قتل رسانده بود، بهدلیل عدم پیگیری اولیای دم برای اجرای حکم اعدام از دادگاه تقاضای تعیین تکلیف کرد
به گزارش شهروند، پسر جوانی که مادرش را قربانی یک عشق نافرجام کرده بود، پس از ١١سال انتظار برای اعدام، از دادگاه جنایی درخواست تعیین تکلیف کرد. این پسر که به دلیل مخالفتهای پدر و مادرش با ازدواجش، دست به این جنایت زده بود به خاطر عدم پیگیری خانواده مادرش برای اجرای حکم قصاص، ١١سال در زندان بلاتکلیف مانده بود.
ماجرا به ١٢ شهریور سال ٨٤ برمیگردد. آن روز ماموران کلانتری تجریش با شکایت یک دختر جوان در جریان کشتهشدن زنی میانسال در خانهاش قرار گرفتند. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و به تحقیق در این رابطه پرداختند. دختر جوان در اینباره به ماموران پلیس گفت: «مادر ٤٩ سالهام در خانه به طرز نامعلومی کشته شده و وقتی از دانشگاه برگشتم با جسد او روبهرو شدم.»
با اعلام این موضوع ماموران پلیس به خانه این زن میانسال رفتند و با جسد او روبهرو شدند که با پیچیده شدن طناب به دور گردنش خفه شده بود. بنابراین تلاش برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت آغاز شد و ماموران در نخستین گام دریافتند که این زن با پسر ٢٢ سالهاش به نام مهدی درگیریهای زیادی داشته است.
بنابراین ماموران به این پسر مظنون شدند و او را تحت بازجویی قرار دادند. او در بازجوییها درنهایت به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: «مدتی بود عاشق دختری شده بودم، اما پدر و مادرم مخالف این ازدواج بودند. برای همین نقشه قتل آنها را با دختر مورد علاقهام کشیدم. حتی میخواستم پدرم را هم بکشم که دستگیر شدم.»
با اعترافات این پسر، دختر مورد علاقهاش به نام الهام نیز بازداشت شد و به جرم خود اعتراف کرد. پرونده این دو متهم، با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این دختر و پسر در دادگاه جنایی مقابل هیأت قضائی ایستادند و از خود دفاع کردند. در این جلسه دختر مقتول که خواهر مهدی است، اعلام رضایت کرد اما مادربزرگ وی از دادگاه تقاضای قصاص کرد، بنابراین در آن جلسه هیأت قضائی متهم ردیف اول را به قصاص و متهم ردیف دوم را به اتهام معاونت در قتل به ١٠سال زندان محکوم کرد.
این حکم در دیوان عالی کشور نیز تأیید شده و به مرحله اجرا رسیده بود که مادربزرگ مهدی فوت کرد و بعد از آن خالهها و داییهای متهم از طرف خواهرشان پیگیر این پرونده نشدند. بنابراین مهدی در زندان ماند و حکمش اجرا نشد. تا اینکه ١١سال از این موضوع گذشت و همچنان مهدی در زندان بلاتکلیف ماند. با تصویب قانون جدید و اجرایی شدن آن از خردادماه سال ٩٢ متهم طی نامهای به دادستان درخواست اعمال ماده ٤٢٩ را مطرح و درخواست کرد تکلیف پروندهاش مشخص شود.
بنابراین پرونده بار دیگر برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و این پسر در مقابل هیأت قضائی شعبه دوم دادگاه ایستاد.
در این جلسه مهدی بار دیگر ماجرای روز قتل را تشریح کرد و به قضات گفت: «آن زمان با الهام آشنا شده بودم و عشق و علاقهام به او خیلی زیاد بود. برای همین میخواستم با او ازدواج کنم. ولی پدر و مادرم از همان روز اول به خاطر اختلاف طبقاتی که با خانواده الهام داشتیم، مخالف این ازدواج بودند. هرچه سعی کردم آنها را برای این ازدواج راضی کنم، فایدهای نداشت. به هیچ عنوان حاضر نبودند به خواستگاری الهام بیایند. من هم که به تنهایی نمیتوانستم او را از خانوادهاش خواستگاری کنم، وقتی دیدم راضی نمیشوند، تصمیم به انجام این جنایت گرفتم. موضوع را با الهام درمیان گذاشتم و او هم قبول کرد.
با هم نقشه قتل پدر و مادرم را کشیدیم. قرار بود به پدرم و مادرم سیانور بدهم اما نشد. روز حادثه به خانه رفتم و با مادرم تماس گرفتم. او سرکار رفته بود. به او گفتم به خانه بیاید تا با هم صحبت کنیم. به محض اینکه مادرم به خانه آمد، طنابی را دور گردنش انداختم و او را خفه کردم. همان موقع با پدرم هم تماس گرفتم و گفتم به خانه بیاید.
ولی پدرم گفت کار دارد و نمیتواند بیاید. برای همین نتوانستم او را به قتل برسانم. باور کنید آن زمان خیلی کم سن و سال بودم و به خاطر عشق و هیجانی که داشتم دست به این کار زدم. ١١سال است که در زندان هر شب کابوس اعدام میبینم. هنوز تکلیف پروندهام مشخص نشده است. برای همین از دادگاه میخواهم در مجازاتم تخفیف قایل شود. باور کنید من پشیمانم و هنوز هم باورم نمیشود دست به چنین کاری زدهام. آن زمان اصلا کنترل رفتارم دست خودم نبود. عاشق شده بودم و فقط به دختر مورد علاقهام فکر میکردم.» در پایان این جلسه هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی خود را در اینباره صادر کنند.
۰