سینا مهرداد؛ پسر مذهبی سریال پدر
حامد سریال «پدر» را از لحاظ پایه و درون خیلی به خودش نزدیک میداند؛ هر دو در خانوادهای مذهبی بزرگ شده اند، اما میگوید حامد شیطنت سینا را ندارد. با او درباره کارهای قبلی اش، نمایشی که این روزها مشغول تمرین آن است، برنامه اش برای آینده و زیر و بمهای نقش حامد تهرانی در سریال «پدر» گپ زده ایم.
کد خبر :
۶۱۰۹۴
بازدید :
۱۴۲۴۷
حامد سریال «پدر» را از لحاظ پایه و درون خیلی به خودش نزدیک میداند؛ هر دو در خانوادهای مذهبی بزرگ شده اند، اما میگوید حامد شیطنت سینا را ندارد. با او درباره کارهای قبلی اش، نمایشی که این روزها مشغول تمرین آن است، برنامه اش برای آینده و زیر و بمهای نقش حامد تهرانی در سریال «پدر» گپ زده ایم.
ترانه نورقربانی | جوان محبوب این شبهای تلویزیون، متولد سال ۷۰ است. اولین بار چهارساله بوده که در نخستین تجربه اش هم بازی ابوالفضل پورعرب شده است، در «مردی شبیه باران»؛ فیلمی به کارگردانی سعید سهیلی؛ پدرش! بله. سینا سهیلی که نام هنری «مهرداد» را در کارهایش استفاده میکند، فعلا علاقهای به حرف زدن درباره پدر و البته برادرش ندارد. بدون تکیه به جایگاه این دو در سینما روی پای خودش ایستاده و در نخستین نقش اول خود ثابت کرده است حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
حامد سریال «پدر» را از لحاظ پایه و درون خیلی به خودش نزدیک میداند؛ هر دو در خانوادهای مذهبی بزرگ شده اند، اما میگوید حامد شیطنت سینا را ندارد. با او درباره کارهای قبلی اش، نمایشی که این روزها مشغول تمرین آن است، برنامه اش برای آینده و زیر و بمهای نقش حامد تهرانی در سریال «پدر» گپ زده ایم.
حامد سریال «پدر» را از لحاظ پایه و درون خیلی به خودش نزدیک میداند؛ هر دو در خانوادهای مذهبی بزرگ شده اند، اما میگوید حامد شیطنت سینا را ندارد. با او درباره کارهای قبلی اش، نمایشی که این روزها مشغول تمرین آن است، برنامه اش برای آینده و زیر و بمهای نقش حامد تهرانی در سریال «پدر» گپ زده ایم.
به فاصله کوتاهی روی آنتن شبکه دو سیما دیده شدید، از نقش مکمل تا اصلی ... از حمید «سایه بان» تا حامد «پدر» بر شما چه گذشت؟
ضرب المثلی قدیمی همیشه در گوشم خوانده میشد که از پدربزرگ و پدرم بسیار میشنیدم: «رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.» من ترجیح میدهم جزو کسانی باشم که مسیر را آهسته و پیوسته حرکت میکنند. به نظرم این گونه آدم میتواند هم راه را بهتر بشناسد، هم مسیر را اشتباه نرود. در عین حال از مسیری که طی میکند لذت میبرد و در انتها بی دردسر به مقصد میرسد. من از کودکی از تئاتر و تلویزیون گرفته تا در سینما کار کرده بودم، از نقشهای تک سکانس و دو سکانسی و مکمل تا به امروز.
ضرب المثلی قدیمی همیشه در گوشم خوانده میشد که از پدربزرگ و پدرم بسیار میشنیدم: «رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.» من ترجیح میدهم جزو کسانی باشم که مسیر را آهسته و پیوسته حرکت میکنند. به نظرم این گونه آدم میتواند هم راه را بهتر بشناسد، هم مسیر را اشتباه نرود. در عین حال از مسیری که طی میکند لذت میبرد و در انتها بی دردسر به مقصد میرسد. من از کودکی از تئاتر و تلویزیون گرفته تا در سینما کار کرده بودم، از نقشهای تک سکانس و دو سکانسی و مکمل تا به امروز.
پس از «سایه بان» خیلی سریع در سریال دیگری بازی کردید، بعد از «پدر» تصمیم تان برای ادامه راه چیست؟
فعلا تصمیم خاصی ندارم. حالا دارم بازخوردها و فیدبکهای «پدر» را خیلی دقیق رصد میکنم و از موفقیت سریال لذت میبرم. ولی همچنان فیلمبرداری بخشهای پایانی «پدر» هستم و البته تئاتری را تمرین میکنم.
چه نمایشی؟
تئاتری به نام «سالی که دوباره پاییز شد» به نویسندگی و کارگردانی خانم لیلی عاج که در حوزه تئاتر کار درست و حرفهای است. بازیگرانی که کنارم هستند از خوبهای تئاتر و بچههای قوی در بازیگری هستند. توماج دانش بهزادی، الهام شعبانی و امیر میری در این نمایش بازی میکنند و انشاءالله از اول مهرماه در تماشاخانه باران روی صحنه میرود.
فعلا تصمیم خاصی ندارم. حالا دارم بازخوردها و فیدبکهای «پدر» را خیلی دقیق رصد میکنم و از موفقیت سریال لذت میبرم. ولی همچنان فیلمبرداری بخشهای پایانی «پدر» هستم و البته تئاتری را تمرین میکنم.
چه نمایشی؟
تئاتری به نام «سالی که دوباره پاییز شد» به نویسندگی و کارگردانی خانم لیلی عاج که در حوزه تئاتر کار درست و حرفهای است. بازیگرانی که کنارم هستند از خوبهای تئاتر و بچههای قوی در بازیگری هستند. توماج دانش بهزادی، الهام شعبانی و امیر میری در این نمایش بازی میکنند و انشاءالله از اول مهرماه در تماشاخانه باران روی صحنه میرود.
ساعد سهیلی و سینا مهرداد
نمونههای بسیاری از بازیگران جوانی را در خاطر داریم که پس از ستاره شدن با یک اثر تلویزیونی به سینما رفته اند و دیگر به ندرت در تلویزیون حاضر شده اند. شما چطور هستید؟ تلویزیون را پلی به سینما میدانید یا بین مدیومها فرق قائل نمیشوید؟
قطعا تعداد کارهایی که در تلویزیون ساخته میشود و درجه یک هستند، چه از لحاظ کیفی و چه فیلمنامه خیلی کم است؛ شاید به اندازه انگشتهای یک دست! با این حال قطعا اگر دوباره پیشنهادی داشته باشم که از بین یکی از این معدود آثار خوب باشد حضور در آن کار را قبول میکنم. البته اگر آن موقع سر تمرین تئاتر یا فیلم سینمایی نباشم.
چرا؟
چون سینما و تئاتر را بیشتر از تلویزیون دوست دارم. از بچگی در سینما بزرگ شده ام. اصلا بهتر است بگویم زندگی من با سینما ساخته شده است، اما اگر یکی از آن کارهای خوب و انگشت شمار تلویزیون به من پیشنهاد شود برای پذیرفتنش درنگ نمیکنم.
قطعا تعداد کارهایی که در تلویزیون ساخته میشود و درجه یک هستند، چه از لحاظ کیفی و چه فیلمنامه خیلی کم است؛ شاید به اندازه انگشتهای یک دست! با این حال قطعا اگر دوباره پیشنهادی داشته باشم که از بین یکی از این معدود آثار خوب باشد حضور در آن کار را قبول میکنم. البته اگر آن موقع سر تمرین تئاتر یا فیلم سینمایی نباشم.
چرا؟
چون سینما و تئاتر را بیشتر از تلویزیون دوست دارم. از بچگی در سینما بزرگ شده ام. اصلا بهتر است بگویم زندگی من با سینما ساخته شده است، اما اگر یکی از آن کارهای خوب و انگشت شمار تلویزیون به من پیشنهاد شود برای پذیرفتنش درنگ نمیکنم.
در مدت پخش «پدر» تلفن تان بیشتر از همیشه زنگ میخورد، نه؟ پیشنهاد کار جدید هم داشته اید؟
بیشتر همه اهالی سینما، دوستان، آشنایان، فامیل و همسایهها زنگ زده اند و به من به خاطر حامدی که دوستش دارند تبریک گفته اند. پیشنهاد کار هم داشته ام، اما اصلا جدی به آنها فکر نکرده ام. به ویژه که هنوز درگیر سریال «پدر» هستم. سه تا چهار پیشنهاد داشته ام که فعلا درباره شان کوتاه و تلفنی صحبت کرده ام.
ارتباط تان با مردم چطور است؟ به ویژه در صفحه اینستاگرامی که هر لحظه دارد به تعداد مخاطبانش اضافه میشود.
تلویزیون ناگهان آن قدر آدم را در نقطه دید مردم میآورد که نتیجه اش میشود فقط ۱۲ هزار پیام در آخرین پست اینستاگرامی ام. نظرات مردم برایم ارزشمند است. یک روز هم به خودم گفتم امروز همه پیامها را میخوانم، اما راستش نزدیک به هزار پیام را خواندم و دیگر در حالی که نزدیک بود از چشم هایم خون بچکد، دست نگه داشتم، اما سعی میکنم به صورت گذرا هم شده همه نظرات را بخوانم.
اولین قسمت از سریال که پخش شد حامد تهرانی را چطور دیدید و از خودتان چقدر بابت ایفای این نقش راضی بودید؟
قسمت اول سریال را که دیدم حس دوگانهای داشتم؛ هم خیلی خیلی نگران بودم و هم خیلی خیلی ذوق زده. اما حقیقتش را بخواهم بگویم وقتی حامد تهرانی را در اولین قسمت میدیدم، برایم خیلی غریب بود! یک موقع یادم میرود که خودم نقش حامد را بازی کرده ام! مثل یک بیننده به تماشای او مینشینم؛ با نگرانی هایش نگران میشوم، با خنده هایش میخندم، با غصه هایش غمگین میشوم. امیدوارم مردم عزیزم هم با حامد ارتباط برقرار گرده باشند ... امیدوارم.
بیشتر همه اهالی سینما، دوستان، آشنایان، فامیل و همسایهها زنگ زده اند و به من به خاطر حامدی که دوستش دارند تبریک گفته اند. پیشنهاد کار هم داشته ام، اما اصلا جدی به آنها فکر نکرده ام. به ویژه که هنوز درگیر سریال «پدر» هستم. سه تا چهار پیشنهاد داشته ام که فعلا درباره شان کوتاه و تلفنی صحبت کرده ام.
ارتباط تان با مردم چطور است؟ به ویژه در صفحه اینستاگرامی که هر لحظه دارد به تعداد مخاطبانش اضافه میشود.
تلویزیون ناگهان آن قدر آدم را در نقطه دید مردم میآورد که نتیجه اش میشود فقط ۱۲ هزار پیام در آخرین پست اینستاگرامی ام. نظرات مردم برایم ارزشمند است. یک روز هم به خودم گفتم امروز همه پیامها را میخوانم، اما راستش نزدیک به هزار پیام را خواندم و دیگر در حالی که نزدیک بود از چشم هایم خون بچکد، دست نگه داشتم، اما سعی میکنم به صورت گذرا هم شده همه نظرات را بخوانم.
اولین قسمت از سریال که پخش شد حامد تهرانی را چطور دیدید و از خودتان چقدر بابت ایفای این نقش راضی بودید؟
قسمت اول سریال را که دیدم حس دوگانهای داشتم؛ هم خیلی خیلی نگران بودم و هم خیلی خیلی ذوق زده. اما حقیقتش را بخواهم بگویم وقتی حامد تهرانی را در اولین قسمت میدیدم، برایم خیلی غریب بود! یک موقع یادم میرود که خودم نقش حامد را بازی کرده ام! مثل یک بیننده به تماشای او مینشینم؛ با نگرانی هایش نگران میشوم، با خنده هایش میخندم، با غصه هایش غمگین میشوم. امیدوارم مردم عزیزم هم با حامد ارتباط برقرار گرده باشند ... امیدوارم.
د ر سینما و به ویژه تلویزیون ایران کمتر آثاری داشته ایم که همان اول کار معلوم شود قهرمان قصه مرده است. وقتی فیلمنامه را میخواندید نظرتان درباره انتخاب این شیوه برای روایت داستان چه بود؟
کلا فیلمنامههایی را که فلش فوروارد و فلش بک دارند خیلی دوست دارم. یا فیلمنامههایی که به صورت پازل وار روایت میشوند، مورد علاقه ام هستند. مثل کارهای دیوید فینچر و این طور فیلمها دغدغه من است. اما برای این کار از همان اول که فیلمنامه را خواندم خیلی ترسیدم و موافق نبودم. گرچه تصمیم گرفتم به فیلمنامه آقای عنقا اعتماد کنم و حالا که نتیجه را میبینم معتقدم این شیوه روایت از سوی نویسنده و کارگردان بی دلیل انتخاب نشده است. این موضوع باعث شده تماشاگر با حامد تهرانی همراهتر باشد.
قبل از پخش سریال در مصاحبهای گفته بودید اگر خدا بخواهد دیده میشوید اگر نخواهد هم دیده نمیشوید. به قول معروف خدا حسابی برای تان خواسته، نه؟
خدا را شکر میکنم. من بعد از پخش سریال بیشتر از قبل احساس میکنم که یک نفر آن بالا نشسته و دارد تک به تک بنده هایش را نگاه میکند؛ نگاهی از سر لطف و عشق. خوشحالم که نیم نگاهی هم به من داشته است. خیلی خیلی دوستش دارم و از او ممنونم.
فکر میکردید هنوز یک هفته از پخش نگذشته سریال این همه دیده شود؟ البته دیده شدنی که با چاشنی جنجال و حاشیه همراه بود.
من در طول ساخت سریال از فضای پشت صحنه گرفته تا کیفیت کار حدس میزدم که «پدر» این قدر دیده شود، اما تا این حدش را واقعا نه. فکر میکنم نویسنده و کارگردان هم انتظار این همه بازخورد را نداشتند. درباره حواشی هم باید بگویم حاشیه تا حدودی میتواند به دیده شدن یک اثر کمک کند، اما اگر خود سریال خوب نباشد استقبال ادامه پیدا نمیکند. این حاشیهها هم به درستی رخ داد. سوال اینجاست که چرا آنهایی که به واسطه حواشی بیننده سریال شدند از پای آن بلند نمیشوند؟ به نظرم این اتفاق یک پیامی دارد.
من و شما میدانیم که سریال فیلمنامه مشخصی دارد، صحنه هایش رج زده شده اند و قطعا در این مرحله امکان تغییری در اثر آن هم در این حد بنیادین که بفهمیم قسمت اول خواب و رویا بوده و حامد زنده است وجود ندارد. اما دوست داشتید میشد برای مخاطبان عامی که در صفحه سریال و قطعا صفحه خودتان بارها و بارها آرزو کرده اند حامد زنده باشد کاری میکردید؟ مردم از گرانی و مشکلات و هزار و یک چیز خسته اند و انگار گاهی دلخوشی شان میشود زنده ماندن و عاقبت بخیری کاراکتری که خیلی زود به او علاقهمند شده اند.
فکر میکنم در این باره باید نویسنده و کارگردان نظر بدهند. به نظر من قطعا به آن فکر کرده و میکنند. خدا را چه دیدید شاید حامد زنده ماند و مردم به خواسته دل شان رسیدند! اما خیلی خوشحالم که حامد تهرانی آن قدر مورد محبت مردم قرار گرفته که وقتی پیامهای شان را میخوانم و فضای مجازی را به دقت رصد میکنم، میبینم که او چقدر مورد محبت مردم قرار گرفته که آنها نگران حالش هستند. حتی دوست ندارند مرگش را در سریال ببینند و باور کنند. واقعا خوشحالم.
منبع: روزنامه صبا
۰