در بورس بمانیم یا نه؟
در واقع هر گونه صحبتی پیرامون وضعیت نمادها باید با مطالعه گزارشها باشد. بازار سرمایه به دلیل بسته بودن یا محدودیت در سایر بازارها دچار هیجان شد و رشدی را داشت که باعث عقب ماندن تغییرات سود شرکتها از تغییرات رشد قیمتها شد.
کد خبر :
۸۶۴۱۵
بازدید :
۷۷۷۸
محمد گرجیآرا | وضعیت فعلی در بازار بورس نشاندهنده کاهش پنجاه درصدی قیمت سهام اغلب شرکتهای بورسی نسبت به پیک و قله روانی شاخص کل در مرداد ماه است. همین عامل سبب شده بسیاری از افرادی که به دعوت دولت به بازار سرمایه آمدند و حتی پول ضروری زندگیشان را به سمت این بازار برده و خرید کردند، متضرر شوند.
این ریزشها میتواند عواقبی برای جامعه و بازار سرمایه داشته باشد که اولین آن سلب اعتماد اشخاص حقیقی که دارای پولهای خرد بودند از بازار سرمایه است.
این سلب اعتماد هم از آنجایی نشات میگیرد که افراد غیر متخصص از رییس دولت تا وزیر، نمایندگان مجلس و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و حتی افرادی منتسب به نهادهای حاکمیتی در مصاحبههای مختلف در خصوص ارزنده بودن بورس اظهارنظر میکردند.
به صورت کلی هر اظهارنظری از سوی اشخاص غیر متخصص از یک سو تبلیغ برای بورس است، چراکه اندازهگیری ارزنده بودن یا نبودن نمادها یا سهامهای بورسی کاری فنی و حرفهای است و اظهارات غیرتخصصی که در مورد بورس گفته میشود مانند گفتههای فردی است که تجربهای در پزشکی ندارد، اما در خصوص کارکرد قلب یک فرد اظهارنظر میکند. پس همه اظهارنظرات نادرست بود.
در واقع هر گونه صحبتی پیرامون وضعیت نمادها باید با مطالعه گزارشها باشد. بازار سرمایه به دلیل بسته بودن یا محدودیت در سایر بازارها دچار هیجان شد و رشدی را داشت که باعث عقب ماندن تغییرات سود شرکتها از تغییرات رشد قیمتها شد.
در شرایط فعلی که گزارشهای شش و هفت ماهه یا صورتهای مالی ۶ ماهه شرکتهایی که آن را منتشر کردند میخوانیم، متوجه میشویم که وضعیت عملیاتی بخش عمدهای از شرکتها خوب است؛ چه شرکتهای صادراتیمحور که ارز کشور را تامین میکنند مانند فولاد و پتروشیمی و چه شرکتهای داخلی مانند داروسازی، مواد غذایی، لاستیکسازی و ... چه به لحاظ نرخ و چه به لحاظ فروش عملکرد خوبی را ثبت کردهاند.
اما سوال این است که چه اتفاقی باعث شده که بازار در همه قیمتها فروشنده باشد؟ برای پاسخ به این سوال به چند موضوع اشاره میکنم. اول؛ نداشتن استراتژی سرمایهگذاری پایدار توسط افرادی بودکه با تبلیغات و صحبتهای دولت به بازار سرمایه وارد شدند و به دلیل اینکه از وضعیت تخمین درستی نداشتند در نهایت نیز نتوانستند به تحلیل مناسبی دست یابند.
از سوی دیگر به دلیل وجود شرایط بیاعتمادی نسبت به بازار و فضای بازار، بیتوجه به گزارش شرکتها در اکثر نمادها اقدام به فروش کردند. صحبتهای بنده بدین معنا نیست که در حال حاضر همه نمادها ارزنده هستند، اما در همین شرایط که بازار حدود یک هفته است فشار فروش داشته نماد ارزنده نیز وجود دارد و بسیاری از نمادها نیز در همین شرایط بازدهی تورمی و حتی مازاد به آن برای افراد ایجاد میکند.
نتایج تبلیغ در آن دوران برای ورود مردم به بورس به همین نتیجهای که اکنون مشاهده میشود، انجامید؛ بالا رفتن هیجان غالب برای فروش. موضوع دیگری که شرایط را علیه بورس ایجاد کرده، احتمال افزایش نرخ بهره است. کمااینکه دیده میشود، نرخ بهره بین بانکی حدود ۴-۲۳ درصد است. تجربه نشان داده است که بالا رفتن نرخ بهره بینبانکی در صورتی که بانک مرکزی مداخله نکند به بالا رفتن نرخ بهره برای افراد خرد میانجامد.
حتی بانکهایی وجود دارند که به رغم دستور بانک مرکزی مبنی بر عدم دادن نرخهای بهره بالاتر از ۱۸ درصد به مشتریان خود نرخهای ۲۱ و ۲۱.۵ درصد را پیشنهاد میدهند. این امر برای بازار سرمایه و به طور کلی برای اقتصاد کشور یک تهدید است.
افزایش نرخ بهره بانکی زمانی رخ میدهد که بانکها نتوانند بهره مورد نیاز را از عملیات بانکداری خود ایجاد کنند. پس دلیل دیگر کاهش واحد در بورس، احتمال افزایش نرخ بهره به عنوان یک سرمایهگذاری جایگزین برای افراد است. موضوع دیگری که بازار نسبت به آن بسیار تردید دارد و باعث ریزش شده، سیاستگذاری سیاستگذار چه در حوزه مجلس و چه در حوزه دولت است.
تجربه این را داشتیم زمانی که دولت به کسری بودجه میخورد و چالش دارد از جیب سهامداران و شرکتهای خصوصی که در بورس هستند، برداشت میکند که این امر آن شرکتها را نیز دچار مشکل میکند. اقدام دیگر اعمال سوبسیدهای تکلیفی به این شرکتهاست تا آنها از جیب بخش خصوصی در اقتصاد پرداخت کنند.
نمونه بزرگ دیگری که باعث بیاعتمادی به سیاستگذاریها میشود، شائبهای در خصوص شرکتهای فولادی است. زمزمهها حاکی از آن بود که به زودی محدودیت قیمت برای شرکتها گذاشته و سقف رقابت در بورس کالا برای آنها بسته شود که این امر منجر به توزیع رانت گستردهای میشود.
زمزمه بسته شدن سقف رقابت هر چند بعدها تکذیب شد، اما گفتهها حاکی از آن است که به زودی دستورالعمل جدیدی برای آنها صادر میشود. با توجه به سابقه نامطلوبی که دولتها در دست درازی به شرکتهای بورسی دارند این شائبه را ایجاد کرد که اینبار نیز قرار است سناریو قدیمی برای فولادیها طرحریزی شود.
به عنوان مثال قیمتها در گروه خودروسازی با حاشیه بازار فاصله شدیدی دارد و این شرکتها زیانده هستند. از سوی دیگر به تازگی افزایش سرمایه دادند که از مشمولیت ماده ۱۴۱ قانون تجارت بیرون آیند، اما به علت سوبسیدی که دولت همچنان به آنها میدهد، باعث شده که این شرکتها زیانده شده باقی بمانند.
این دستکاری در قیمتها و اینکه تورم انکار شود و گمان بر این باشد که با کنترل قیمتها تورم را کنترل کنیم تجربه شکست خوردهای است. کما اینکه در تجربه نیم قرنی این مورد امکانپذیر نیست. کنترل قیمتها برای کنترل تورم باعث شده یک بیاعتمادی در افرادی که به بورس آمدند، شکل گرفته و این افراد درصدد هستند این بازار را به قصد سفتهبازی در بازارهای دیگر ترک کنند.
نتیجه آن نیز افزایش قیمت در بازار دلار و سکه و بازار سایر داراییهای قابل معامله در اقتصاد است.
۳ دلیلی که مطرح شد بازار را دچار چالش کرده و از قضا تنها کاری که دولت میتواند در چنین شرایطی انجام دهد این است که هیچ کاری نکند، به مکانیسم بازار اعتماد کند و بگذاردکشف قیمت و قیمتگذاری به صورت عادلانه و منصفانه در بازار انجام شود و از بین بردن محدودیتهایی مانند دامنه نوسان بهتر است چراکه باعث میشود، بازارها راحتتر به تعادل برسند.
۰