چه اتفاق بزرگی در این نقاشی افتاده است؟
نقاشی «منظره با سقوط ایکاروس» اثر پیتر بروگل مهتر (Pieter Bruegel the Elder) شاهکاری در تاریخ هنر است که میتوان آن را درست در نقطۀ مقابل «رسانههای امروزی» قرار داد؛ این نقاشی نشان میدهد که «اتفاقات بزرگ» گاهی واقعا چقدر کوچک هستند!
فرادید| اگر اسم این نقاشی را ندانید، شاید لازم باشد مدت زمانی طولانی به آن نگاه کنید تا در گوشۀ پایین سمت راست آن متوجه شخصی شوید که با سر در آب افتاده و پاها و یک دستش از آب بیرون هستند.
به گزارش فرادید؛ هر چیز دیگری در این نقاشی کاملا عادی است؛ یک منظرۀ زیبا و آرام؛ کشتیها وضعیتی عادی در بندرگاه دارند و روستاییها سرگرم کار خودشان هستند؛ یکی ماهی میگیرد، یکی زمین را شخم میزند و دیگری گوسفندانش را میچراند. اما در آن نقطۀ کوچک از تصویر چه اتفاقی افتاده؟
پاسخ این سوال را بخشی از اسم نقاشی به ما میگوید: «سقوط ایکاروس». ایکاروس در اساطیر یونان فرزند یک معمار افسانهای به اسم دایدالوس بود که با استفاده از بالهای ساخته شده توسط پدرش پرواز کرد، اما به خاطر غرور و جاهطلبی، بیش از حد در آسمان اوج گرفت. این اوج گرفتن باعث شد که گرمای خورشید مومِ بالهای مصنوعی او را آب کند و او در آب سرنگون و غرق شود.
این افسانه برای قرنها نقل شده است؛ داستانی دربارۀ یک چهرۀ مشهور افسانهای و اتفاق بزرگی که برای او افتاده است. اما در نقاشی بروگل این داستان با همۀ شهرت و عظمتش درصدی بسیار کوچک از وسعت قاب نقاشی او را در بر گرفته است؛ تا جایی که باید با دقت پیدایش کنید. چه نکتهای در شیوۀ روایت بروگل از این ماجرا میتوان یافت؟
از یک جهت و بنا بر یک تفسیر میتوانیم بگوییم نقاشی بروگل کاری را انجام میدهد که دقیقا در نقطۀ مقابل کار «رسانه» در معنای امروزی است. رسانهها به دنبال اخبار «بزرگ» هستند؛ به دنبال آن چه برای افراد مشهور و «مهم» در حوزههای مختلف اتفاق میافتد. اما بروگل به وضوح نشان داده است که میان «ظاهرا مهم» و «واقعا مهم» تفاوتی وجود دارد.
آنچه در نقاشی بروگل واقعا مهم است، زندگی است؛ خودِ زندگیِ عادیِ آدمهایِ عادی که اتفاقا تعدادشان هزاران برابر آدمهای ظاهرا مهم است. اهمیت حوادث مختلف تنها در این است که چه تاثیری روی زندگی آدمها داشته باشند. اما چیزی مثل سقوط ایکاروس چه تاثیر روی این زندگیها دارد؟ نقاشی به ما میگوید که «هیچ».
سقوط ایکاروس را وقتی در قالب یک «منظره» بزرگ نگاه کنیم، نقطۀ بیاهمیتی است که حتی خللی در کار ماهیگیر هم ایجاد نکرده است؛ گوسفندها هنوز میچرند، گاو هنوز شخم میزند و زندگی هنوز روال خودش را دارد.
بسیاری از آنچه این روزها به عنوان اخبار مهم میشنویم و میخوانیم، درست به اندازۀ تاثیر سقوط ایکاروس بر شخم زدن گاو روی زندگی ما تاثیر دارند! رسانهها روی ما را به سمت حوادث ظاهرا بزرگ میچرخانند اما بروگل توجه ما را به زندگی معطوف میکند؛ به آنچه حقیقتا مهم است.
بر اساس این تفسیر، شاید بشود گفت آنچه نقاشی بروگل به ما میآموزد این است که گاهی اخبار و رویدادها را در قالب یک «منظره» نگاه کنیم؛ همانطور که بروگل نام نقاشیاش را «منظره با سقوط ایکاروس» گذاشته است. نگاه کردن در قالب منظره، ارزش و اهمیت واقعی چیزها را به ما نشان میدهد. این نگاه به ما نشان میدهد که زندگی ما اصل و اساسی است که رویدادها ارزش و اهمیتشان را از آن میگیرند و نه بر عکس.