آیا «سفر در زمان» به لحاظ فلسفی امکان‌پذیر است؟

آیا «سفر در زمان» به لحاظ فلسفی امکان‌پذیر است؟

سفر در زمان را اغلب ما از داستان‌های علمی‌تخیلی می‌شناسیم. اما این نوع سفر به دلیل مسائل متافیزیکی که مطرح می‌کند برای فیلسوفان نیز جالب است؛ آن‌ها به بررسی موضوعاتی مثل ماهیت زمان، علیت، اینهمانی شخصی، اختیار و غیره می‌پردازند.

کد خبر : ۱۶۹۷۵۵
بازدید : ۴۶۳

فرادید| امکان‌پذیر بودن سفر در زمان به آینده از نظر فلسفی شاید با مشکل مهمی رو به رو نباشد، اما امکان سفر در زمان به عقب همچنان یک موضوع بحث‌برانگیز است.

به گزارش فرادید؛ در این مطلب، برخی از مدل‌های «سفر در زمان به عقب» را قبل از پرداختن به ایرادهای اصلی در مورد امکان پذیر بودن آن مرور می‌کنیم. 

1. مدل‌های سفر زمان

طبق مدل استاندارد سفر زمان (تصویر زیر)، زمان خطی است، بنابراین سفر یک مسافر زمان ممکن است در طول یک خط زمانی منفرد به تصویر کشیده شود با برخی رویدادها که در خط زمانی زودتر رخ می‌دهند و مسافر بعداً آن‌ها را تجربه می‌کند. 

1

در مدلی دیگر (تصویر زیر)، سفر زمان منجر به ایجاد جهان جدیدی می‌شود که از همان تنه اصلی (گذشته مشترک) منشعب می‌شود: 

2

مدل سوم سفر زمان (تصویر زیر) بر این مبناست که یک بعد زمانی دوم وجود دارد. بنابراین، افزون بر زمان‌ها، «ماوراء زمان‌ها» نیز وجود دارد. در این مدل، زمان بیشتر شبیه یک هواپیماست تا یک خط و یک مسافر زمان ممکن است در بازگشت به زمان قبلی، در ماوراء زمان بعدی به آن زمان برسد، با این نتیجه که زمان مذکور در ماوراء زمان‌های متفاوت دارای ویژگی‌های متفاوت باشد. 

3

2. تغییر گذشته

طبیعی‌ست فرض کنیم سفر زمان، گذشته را تغییر می‌دهد، چیزی که بسیاری معتقدند غیرممکن است. تغییر گذشته مستلزم آن است که گذشته در یک «زمان» دارای خاصیت خاصی باشد و سپس در «زمان» دیگر فاقد آن خاصیت باشد. این امر در مدل استاندارد سفر زمان ناسازگار است. مدل استاندارد سفر زمان معتقد است زمان خطی است (زمان دوم وجود ندارد)، بنابراین مدل استاندارد مانع تغییر گذشته می‌شود. 

اما سفر زمان نیازی به تغییر گذشته ندارد. ما ممکن است تغییر گذشته را از تأثیرگذاری بر گذشته تشخیص دهیم، جایی که مورد دوم فقط مستلزم این است که سفرهای مسافر زمان در گذشته اثراتی داشته باشد. 

برای نمونه، فرض کنید مسافر زمان خود جوانترش را پیدا می‌کند و سعی می‌کند خودش را متقاعد کند که در زمان سفر نکند. با در نظر گرفتن مدل استاندارد سفر زمان، او در این کار شکست خواهد خورد، اما این تلاش بر تاثیر گذاشتن روی گذشته، به اصطلاح «در تمام مدت» تأثیر خواهد گذاشت. از بیرون، صحنه شبیه مکالمه‌ی معمولی بین دو نفر به نظر می‌رسد، اما با فرض اینکه مسافر زمان صحنه را به یاد می‌آورد، او نسخه قدیمی‌تر خود را به یاد خواهد آورد که تلاش می‌کرد خودش را متقاعد کند سفر زمان نکند. 

به علاوه، با توجه به دو مدل دیگر سفر زمان، یک زمان ممکن است در دو جهان مختلف یا ماوراء زمان وجود داشته باشد، بنابراین نامنسجم نیست اگر بگوییم زمان گذشته ممکن است در یک «زمان» (چه در یک عالم، چه در یک ماوراء زمان) خاصیتی داشته باشد که در «زمان» دیگر (در عالم دیگر یا در زمان ماوراء زمان دیگر) فاقد آن باشد. 

3. حلقه‌های علّی

برخی رویدادهای سریال تلویزیونی Lost را در نظر بگیرید. در یک نقطه، ریچارد قطب‌نمایی را به لاک می‌دهد و به او می‌گوید دفعه بعد که ملاقات کردند، آن را برگرداند. سپس لاک به گذشته سفر می‌کند، ریچارد جوان را می‌بیند و قطب‌نما را به او می‌دهد. ریچارد آن را نگه می‌دارد تا در ملاقاتی که گفتیم، آن را به لاک بدهد. 

قطب‌نمای Lost عجیب است، چون به روش معمول آفریده نشده و در واقع خالق ندارد! در زمان اول (وقتی به ریچارد داده شد) با لاک ظاهر شد، در زمان بعدی نزد ریچارد باقی ماند و سپس در زمان سوم به لاک داده شد، زمانی که لاک عازم زمان اول بود و در نتیجه یک «حلقه علّی» به وجود آمد. در هر زمان (۱ تا ۳) یک توضیح علّی برای حضور قطب‌نما با ارجاع به مرحله قبلی در حلقه وجود دارد. اما هیچ توضیحی برای خود حلقه نمی‌توان داد. (برای شروع قطب‌نما از کجا آمده است؟ هیچ پاسخی وجود ندارد.) 

حال، اگر چنین مواردی غیرممکن باشند، ممکن است در مورد امکان سفر زمان تردید بوجود بیاید. همانطور که دیوید لوئیس در پاسخ می‌گوید، با این حال، چنین مواردی تفاوت زیادی با موارد غیرقابل توضیح دیگر مانند بیگ‌بنگ یا فروپاشی اتم تریتیوم که همگی بی‌علت و غیرقابل‌توضیح هستند، ندارند. 

توجه داشته باشید که این ایراد، مدل استاندارد سفر زمان را فرض می‌کند، زیرا این حلقه‌های عجیب لزوماً از سفر زمان در مدل‌های دیگر ناشی نمی‌شوند. علاوه بر این، ممکن است مواردی از سفر زمان وجود داشته باشد که حتی با در نظر گرفتن مدل استاندارد، حلقه‌های علّی ایجاد نکند. 

4. توانایی‌های مسافران زمان

فرض کنید شخصی به اسم تیم به سفر زمان می‌رود و سعی می‌کند پدربزرگش را قبل از بسته شدن نطفه والدینش بکشد. با فرض اینکه تیم تفنگ دارد و شلیک خوبی می‌کند و غیره، به نظر می‌رسد تیم می‌تواند پدربزرگش را بکشد. اما تیم نمی‌تواند پدربزرگ را بکشد، چون انجام این کار به معنای حذف وجود خودش است. تیم هم می‌تواند پدربزرگ را بکشد و هم نمی‌تواند: این تناقض است، پس باید از فرضیه‌ای که منجر به آن شد، یعنی امکان‌پذیر بودن سفر زمان صرف‌نظر کنیم. 

این «پارادوکس پدربزرگ» است و ایراد اصلی به امکان سفر در زمان است. در اینجا دو پاسخ وجود دارد که هر دو، مدل استاندارد سفر زمان را فرض می‌کنند. 

نخست، می‌توان ادعاهای «می‌تواند» مانند «تیم می‌تواند پدربزرگ را بکشد» را به‌عنوان ادعاهایی درک کرد درباره آنچه با توجه به حقایق خاص ممکن است و اینکه کدام حقایق ثابت نگه داشته می‌شوند، توسط شرایط تعیین می‌شود. 

برای نمونه، با توجه به اسلحه داشتن تیم، هدف موثق او و غیره، این درست است که تیم می‌تواند پدربزرگ را بکشد. اما اگر این واقعیت را هم ثابت کنیم که پدربزرگ زنده می‌ماند، پس کشتن پدربزرگ توسط تیم ممکن نیست، پس او نمی‌تواند پدربزرگ را بکشد. پس هیچ تناقضی وجود ندارد.

رویکرد دوم انکار می‌کند که تیم می‌تواند پدربزرگ را بکشد. این انکار از برخی دیدگاه‌های خاص درباره توانایی‌های عاملان با انگیزه مستقل ناشی می‌شود و با محدود کردن آزادی مسافران زمان، از پارادوکس جلوگیری می‌کند. 

5. نتیجه‌گیری

شاید سفر زمان (از نظر متافیزیکی) امکان‌پذیر باشد، اما به این معنا نیست که از نظر فناوری امکان‌پذیر است یا اینکه واقعاً اتفاق خواهد افتاد. شاید فقط خود زمان می‌تواند این را نشان بدهد.

مترجم: زهرا ذوالقدر 

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید