فلسفۀ افلاطون؛ چرا باید از «غار» بیرون برویم؟

فلسفۀ افلاطون؛ چرا باید از «غار» بیرون برویم؟

این تمثیل ما را به سوی این پرسش هدایت می‌کند که «دانستن چیزی به چه معناست»؟ این تمثیل تفاتی قائل می‌شود میان آنچه که «واقعی است» در مقابل آنچه که «واقعی به نظر می‌رسد». این تمثیل ما را به چالش می‌کشد تا فراسوی آنچه در نگاه نخست پذیرفته‌ایم برویم و در نظر بگیریم که شاید حقایق تغییرناپذیری خارج از «غار» درکِ ما وجود داشته باشند.

کد خبر : ۲۱۹۳۰۰
بازدید : ۱۹

فرادید| تمثیل غار افلاطون ایده‌ای مشهور و اثرگذار از کتاب «جمهوری» اوست که شامل یک نکته مهم درباره چگونگی «به نظر رسیدن» چیزها در قیاس با «وضعیت واقعی» آن‌ها می‌شود. بر اساس این تمثیل، مردم شبیه زندانیان یک غار هستند.

به گزارش فرادید؛ این تمثیل درباره حرکت از جهل به دانش صحبت می‌کند و اینکه «استقلال فکری»، «روشن‌بین شدن با فلسفه» و «دریافتن حقیقت» چگونه است. اما این تمثیل به راستی به چه معناست؟ 

تمثیل غار افلاطون و عناصر نمادین آن

5

تمثیل غار افلاطون، یان سینردام، ۱۶۰۴

تمثیل غار افلاطون استعاره‌ای است که در کتاب «جمهوری» مطرح می‌شود و ادراک، دانش و روشن‌بینی انسان را بررسی می‌کند. این تمثیل زندانیانی را در یک غار تاریک مجسم می‌کند که از بدو تولد آنجا بوده‌اند. آن‌ها به زنجیر بسته شده‌اند، رو به دیوار هستند و هیچ تصویری از پشت سر خودشان ندارند. آتشی پشت زندانیان در حال سوختن است، در حالی که یک دیوار میان آتش و زندانیان قرار دارد. پشت این دیوار، افرادی که خودشان پشت دیوار مخفی هستند، مجسمه‌ها و شکل‌هایی را حمل می‌کنند که از روی دیوارِ پشت سر، بر روی دیوار مقابلِ زندانیان سایه می‌اندازند. از دید زندانیانی که هرگز پشت سرشان را ندیده‌اند، سایه‌هایی که در تمام عمر دیده‌اند، واقعی‌ترین چیزهای دنیا به نظر می‌رسند؛ آن‌ها تشخیص نمی‌دهند که وجود آن سایه‌ها برآمده از اشکال پشت سرشان است، بنابراین تمام توجه‌شان جلب آن اشکال شده است. 

این تمثیل، دنیایی از جهل (غار) را نشان می‌دهد و اینکه چگونه ادراکات ما می‌تواند ما را محدود کند. از نظر افلاطون، بدون فلسفه یا تفکر انتقادی، ما نیز همچون زندانیانی با غل و زنجیر هستیم. 

ما آنچه را که همیشه می‌دانستیم زیر سؤال نمی‌بریم، زیرا نمی‌دانیم ممکن است چه چیز دیگری وجود داشته باشد؛ چیزی واقعی‌تر یا منصفانه‌تر!

داستان یک زندانی که از غار آزاد می‌شود و به بیرون سفر می‌کند، نماد این است که فیلسوفان چگونه به دنبال دانش و حکمت هستند. پشت سر گذاشتن جهل (غار) دشوار و گاهی دردناک است. به همین دلیل ممکن است فرد آزادشده ابتدا به نور عادت نداشته باشد و احساس سردرگمی کند.

وقتی او به دهانۀ غار می‌رسد، در نور روز، همه چیز به همان شکل واقعی خودش آشکار می‌شود. این تجربه بی‌نظیر نمادی از درک «نظریه مُثُل» افلاطون است: یعنی دیدن آنسوی چیزهای فیزیکی و فهمیدن و درک کردن الگوهای بی‌عیب و ابدیِ آن‌ها. 

645bcfb355dbf1001d55ee73

وقتی این شخص برای آزاد کردن (یا روشنگری کردن) دیگران بازمی‌گردد، تمسخر و طرد می‌شود: مردم دوست ندارند واقعیت را بیاموزند؛ افلاطون می‌گوید که حتی شاید زندانیان غار تصمیم بگیرند که فرد آزاد شده از غار را که دوباره به آنجا برگشته است، بکشند! (همان کاری که آتنی‌ها با سقراط کردند). این بخش نشان می‌دهد چقدر برای یک فرد عاقل سخت است دیگران را وادار کند از رفتار غیرمنطقی یا احمقانه دست بردارند وقتی خودشان ترجیح می‌دهند سایه‌های روی دیوار را باور کنند. 

مضامین فلسفی تمثیل افلاطون

تمثیل غار افلاطون مفاهیم فلسفی مهمی را کاوش می‌کند که در فلسفه او اساسی هستند، از جمله تفاوت میان واقعیت و ادراک، نظریه مُثُل و نقش فیلسوفان در جامعه. 

این تمثیل در قلب خود، واقعیت درک‌شده‌ی زندانیان را (همانطور که با سایه‌های روی دیوار غار نشان داده می‌شود) با آنچه بیرون از غار است، در تضاد قرار می‌دهد و پرسش‌های عمیقی را برمی‌انگیزد درباره اینکه چه چیزی حقیقت را شکل می‌دهد و اینکه آیا ما می‌توانیم حقیقت را با حواس ظاهری خودمان درک کنیم یا نه.

نظریه مُثُل (یکی از ایده‌های کلیدی افلاطون)، عبارت از این است که قلمروی تغییرناپذیری از «الگوها» یا «ایده‌های» کامل فراتر از جهان قابل‌لمس و بی‌ثبات وجود دارد. این الگوهای غیرمادی، ماهیت واقعی همه چیزهایی را که ما تجربه می‌کنیم ارائه می‌دهند؛ در حالیکه اشیاء فیزیکی صرفا کپی‌هایی ناقص از این الگوهای ایده‌آل هستند.

داستان خروج از غار نشان‌دهنده‌ی این است که چگونه روح به درک این اشکال نزدیک‌تر می‌شود، مانند تصویری از کشف چیزها و دیدن آن‌ها در نوری جدید. 

افلاطون معنای این تمثیل را برای فیلسوفان در جامعه نیز روشن می‌کند. اگر ایده‌ها یا الگوها را درک می‌کنید، آیا به این معناست که باید به دیگران بگویید چه چیزی را یافته‌اید؟ او از ایده بازگشت به غار استفاده می‌کند تا نشان دهد مردم ممکن است شما را باور نکنند، حتی ممکن است از دست شما عصبانی شوند.

در روایت افلاطون، فیلسوفان مانند راهنمایانی هستند که مردم را از جهل به سوی دانش هدایت می‌کنند. این طرز تفکر درباره آموزش و رهبری مبتنی بر حکمت و حقیقت‌جویی است و نشان می‌دهد وقتی صحبت از افزایش آگاهی کل جوامع می‌شود، فیلسوفان چقدر اهمیت دارند. 

تمثیل غار به مثابه نقد جامعه و سیاست

تمثیل غار افلاطون معناهایی برای سیاست و جامعه دارد، از جمله نحوه تفکر ما درباره قدرت، حکومت و نقش حکمران که از نظر افلاطون در بهترین حالت باید یک حاکم-فیلسوف باشد. افلاطون از این استعاره استفاده می‌کند تا نشان دهد برخی جوامع نسبت به آنچه واقعاً ارزشمند و خوب است کور هستند. این جوامع را ممکن است افرادی هدایت کنند که سایه‌ها را با چیزهای واقعی اشتباه گرفته‌اند، درست مانند زندانیان غار. 

افلاطون تصور می‌کند این موقعیت در اغلب نظام‌های سیاسی رایج است؛ نظام‌هایی که در آن‌ها قدرت و ثروت بیش از هر چیز دیگری ارزشمند است و نظام‌هایی که برای دانش یا انصاف ارزش زیادی قائل نیستند. این تمثیل پیشنهاد می‌کند در عوض ما باید جامعه‌ای بسازیم که در آن، کسانی که نور را مستقیماً تجربه کرده‌اند، دیگران را راهنمایی کنند و اینکه آن‌ها تنها زمانی می‌توانند به خوبی حکومت کنند که این حقایق نهایی را به بهترین شکل درک کرده باشند.

حکمران ایده‌آل افلاطون به نام پادشاه-فیلسوف شناخته می‌شود که از غار فرار کرده و با مشاهدۀ الگوهای ابدی به روشن‌ضمیری رسیده است. چنین فردی به دلیل درک واقعیت راستین، بهترین گزینه برای رهبری است چرا که تصمیماتش بر اساس دانش راستینی است که دربارۀ «نیکی» دارد. 

3

تغییر کیش سنت پل، ۱۶۰۰

افلاطون در کتاب جمهوری برنامه آموزشی گسترده‌ای را برای نظامیان پیشنهاد می‌کند تا روزی بتوانند با دانش و فضیلت جامعه را رهبری کنند.

این تمثیل قرار نیست فقط جوامع موجود را نقد کند. این تمثیل کاربردهایی هم دارد و از خوانندگان می‌خواهد به این بیندیشند که چرا افراد خاصی را به عنوان رهبر بر دیگران ترجیح داده‌اند. آیا حاکمان نباید به دلیل آگاهی و دانشی که درباره بهترین روش اداره جامعه دارند انتخاب شوند، نه صرفاً به دلیل پیشینه خانوادگی یا مقدار پولی که دارند؟ 

افلاطون از دموکراسی آتنی زمان خودش انتقاد کرد چون فکر می‌کرد این سیاست از سوی افراد ناآگاهی تعیین شده که به جای تفکر دقیق، صرفا در «متقاعد کردن» دیگران مهارت داشتند. 

افلاطون از ما می‌خواهد در مورد چیزی که در یک حکمران برای ما ارزشمند است تجدید نظر کنیم و در نظر بگیریم که شاید برای حکمرانان بهتر باشد که منافع خودشان را دنبال نکنند و در عوض، در جستجوی عدالت و حقیقت باشند، حتی اگر معنایش گاهی مخالفت با آن چیزی باشد که بنظر می‌رسد بیشتر مردم می‌خواهند. 

تربیت و روشن‌گری در تمثیل

2

مدرسه آتن، رافائل، ۱۵۰۹

افزون بر این، تمثیل غار افلاطون به درستی چگونگی یادگیری و رشد مردم را در سطح فردی توصیف می‌کند و نشان می‌دهد معنای روشن‌بین شدن بسیار بیشتر از صرف یادگیری حقایق است؛ این یک تغییر کامل از ندانستن به دانستن است. 

افلاطون با هوشمندی روند آموزش و رشد فردی را در این داستان به شکل کشمکش بیرون آمدن از تاریکی درون غار و ورود به روشنایی خورشید به تصویر می‌کشد؛ تصویری چنان قدرتمند که خود تغییر را فراتر از صرف دانستن چیزها نشان می‌دهد. 

پیش از آغاز سفر به سمت آموزش، افراد زندانیان استعاری درون غار هستند، محدود به چیزهایی که از قبل می‌دانند و درک می‌کنند (آن‌ها حتی نمی‌دانند چقدر نمی‌دانند!). سایه‌های روی دیوار که برای آن‌ها واقعی به نظر می‌رسند را می‌توان نمایانگر جهلِ پذیرفته‌شده یا «نیمه‌دانش» در نظر گرفت. 

مسیری که جویندگان برای پرسش و کاوش ایده‌های جدید آغاز می‌کنند (که ممکن است ناراحت‌کننده باشد)، شبیه گذر از یک تونل طولانی است که به بیرون منتهی می‌شود. آن‌ها روش‌های قدیمی تفکر را پشت سر می‌گذارند و به قلمروی ناشناخته‌ها قدم می‌گذارند. 

این مسیر شبیه بیرون آمدن از یک غار تاریک و قدم گذاشتن در روشنایی روز برای نخستین بار است. در آغاز ممکن است روشنایی به چشمان آن‌ها آسیب بزند و ممکن است خودشان در آغاز خوب نبینند. اما به مرور که خودشان را با فضای جدید تطبیق می‌دهند، متوجه می‌شوند داشتن این درک جدید چقدر باورنکردنی است! در واقع، ممکن است بخواهند به غار بازگردند، جایی که بقیه هنوز در آن زندگی می‌کنند، صرفاً به این دلیل که دیگران را از آنجا نجات دهند. 

تمثیل غار و دیدگاه‌های افلاطون درباره دانش و هستی

در مرکز طرز تفکر افلاطون، تفاوتی میان جهان ظواهر وجود دارد که ما فقط از راه حواس خود به آن دسترسی داریم و قلمروی ایده‌های کامل که تنها از راه تفکر عقلانی به آن دسترسی داریم. 

غار نمایانگر دنیای فیزیکی است آنطور که آن را می‌بینیم: گمراه‌کننده و مدام در حال تغییر (سایه‌های در حال رقصیدن روی دیوار). بیرون غار، نور خورشید دنیای دیگری را آشکار می‌کند و نماد ایده‌ها و الگوهای افلاطونی است، جایی که حقیقت تغییر نمی‌کند و هیچ چیز پنهان نیست. فرد تنها با استفاده از عقل می‌تواند آن‌ها را درک کند. 

از دید او، معرفت اصیل از درک صورت‌های ابدی ناشی می‌شود. این ایده‌آل‌های انتزاعی به شکل بی‌عیب و نقص جایی وجود دارند، مانند «خودِ زیبایی» به جای «چیزهایِ زیبا» یا فقط اعمالی که به صورت اتفاقی منصفانه یا خوب هستند. 

از این رو، دانش چیزی بیش از یادگیری حقایق است؛ دانش یک تجربه دگرگون‌کننده است که ما را از جهل به روشن‌گری و از باورهای بررسی‌نشده به قضاوت‌های سنجیده هدایت می‌کند. 

افزون بر این، تمثیل غار افلاطون دیدگاه متافیزیکی او را بیان می‌کند، اینکه دو جهان متمایز وجود دارد: جهان محسوسِ «شدن» که همواره در حال تغییر است و از هستی محو می‌شود و جهان فهم‌پذیر «هستی» که جاودان و دائمی است. 

رهایی زندانی از غار را می‌توان تصویری از حرکت روح از توهم (فریب حسی ما را به دنیای «شدن» می‌پیوندد) به حقیقت (اشکال فقط در قلمروی هستی یافت می‌شوند) دید. به این ترتیب، افلاطون از آن برای نشان دادن چگونگی شناخت چیزها و معنای واقعی وجود استفاده می‌کند. 

معنای پنهان تمثیل غار افلاطون چیست؟ 

1

غار در خلیج ناپل، کارل بلچن، ۱۸۲۹

تمثیل غار افلاطون فقط یک داستان نیست، بلکه شما را به سفری جذاب از توهم به سوی بینش می‌برد. تجسم کنید دست و پایتان را در یک غار کم‌نور بسته‌اند، جایی که شبح‌های سوسوزن تنها واقعیت زندگی شما می‌شوند. اما اگر زندگی چیزی بسیار بیشتر از آن سایه‌ها باشد چه؟ افلاطون به ما جرأت می‌دهد خودمان را از قید و بند رها کنیم و حقیقت را کشف کنیم. 

این تمثیل ما را به سوی این پرسش هدایت می‌کند که «دانستن چیزی به چه معناست»؟ این تمثیل تفاتی قائل می‌شود میان آنچه که «واقعی است» در مقابل آنچه که «واقعی به نظر می‌رسد». این تمثیل ما را به چالش می‌کشد تا فراسوی آنچه در نگاه نخست پذیرفته‌ایم برویم و در نظر بگیریم که شاید حقایق تغییرناپذیری خارج از «غار» درکِ ما وجود داشته باشند. 

به بیان دیگر، این تمثیل جویندگان روشنگری را تشویق می‌کند تا زمانی که می‌توان حقایق بزرگ‌تری را کشف کرد، به حقایق محدود بسنده نکنند. این تمثیل زنگ بیدارباش و توصیه‌ای ابدی برای ادامه پرسیدن و جستجو در زیر ظواهر است.

مترجم: زهرا ذوالقدر 

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید