تفاوت «زمان» و «ابدیت» در فلسفۀ افلاطون

افلاطون زمان را تصویری متحرک از «ابدیت» میداند؛ بازتابی که حرکتش منظم و هماهنگ با عدد است. جهان محسوس، همچون آیینهای ناقص، تنها سایهای از حقیقت جاودان و بیحرکت مُثُلهاست.
فرادید| افلاطون روزگاری چنین اندیشید که شاید «زمان» چیزی جز توهمی گذرا نباشد. او در مکالمه «تیمائوس»، زمان را «تصویر متحرک ابدیت» خواند؛ سخنی رازآلود که قرنها فیلسوفان را سرگردان و شگفتزده کرده است.
به گزارش فرادید، گویی هرچه ما تجربه میکنیم، از گردش روز و شب گرفته تا آمدوشد فصلها و حتی تاریخ بشری، تنها بازتاب حقیقتی ورای زمان هستند، حقیقتی که خود تغییر نمیکند، اما سایهای از آن بر جهان محسوس افتاده است. در این چشمانداز کیهانی، افلاطون جهان تغییر و حرکت را بهسان آیینهای میبیند که هرچند شکسته و ناقص، بازتاب قلمرو جاودان و تغییرناپذیر حقیقت است.
آفرینش جهان و طلوع زمان
یک دستنوشته یونانی از تیمائوس افلاطون
افلاطون داستان آفرینش را با حضور دمیورژ (Demiurge) یا سازندۀ جهان آغاز میکند. دمیورژ از دل آشوب چرخان، نظمی آفرید و جهان را بر پایه الگوهای جاودانه (الگوهای بینقصی که ورای زمان هستند) شکل داد. اما جهانی که ساخته شد، هرگز نتوانست همسنگ آن کمال باشد. تنها آینهای شد، انعکاسی زیبا اما ناکامل از ابدیت. و از دل این بازتاب، زمان نیز پدیدار شد؛ نه در قالب حقیقتی بنیادین، بلکه همچون تصویری متحرک از ابدیت، به حرکت درآمده از ارادۀ جهانآفرین.
زمان و ابدیت در متافیزیک افلاطون
پایداری حافظه، سالوادور دالی
در فلسفۀ افلاطون، دو قلمرو از یکدیگر جدا میشوند: جهان محسوس به قلمروی «شدن» تعلق دارد؛ همواره دگرگون، بیقرار و ناتمام. جهان مُثُل به قلمروی «بودن» تعلق دارد؛ آرام، بیحرکت و کامل. خودِ زمان نیز به «شدن» وابسته است، روان است، تغییر میکند و جنبش بیقرار کیهان را میسنجد. اما ابدیت به قلمروی «بودن» تعلق دارد؛ حضوری استوار، بیگذشته و بیآینده، تنها حالِ جاودان و تغییرناپذیر است.
برای درک دقیق منظور افلاطون وقتی زمان را «تصویر متحرک ابدیت» مینامد، باید ابتدا این چشمانداز شگفت او از ابدیت را بفهمیم؛ ابدیتی که کاملاً بیرون از زمان قرار دارد.
ماهیت ابدیت در اندیشۀ افلاطون
مدرسه آتن اثر رافائل که در آن افلاطون کتاب خود «تیمائوس» را در دست دارد
ماهیت ابدیت در فلسفۀ افلاطونی بارها دستمایۀ بحثهای گسترده بوده است. آیا ابدیت از نگاه افلاطون شامل مدت زمان میشود یا نه. به بیان دیگر، آیا ابدیت به بیزمانی اشاره دارد یا به دوام جاودانه و پیوسته (ابدیت)؟
برخی پژوهشگران مانند ریچارد سوبارجی، حتی استدلال کردهاند که «افلاطون میان بیزمان ساختن ابدیت و بخشیدن دوام جاودانه به آن تصمیم قطعی نگرفت». اگرچه هنوز اجماع کلی بر سر تعریف افلاطون از «ابدیت» وجود ندارد، اما میتوانیم سرنخهایی در اثر تیمائوس بیابیم.
مدت زمان، تصویری از یک ساعت شنی اثر سامِر دابول
در تیمائوس، افلاطون تفاوت «بودن» و «شدن» را اینگونه بیان میکند: «بودن» به آنچه همیشه «هست» تعلق دارد و «شدن» به آنچه «بود» و «خواهد بود». او میگوید تنها میتوانیم در زمان حال از «بودن» سخن بگوییم، چون آنچه «هست» ثابت و تغییرناپذیر است، در حالی که «بود» و «خواهد بود» ویژگی «شدن» است. افلاطون توضیح میدهد «بود» و «خواهد بود» حرکتاند و حرکت نمیتواند به سرشت بیحرکتِ «بودن» تعلق گیرد.
ابدیت، به عنوان وضعیت مُثُل، لزوماً بیحرکت و تغییرناپذیر است. در مقابل، ابدیت یا دوام جاودانه شامل یک توالی زمانی میشود، حتی اگر این توالی تا بینهایت ادامه یابد. بر پایه تحلیل ویکتور ایلیفسکی، این نکته نشان میدهد ابدیت نمیتواند امری وابسته به زمان باشد. بلکه ابدیت باید ضرورتاً به حالتی بیزمان و حاضر اشاره کند. او توضیح میدهد: «مفهوم ابدیت نزد افلاطون که در اینجا ارائه شده، اینست که افلاطون آن را نه بهعنوان دوام بینهایت (ابدیت)، بلکه بهعنوان حالتی بیزمان و تغییرناپذیر (ابدیت حقیقی) تصور کرده است.»
زمان بهسان تصویر متحرک ابدیت
در تیمائوس، افلاطون زمان را «تصویر متحرک ابدیت» میداند؛ ابدیتی که همان وضعیت بیزمان و تغییرناپذیر قلمرو مُثُل قابلفهم است. او توضیح میدهد که زمان «از همان ابدیت ساخته شده، در یگانگی پایدار است و تصویری جاودانه است که بر پایه عدد حرکت میکند؛ چیزی که در واقع ما آن را زمان مینامیم». زمان، بهعنوان تصویری (یا بازتابی) از ابدیت، حرکتی منظم و هماهنگ با عدد دارد. برخی پژوهشگران معتقدند افلاطون زمان را با حرکت یکی میداند، در حالی که برخی دیگر آن را با عدد مرتبط میدانند.
با این حال، توصیف زمان بهعنوان «تصویر متحرک» به این معنا نیست که خود زمان همان حرکت است، بلکه نشان میدهد زمان در حال حرکت است. افزون بر این، حرکت زمان «بر پایه عدد» به معنای آن نیست که زمان با عدد یکی است، بلکه به خودِ حرکت اشاره دارد. بنابراین، همانطور که در نقل قول افلاطون آمده: «زمان موضوعی است که با حرکت مشخص میشود یا دارای حرکت بهعنوان ویژگی است و این حرکت تصادفی یا بینظم نیست، بلکه بر پایه عدد، یعنی منظم است.»
مترجم: زهرا ذوالقدر