باور‌های غلط درباره یادگیری زبان‌انگیسی

این تصور وجود دارد که هر چه در سنین پایین‌تر یادگیری زبان را شروع کنیم موفق‌تر خواهیم بود، اما آنچه مهم است زمانی است که صرف یادگیری زبان می‌کنیم. برخی مطالعات علمی نشان می‌دهد که کودکان در ابتدای یادگیری زبان جدید سرعت یادگیری‌شان از بزرگسالان بیشتر است.

کد خبر : ۵۳۶۳۵
بازدید : ۲۰۰۰۰

باور‌های غلط درباره هر چیزی فراوان است، مشکل، اما وقتی است که تصورات غلط به هر دلیلی رایج می‌شوند. آنجاست که ممکن است یک پندار نادرست، اما متداول جلوی پیشرفت فردی و اجتماعی را بگیرد و حتی تهدیدی برای آموزش و سلامت فرد یا جامعه باشد.

زبان‌آموزی هم از این باور‌ها بی‌نصیب نمانده است. تصورات نادرست، اما رایج سبب می‌شود که افراد بسیاری یا اصلا هیچ‌گاه سراغ یادگرفتن یک زبان دیگر نروند یا در وقتی نامناسب زبان‌آموزی را ترک کنند.

در این مقاله هشت باور نادرست و مشهور زبان‌آموزی را مرور می‌کنیم.

۱. یادگیری زبان را باید در کودکی شروع کرد، چون در بزرگسالی بی‌فایده است
این تصور وجود دارد که هر چه در سنین پایین‌تر یادگیری زبان را شروع کنیم موفق‌تر خواهیم بود، اما آنچه مهم است زمانی است که صرف یادگیری زبان می‌کنیم. برخی مطالعات علمی نشان می‌دهد که کودکان در ابتدای یادگیری زبان جدید سرعت یادگیری‌شان از بزرگسالان بیشتر است، اما اگر مقدار اطلاعات ورودی مناسب به همراه تمرین کافی وجود داشته باشد و یادگیری زبان را همچون مهارتی در نظر بگیریم که پیوسته نیازمند ممارست است، در هر سن و سالی که هستیم می‌توانیم زبان جدیدی را بیاموزیم. افراد بسیاری هستند که یادگیری زبان را در بزرگسالی آغاز کرده‌اند و اکنون به عنوان معلم زبان مشغول به کارند.

باور درست این است که در هر سن و سالی با آموزش مداوم می‌توانیم یادگیری یک زبان جدید را آغاز کنیم.

۲. یادگیری مستقیم دستور زبان برای زبان‌آموزی ضروری است.
قوانین دستور زبان برای تسهیل فراگیری زبان مفید است، اما یادگیری مستقیم دستور زبان اصلا ضروری نیست. دستور زبان راهی است برای توصیف اینکه زبان چگونه کار می‌کند، مثلا فعل مضارع و قوانین مربوط به آن را ندانیم دلیل نمی‌شود که نتوانیم به یک زبان دیگر سخن بگوییم.

بسیاری از مدارس آموزش زبان انگلیسی در سراسر جهان، آموزش مستقیم دستور زبان را از دهه هفتاد میلادی به این سو متوقف کرده‌اند.

باور درست این است که بدون یادگیری مستقیم دستور زبان می‌شود زبانی دیگر را آموخت. دستور زبان به درک بهتر ما کمک می‌کند، اما ضروری نیست.

۳. معلم‌های زبانی که زبان مادری‌شان را تدریس می‌کنند بهترند
تدریس یک زبان نیازمند تسلط به آن زبان و فراگیری مهارت‌های تدریس و شناخت ویژگی‌های آن زبان است. معلم موفق زبان لزوما کسی نیست که زبان مادریش را تدریس کند. معلم زبان موفق کسی است که با بکارگیری روش‌ها و تکنیک‌های مناسب، فرایند یادگیری زبان را در زبان‌آموزان پرورش دهد.

زبان مادری معلم زبان ربطی به توانایی تدریس و انتقال دانش ندارد. نکته مهم فراگیری روش‌ها و مهارت‌های تدریس، ارزیابی و تهیه منابع درسی است که یک معلم زبان باید آنان را با تحصیل در رشته‌های تخصصی دانشگاهی یا گذراندن دوره‌های تربیت معلم در مراکز حرفه‌ای فرا گیرد. تجربه، تمرین و به روز بودن دانش و مهارت‌های فردی از عواملی است که یک معلم زبان را نسبت به دیگری متفاوت می‌کند و این لزوما ربطی به زبان مادری معلم ندارد.

باور درست این است که کسی که زبان مادری‌اش را تدریس می‌کند لزوما از کسی که زبان دوم یا چندمش را تدریس می‌کند معلم بهتری نیست.

۴. زبان‌آموزی پدیده‌ای سریع است
وسوسه یادگیری سریع همیشه وجود دارد. سودجویان بسیاری نیز با تبلیغات واهی مثل یادگیری تضمینی یک زبان در چند ماه یا حتی چند هفته به این باور غلط دامن زده‌اند.

واقعیت این است که زبان‌آموزی یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری نیازمند وقت و تلاش کافی در طول سالیان متمادی و همچنین نیازمند روش است.

مثلا مهارت رانندگی را در نظر بگیریم. هر چقدر هم از قوانین رانندگی و ویژگی‌های خودرو اطلاع داشته باشیم باعث نمی‌شود تا بسرعت و به خودی خود راننده شویم. رانندگی نیازمند تمرین در موقعیت‌های مختلف است؛ از رانندگی در شب گرفته تا رانندگی در بزرگراه‌های شلوغ شهری و جاده‌های پر پیچ و خم کوهستانی. نمی‌توانیم از خودمان انتظار داشته باشیم که در زمانی کوتاه راننده خوبی شویم. هر چقدر بیشتر تمرین کنیم و خودمان را در شرایط متفاوت قرار دهیم، مهارت زبان‌آموزی در ما تقویت می‌شود.

باور صحیح این است که زبان‌آموزی مهارتی زمان‌بر و چالش‌برانگیز است.

۵. یادگیری زبان دوم در کودکان مانع پیشرفت زبان مادری است
زبان‌آموز می‌تواند یک یا چند زبان را بیاموزد بدون اینکه به زبان بومی‌اش لطمه وارد شود. اینگونه نیست که در مغز مقدار مشخصی فضا برای زبان‌آموزی وجود داشته باشد که ممکن است پر شود. در واقعیت زبان مادری به همراه زبان‌های دیگری که می‌آموزیم جزیی از یک نظام به هم پیوسته می‌شوند.

این باور نادرست خود ناشی از این است که مادر پدر‌ها به غلط گمان می‌کنند هرگاه کودک سخن گفتن را به یک زبان فرا گرفت، فرایند زبان‌آموزی به اتمام می‌رسد. سخن‌گفتن به یک زبان فقط یک جنبه از تسلط زبانی است. سخن‌گفتن به یک زبان به این معنا نیست که ما توانایی نوشتن یا درک زبان آکادمیک را داشته باشیم. یادگیری آکادمیک زبان جایش در مدرسه و دانشگاه و مراکز آموزشی است. پژوهشی بر روی هزار و دویست کودک در کانادا نشان می‌دهد که تسلط به زبان آکادمیک پنج تا هفت سال بیشتر از تسلط به زبان مادری طول می‌کشد.

باور درست این است که یادگیری زبان دوم مانعی برای پیشرفت زبان مادری نیست.

۶. زنان زبان را بهتر از مردان فرا می‌گیرند
تصویربرداری از مغز نشان می‌دهد که مغز مردان تمایل دارد فرایند یادگیری زبان را تقسیم‌بندی کند و یک نیمکره را به این کار اختصاص دهد در حالی که مغز زنان از هر دو نیمکره برای زبان‌آموزی استفاده می‌کند. اما اینکه آیا این مسئله باعث می‌شود زنان در زبان‌آموزی موفق‌تر از مردان باشند جای بحث فراوان دارد. فراموش نکنیم که عوامل اجتماعی و شرایط عاطفی هر فرد در بهره‌وری یادگیری نقش حیاتی دارند. در نتیجه به نظر می‌رسد که نمی‌توان با قطعیت گفت که جنسیت در زبان‌آموزی نقشی ایفا می‌کند.

باور درست این است که همانند زبان مادری هر کسی فارغ از جنسیت می‌تواند زبانی جدید را به خوبی فرا گیرد.

۷. لهجه خیلی مهم است
آنچه در فهم یک زبان دیگر مهم است تلفظ صحیح عبارات و جملات است نه اینکه آن‌ها را به چه لهجه‌ای ادا می‌کنیم. داشتن لهجه در زبان جدید هیچ اشکالی ندارد. بلکه حتی ممکن است به عنوان بخشی از هویت گویشور تنوع تازه‌ای به زبان مقصد ببخشد. آزمون‌های بین‌المللی زبان هم دستورالعملی برای ارزیابی لهجه ندارند.

باور درست این است که تلفظ مهم است نه لهجه.

۸. فیلم دیدن برای یادگیری زبان کافی است
ویدئو فقط یکی از منابع موجود برای یادگیری زبان است. یک زبان را نمی‌توان فقط با دیدن فیلم آموخت. زبان‌آموز محتاج ابزار‌ها و شرایط مختلفی است تا مهارت‌های متفاوت زبانی یعنی صحبت کردن، خواندن، نوشتن و شنیدن به زبان دیگر را تجربه کند، یاد بگیرد و تولید کند. منابع تصویری بویژه ویدئو‌های آموزشی یکی از ابزار‌هایی است که می‌تواند به تقویت مهارت‌های شنیداری و تلفظ زبان‌آموز یاری برساند، اما به تنهایی نمی‌تواند همه نیاز‌های یک زبان‌آموز را برطرف کند.

باور درست این است که تنها با فیلم نگاه کردن نمی‌شود همه مهارت‌های زبانی را فرا گرفت.

زدودن باور‌های غلط با آموزش همگانی میسر است. هر قدر درباره موضوعی بیشتر مطالعه کنیم کمتر احتمال دارد در دام خرافات بیفتیم. هم‌اکنون شاید زمان مناسبی است که به تجربه زبان‌آموزی‌مان بیندیشیم. اگر باور غلطی مانع بوده، برطرفش کنیم و یادگیری زبانی جدید را آغاز کنیم یا از سر بگیریم و خود را از فوائد و لذت یادگیری یک زبان جدید محروم نکنیم.

بهمن شهری، پژوهشگر زبان، آموزش و فرهنگ در دانشگاه اهایو

۰
نظرات بینندگان
  • رضا ارسالی در

    از نشانه های تسلط به زبان دوم اینکه شما به زبان دوم فکر می کنید و صحبت می کنید که این موضوع اوج مهارت در یادگیری زبان را نشان می دهد.

  • ناشناس ارسالی در

    چند تا بندش را با مثال نقض میشه رد کرد ولی نویسنده احتمالا منظورش زبانهای غیر انگلیسی بوده

تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید