مردم را در فقر هم میتوان شاد کرد
بسیاری از کشورهای در حال توسعه هستند که در شرایط اقتصادی بسیار سختتری از ما به سر میبرند. در کشورهایی مثل پاکستان و یا هندوستان و حتی تایلند یا ویتنام مردم به شدت از فقر و کمبودهای گوناگون رنج میبرند. حتی در کشورهای توسعه یافته بسیاری از مردم هستند که در بدترین شرایط اقتصادی هستند. اما در همه این کشورها، فشار را در زمینههای دیگر به حداقل ممکن میرسانند تا گروههای آسیبپذیر بتوانند از لحاظ روحی خود را حفظ کرده و احتمالا راه حلی پیدا کنند.
کد خبر :
۶۵۸۱۴
بازدید :
۵۹۴۸
سعیدشمس | مشکلات معیشتی و روزمره جامعه هر روز بیشتر میشود. فشارهای اقتصادی و نوساناتی که هر روز شوک تازهای به جامعه وارد میکنند باعث شده تا انزوای جامعه و مردمی که در آن زندگی میکنند افزایش یابد و همین امر مهم نیز از میزان بازدهی و اثر گذاری افراد میکاهد.
میزان امید به زندگی و نشاط برای داشتن فردایی بهتر اکنون تحت تاثیر مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی شهروندان قرار گرفته است و این در حالی است که برخی جامعه شناسان و تحلیلگران اجتماعی بر این باورند که در همین شرایط سخت نیز میتوان با تدبیر صحیح دولت، شرایطی را فراهم کرد که عموم مردم زندگی بهتری را داشته باشند.
«ناصر فکوهی» از جمله همین کارشناسان است که بر این باور است «حتی با وجود تهدید و تحدیدهای اقتصادی که تامین ابتداییترین ملزومات را برای مردم دشوار میکند، تصمیمگیران میتوانند با اتخاذ تصمیمهایی شادابی و نشاط اقلی را بهوجود بیاورند».
این چهره در گفتوگویی میگوید: «حتی در کشورهای توسعه یافته نیز بسیاری از مردم در بدترین شرایط اقتصادی به سر میبرند، اما در همه این کشورها، فشار را در زمینههای دیگر به حداقل ممکن میرسانند. برای نمونه در کشوری مثل فرانسه گروههای فقیر از حق استفاده رایگان از وسایل حمل و نقل عمومی و استفاده از همه مراکز فرهنگی و موزهها برخوردار هستند و دولت آنها را بیمه میکند و به سلامتشان در حداقلها میرسد. این امر سبب میشود که فشار اقتصادی بر این گروهها کمتر احساس شود.
دولت وارد میدان شود
این روزها به نظر میرسد که فضای عمومی بههم ریخته است و نوعی ناامیدی پررنگی مشاهده میشود. سوال این است که راهکار یا راهکارهای لازم و البته غیر اقتصادی برای به آرامش رساندن جامعه چه چیزهایی هستند؟
دولت وارد میدان شود
این روزها به نظر میرسد که فضای عمومی بههم ریخته است و نوعی ناامیدی پررنگی مشاهده میشود. سوال این است که راهکار یا راهکارهای لازم و البته غیر اقتصادی برای به آرامش رساندن جامعه چه چیزهایی هستند؟
فکوهی در این باره معتقد است: گروهی از راهکارها را باید در دراز مدت یا میان مدت دید که بیشتر آنها در فرایند فسادزدایی از سیستم و عقلانی کردن روابط دولت و سیاستگذاریهای آن است. اما گروهی از راهکارها نیز در کوتاه مدت قابل انجام است. وقتی جامعهای در موقعیت بحران و شرایط سخت و فشار قرار گرفته است، باید در عین تلاش برای کاهش آن فشار (که راهکارهایی اقتصادی را میطلبد) فشار را در زمینههای دیگر به حداقل برساند.
این جامعهشناس ادامه میدهد: «وقتی مردم ما زیر فشار گرانی و ناپایداری موقعیت اقتصادی هستند، وجود فشارهایی در زمینه اجتماعی و فرهنگی و زندگی روزمره به شدت فشار در زمینه نخست (اقتصادی) را تشدید میکند».
وی در این زمینه مثالی را مطرح کرده و میگوید: امروز بسیاری از کشورهای در حال توسعه هستند که در شرایط اقتصادی بسیار سختتری از ما به سر میبرند. در کشورهایی مثل پاکستان و یا هندوستان و حتی تایلند یا ویتنام مردم به شدت از فقر و کمبودهای گوناگون رنج میبرند. حتی در کشورهای توسعه یافته بسیاری از مردم هستند که در بدترین شرایط اقتصادی هستند. اما در همه این کشورها، فشار را در زمینههای دیگر به حداقل ممکن میرسانند تا گروههای آسیبپذیر بتوانند از لحاظ روحی خود را حفظ کرده و احتمالا راه حلی پیدا کنند.
اثر گذاری جشنهای عمومی بر زندگی مردم
فکوهی معتقد است که «در بسیاری از کشورهای فقیر جهان سومی، مردم از آزادی اجتماعی نسبتا بالایی برخوردارند، میتوانند جشنهای خیابانی بگیرند، از کنسرتهای رایگان در خیابان یا در تالارهای ویژه برخوردار باشند، شادی ممنوع نیست و زندگی را میتوان بهصورتهای مختلف در بسیاری از لحظات خوب و آرامش بخش احساس و تجربه کرد».
اثر گذاری جشنهای عمومی بر زندگی مردم
فکوهی معتقد است که «در بسیاری از کشورهای فقیر جهان سومی، مردم از آزادی اجتماعی نسبتا بالایی برخوردارند، میتوانند جشنهای خیابانی بگیرند، از کنسرتهای رایگان در خیابان یا در تالارهای ویژه برخوردار باشند، شادی ممنوع نیست و زندگی را میتوان بهصورتهای مختلف در بسیاری از لحظات خوب و آرامش بخش احساس و تجربه کرد».
وی ادامه میدهد: مردم در سبکهای زندگی خود آزادند و از حقوق سیاسی و به خصوص حق اعتراض و اظهار نظر برخوردارند، ولو آنکه ترتیب اثری به حرف و اعتراضشان داده نشود. اینها میتوانند برای ما الگوهایی باشند که کاملا قابل اجرا هستند، ولو آنکه بهصورت تدریجی آنها را اجرا کنیم. امروز در کشور ما تنها ثروتمندان هستند که بهدلیل قدرت اقتصادی بسیار بالای خود میتوانند تمام زندگی خود را به حوزه خصوصی خویش یعنی خانههای خود و حلقههای خویش برده و در آنجا بهگونهای که میخواهند زندگی کنند و کمترین مزاحمت را در زندگی خود شاهد باشند.
اما اکثریت مردم باید از فشارهایی اغلب بیمعنا که ناشی از سلطه یک سبک زندگی بر سبکهای زندگی دیگر است، رنج ببرند. اینگونه فشارها تحمل و مقاومت را در برابر فشارهای اقتصادی را بهشدت کاهش داده و سیستم را شکننده میکند.
به گفته فکوهی، در این شرایط بهگمان من نقش دشمنان و مخالفان را نیز نباید نادیده گرفت که از درون تشویق میکنند که این گونه فشارهای اجتماعی و فرهنگی هر روز افزایش یافته یا هر راهحل و برنامههایی که برای کاهش آنها مطرح میشود را با شکست روبهرو میکنند.
میبینیم که برای موضوعی بهسادگی حضور زنان در ورزشگاهها، یا برگزاری کنسرتها ما چه اندازه مشکل داریم. بهگمان من بیشتر از آنکه در این موارد بهدنبال رد پای ایدئولوژی باشیم، باید رد پای مخالفان و براندازان را بجوییم که مایلند شرایط را به حدی از سختی برسانند که بهشورش عمومی برسند؛ بنابراین در یک کلام هر اندازه آزادیهای اجتماعی را بیشتر و از فشار و سختگیری و دخالت در زندگی مردم و سبک زندگی آنها بکاهیم، میتوانیم مقاومت در برابر فشارهای اقتصادی را در کوتاه مدت افزایش دهیم.
البته این کار هزینهها و خطراتی هم در بر دارد، اما همه قابل مدیریت هستند. کافی است به مردم خود اعتماد کنیم و این اعتماد بیپاسخ نخواهد ماند و با اعتماد بالاتری پاسخ خواهد گرفت.
فساد و نقش مخرب آن بر زندگی مردم
«فساد بهنظر من نقش اساسی را دارد. به دلیل آنکه هر اندازه جامعه با مشکلات بیشتری روبهرو باشد، فساد میتواند سود بیشتری را نصیب گروهی از افراد بکند».
فساد و نقش مخرب آن بر زندگی مردم
«فساد بهنظر من نقش اساسی را دارد. به دلیل آنکه هر اندازه جامعه با مشکلات بیشتری روبهرو باشد، فساد میتواند سود بیشتری را نصیب گروهی از افراد بکند».
فکوهی در ادامه سخنان خود با اشاره به نقش مخرب فساد در زندگی اجتماعی مردم، تصریح میکند: چه کسانی بیشترین مخالفت را با «برجام» و عادی شدن روابط ایران با همسایگان و با کشورهای اروپایی داشتند و دارند؟ کسانی که با بازگشت تحریم میتوانند سودهای نجومی را به جیب خود واریز کنند و البته با این کار کل نظام را با خطر فروپاشی روبهرو کنند. چه کسانی با اقدامات خود مانع از بالا رفتن آبرو و اعتبار ایران در روابط بینالمللی میشوند؟
کسانیکه در تنش با جهان از سودهای سرشار برخوردار میشوند. فساد حرف اول و آخر را میزند. اما چیزی که باید همه مسئولان و حتی افراد فاسد به آن توجه کنند، این است که بهدلیل توسعهای که ایران شاهدش بوده است و سرریز این توسعه و توزیع عمومی آن بر پهنه سرزمین، یعنی پراکنش زیادی که داشته است، نمیتوان ایران را بر اساس الگوهای فاسدی که مثلا ما در ترکیه، یا در روسیه یا در چین میبینیم، اداره کرد.
البته شک زیادی هست که ما روزی بتوانیم فساد را کاملا از میان ببریم، زیرا در هیچ کشوری این اتفاق نیفتاده است. اما هر اندازه کشور توسعه بیشتری بیابد، اصولا رفتارهای فسادانگیز کمتر میتوانند به انجام برسند.
فساد بیشتر از هر کجا در پهنههای سرزمینی رشد و توسعه نیافته و در میان مردمانی با سرمایه فرهنگی پایین امکانپذیر است.
وی اظهار میدارد: امروز که اکثریت بزرگ جمعیت ما را جوانان و آن هم بخش بزرگی از جوانان تحصیلکرده تشکیل میدهند که در پهنه سرزمین پراکنش دارند، امکان مدیریت مبتنی بر رفتارهای فسادبرانگیز و یا نولیبرالیسم که خود بستری مناسب برای فساد اقتصادی است، وجود ندارد، مگر با به خطر انداختن هر چه بیشتر کل سیستم.
فساد سیستماتیک و لزوم توسعههای اجتماعی و فرهنگی
این جامعه شناس تصریح میکند: همه اشکال فساد در همه کشورها، سیتماتیک است؛ اما این سیستماتیسم بنا بر مورد کاهش یافته یا افزایش مییابد. اگر ما فساد سیستمی نداشته باشیم، صرفا با رفتارهای غیرقانونی و دزدی و اختلاسهای فردی سر و کار داریم که به آنها فساد گفته نمیشود.
فساد سیستماتیک و لزوم توسعههای اجتماعی و فرهنگی
این جامعه شناس تصریح میکند: همه اشکال فساد در همه کشورها، سیتماتیک است؛ اما این سیستماتیسم بنا بر مورد کاهش یافته یا افزایش مییابد. اگر ما فساد سیستمی نداشته باشیم، صرفا با رفتارهای غیرقانونی و دزدی و اختلاسهای فردی سر و کار داریم که به آنها فساد گفته نمیشود.
فساد همواره دارای ساختار است؛ حال این ساختار میتواند مبتنی بر نظامهای خویشاوندی و مافیایی باشد (مثل ایتالیا) یا مبتنی بر نظامهای سیاسی (نظیر روسیه) یا حزبی (نظیر چین) یا سرمایهداری (نظیر آمریکا) یا ترکیب ناهمگن از اینها (نظیر اکثر کشورهای جهان سومی). ما هم در این رده قرار میگیریم.
مبارزه با فساد نیاز به برنامهریزی کوتاهمدت ودرازمدت دارد. اما قانونی داریم و آن این است که هر اندازه توسعه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بیشتری در یک کشور اتفاق بیفتد و به خصوص این توسعه روی پهنه سرزمین توزیع مناسبی شده باشد و همه فضاها را در بر بگیرد، ساختارهای فساد ضعیفتر و محدودتر میشوند.
منبع: روزنامه قانون
۰