مساله بغرنج خندیدن

مساله بغرنج خندیدن

کتاب‌های طنز تالیفی در ایران نیز بیشتر همان نوشته‌هایی است که روزگاری طنزنویسی در مطبوعه‌ای به چاپ رسانده و حالا با کنار هم گذاشتن آنها، سر و شکل کتاب به نوشته‌هایش داده. حاصل این تلاش‌ها البته کیفیات متفاوتی دارد.

کد خبر : ۷۳۸۹۲
بازدید : ۲۳۲۰
مساله بغرنج خندیدن
المیرا حسینی | امبرتو اکو در رمان «نام گل سرخ» دست روی مساله مهمی می‌گذارد: خندیدن. در کلیسا خندیدن مذموم شناخته می‌شود و کسانی که می‌خواهند به بخشی از کلیسا مراجعه کنند و به کتاب ممنوعه‌ای در مورد خنده و کمدی دسترسی یابند، به طرز عجیبی می‌میرند.
دیالوگ‌های طولانی که ضمن تعریف داستان، به شکل مناظره بیان می‌شوند، نشان می‌دهد که ذهن این متفکر و نویسنده تا چه حد درگیر این مساله بوده است. البته که این اتفاق محدود به زمان و مکان خاصی که اکو از آن سخن به میان می‌آورد، نیست.
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران و جهان که بیندازیم، رد پای طنز را در آثار بزرگان و تحسین‌شدگان می‌بینیم. اما با این وجود، همچنان می‌توان گفت: این عامه مردم هستند که با طنز ارتباط می‌گیرند.
شاید روشنفکران نگاه طنزآمیز حافظ را ستایش کنند و عبید زاکانی را طنازی باهوش بپندارند، اما این را می‌توان به حساب گذر ایام و تثبیت شدن این افراد در تاریخ ادبیات گذاشت، زیرا این دسته همچنان نگاه‌شان معطوف به نوشته‌های جدی‌تر است؛ اتفاقی که البته نه مختص این دوران است و نه جغرافیا.

از کجا شروع شد؟
شاید نگاهی به تفاوت‌هایی که میان کمدی و تراژدی وجود دارد، بتواند ما را نسبت به علت این ترجیح آگاه کند. گفته می‌شود که معمولا قهرمان تراژدی انسانی است که از لحاظ اجتماعی در نقطه بالایی است در حالی که در کمدی شخصیت اصلی از میان اجتماع برگزیده می‌شود.
همچنین نویسنده در تراژدی روی منحصربه‌فرد بودن قهرمان تاکید دارد و در کمدی بر عامیانه بودن شخصیت. قهرمان کمدی با استاندارد اجتماعی و قهرمان تراژدی با استاندارد اخلاقی سنجیده می‌شود. همین مساله برخاستن شخصیت داستان از میان عامه، می‌تواند کمدی و طنز را برای مردم عادی دوست‌داشتنی کند.
قهرمانی که واقعا قهرمان نیست و ممکن است همان عیب و ایراد‌ها و اشتباهاتی را داشته باشد که آن‌ها دارند. به عقیده شهرام زرگر، مترجمی که نام او را پای ترجمه نمایشنامه‌های طنز نیل سایمون دیده‌ایم، این برخورد قدمتی ۲۵۰۰ ساله دارد: «این مقوله جدی گرفته نشدن کمدی مربوط به دوران مدرن یا کشور ما نیست.
از زمان شکل گرفتن تئاتر یونانی شاهد هستیم که تراژدی برای افرادی مثل ارسطو قابل‌تر بوده است که در فن شعر به آن بپردازد. البته گفته می‌شود که بخش کمدی فن شعر گم شده ولی فکر می‌کنم که خیلی برای ارسطو هم تاکید روی کار افرادی، چون آریستوفان مهم نبوده یا بعدتر برای کسانی که کار‌های ارسطو را تکثیر یا بازگو می‌کردند، کمدی اهمیتی نداشت.»

جریان متاخر طنز
در ایران اگر بخواهیم به جریان متاخرتر طنز نظر بیندازیم، نقطه عطف دوران مشروطه است که علی‌اکبر دهخدا در میان طنزنویسان آن دوره یکی از شاخص‌ترین‌هاست. دوران پیش از انقلاب و مجله توفیق، دوران پس از انقلاب و نشریه گل‌آقا از تاثیرگذارترین نشریاتی بودند که هم طنزپردازان را به مردم معرفی کردند و هم در تلاش بودند تا آن ارتباط طلایی طنز با عامه مردم را حفاظت کنند.
در دوران اصلاحات نیز که مطبوعات دست و بال‌شان در نقد بازتر بود، نویسندگان دیگری گل کردند. اتفاقی که بعد‌ها و با اعمال محدودیت‌های تازه، سر و شکلش را از دست داد. البته در این میان رویگردانی مردم از نشریات کاغذی بی‌تاثیر نبود. سال‌هاست مطبوعات سعی می‌کنند بار طنز را به دوش بکشند.
تلاش‌هایی که می‌تواند پاشنه آشیل‌شان باشد و دردسرساز. کتاب‌های طنز تالیفی در ایران نیز بیشتر همان نوشته‌هایی است که روزگاری طنزنویسی در مطبوعه‌ای به چاپ رسانده و حالا با کنار هم گذاشتن آنها، سر و شکل کتاب به نوشته‌هایش داده. حاصل این تلاش‌ها البته کیفیات متفاوتی دارد.
اوضاع در مورد آثار ترجمه بهتر است. گویا همین که اثر طنزی جغرافیایی دیگر را به نقد بکشد، باعث می‌شود راحت‌تر به چاپ برسد. ترجمه داستان‌های کوتاهی از دیوید سداریس، طنزنویس نیویورکر، از جمله آنهاست. از میان این آثار، کتابی که خوب دیده شد و به فروش رفت، «اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول بود.
اتفاقا داستان زندگی این نویسنده بر این گفته که جدی گرفته نشدن طنز جغرافیا نمی‌شناسد، صحه می‌گذارد، چراکه در سی سالگی و پس از آنکه هیچ ناشری زحمت چاپ رمانش را نپذیرفت، به زندگی خود پایان داد و سال‌ها پس از مرگ او بود که کتاب به چاپ رسید و پرآوازه شدما با همه این احوالات همچنان عامه‌پسند بودن نوشته‌های طنز، آن‌ها را در میان روشنفکران از درجه اعتبار ساقط می‌کند. اتفاقی که از ۲۵۰۰ سال پیش تاکنون تغییر چندانی در روند آن رخ نداده است.

عامه‌پسند یا عوام‌پسند؟
شهرام زرگر معتقد است؛ توافق ناگفته‌ای که از گذشته در میان روشنفکران بوده، همچنان برقرار است و می‌گوید: «در دوره معاصر هم توافقی ناگفته وجود دارد که کار‌هایی که جدی‌تر و عبوس‌تر هستند، به بنیان‌های اساسی زندگی خیلی بیشتر توجه می‌کنند و تاثیرگذارترند تا کار‌های کمدی. اما شخصا فکر می‌کنم کار‌های کمدی هم می‌توانند از بنیان رادیکال و اصلاح‌طلبانه باشند و در مخاطب تغییر و تکانه به وجود بیاورند.
این توافق ناگفته جغرافیا هم برنمی‌دارد و همه جا تصورشان این است که کار هر چه از جهت پذیرش عام خاص‌پسندتر و محدودتر باشد، روشنفکرانه‌تر است. از این منظر، کار‌هایی که عوامانه هستند، طبیعتا جایگاه متعالی چندانی ندارند ولی من می‌گویم چه اشکالی دارد عامه مردم و قاعده جامعه از یک کار استقبال کنند؟»
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید