شعر و متن ادبی جالب درباره شب یلدا
شب یلدا و متن زیبا برای شب یلدا و متن ادبی مناسبتی و اس ام اس شب یلدا و اس ام اس شب یلدا و تنهایی و نوشته های مناسبتی و اشعار شاعران پارسی در مورد شب یلدا
کد خبر :
۶۵۶۶۶
بازدید :
۶۹۲۹۳
شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود.
یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود. خانوادههای ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوهها و رایجتر از همه هندوانه و انار را مهیا و دور هم سرو میکنند. پس از سرو تنقلات، قصهگویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فالگیری با دیوان حافظ رایج است.
یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود. خانوادههای ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوهها و رایجتر از همه هندوانه و انار را مهیا و دور هم سرو میکنند. پس از سرو تنقلات، قصهگویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فالگیری با دیوان حافظ رایج است.
شعرخوانی با دیوان حافظ و قصه گویی همان طور که گفتیم یکی از رسوم زیبای این شب است.در این گزارش اشعاری راجع به شب یلدا از شاعران نامی ایران زمین و دیگر شاعران را با هم میخوانیم:
سعدی
زهی رفیق که با، چون تو سروبالاییست
که از خدای بر او نعمتی و آلاییست
هر آنکه با تو دمی یافته ست در همه عمر
نیافته ست اگرش بعد از آن تمناییست
هر آنکه رای تو معلوم کرد و دیگر بار
برای خود نفسی میزند نه بس راییست
نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی
نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست
مرا و یاد تو بگذار و کُنج تنهایی
که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست
به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود
به اضطرار توان بود اگر شکیباییست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست، یلداییست
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
مگر کسی که اسیر کمند زیباییست
*****************************
که از خدای بر او نعمتی و آلاییست
هر آنکه با تو دمی یافته ست در همه عمر
نیافته ست اگرش بعد از آن تمناییست
هر آنکه رای تو معلوم کرد و دیگر بار
برای خود نفسی میزند نه بس راییست
نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی
نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست
مرا و یاد تو بگذار و کُنج تنهایی
که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست
به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود
به اضطرار توان بود اگر شکیباییست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست، یلداییست
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
مگر کسی که اسیر کمند زیباییست
*****************************
حافظ
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام، ظلمت شب یلداست
نور ز. خورشید جوی بو که برآید
بر در اربابِ بی مروتِ دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح، متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
*****************************
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام، ظلمت شب یلداست
نور ز. خورشید جوی بو که برآید
بر در اربابِ بی مروتِ دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح، متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
*****************************
خواجوی کرمانی
دیگران را عیش و شادی گر چه در صحرا بُوَد
عیش ما هر جا که یار آنجا بود، آنجا بود
هر دلی کز مهر آن مه روی دارد ذرهای
در گداز آید چو موم ار فی المثل خارا بود
سنبلت زان رو ببالا سر فرود آورده است
تا چو بالای تو دائم کار او بالا بود
هست در سالی شبی ایام را یلدا و لیک
کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
تنگ چشمان را، نیاید روی زیبا در نظر
قیمت گوهر چه داند هر که نابینا بود
از نکورویان هر آنچ آید نکو باشد،
عیش ما هر جا که یار آنجا بود، آنجا بود
هر دلی کز مهر آن مه روی دارد ذرهای
در گداز آید چو موم ار فی المثل خارا بود
سنبلت زان رو ببالا سر فرود آورده است
تا چو بالای تو دائم کار او بالا بود
هست در سالی شبی ایام را یلدا و لیک
کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
تنگ چشمان را، نیاید روی زیبا در نظر
قیمت گوهر چه داند هر که نابینا بود
از نکورویان هر آنچ آید نکو باشد،
ولی یار زیبا گر وفاداری کند زیبا بود
*************************
*************************
پروین اعتصامی
ای دل عبث مخور غم دنیا را
فکرت مکن نیامده فردا را
فکرت مکن نیامده فردا را
کُنج قفس چو نیک بیندیشی
چون گلشن است مرغ شکیبا را
بشکاف خاک را و ببین آنگه
بی مهری زمانهی رسوا را
این دشت، خوابگاه شهیدانست
فرصت شمار وقت تماشا را
از عُمر رفته نیز شماری کن
مشمار جُدی و عقرب و جوزا را
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را
*************************
مستشار نظامی
چون گلشن است مرغ شکیبا را
بشکاف خاک را و ببین آنگه
بی مهری زمانهی رسوا را
این دشت، خوابگاه شهیدانست
فرصت شمار وقت تماشا را
از عُمر رفته نیز شماری کن
مشمار جُدی و عقرب و جوزا را
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را
*************************
مستشار نظامی
مهتاب گاهواره رویای مشرقی ست
سرما حریف قصهی مادربزرگ نیست
دستش لحاف کرسی گرمای مشرقی ست
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
حافظ دوای روح و مسیحای مشرقی ست
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور
طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی ست
حالا که دوستان همه جمعند، دف بیار
چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی ست
یلدا شب یکی شدن آفتاب و ماه
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی ست
سرما حریف قصهی مادربزرگ نیست
دستش لحاف کرسی گرمای مشرقی ست
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
حافظ دوای روح و مسیحای مشرقی ست
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور
طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی ست
حالا که دوستان همه جمعند، دف بیار
چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی ست
یلدا شب یکی شدن آفتاب و ماه
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی ست
یلدامبارک
*****************************************
بهزاد صادقیان
چه پاییزی، چه احساسی، چجوری میتپه قلبم
زمستون میرسه از راه و من عاشقتر از قبلم
انار و سیب و احساسم نماز و آیه الکرسی
چه بی اندازه خوشحالم که تو حالم رو میپرسی
هوای گرم این خونه هوای سرد دستام و
نگاه تو، خیال من همون حسی که میخوام و
الا یا ایها الساقی بیا همپای من با من
کتاب حافظ و قرآن بیا دیوونه شو تا من
یه موسیقی پر از بوسه من و قلبی که میخونه
من و امواج موی تو کنار بغض این خونه
هنوزم دست من سرده هنوز آغوش من تنهاست
همه شب هام بدون تو برای من شب یلداست
زمستون میرسه از راه و من عاشقتر از قبلم
انار و سیب و احساسم نماز و آیه الکرسی
چه بی اندازه خوشحالم که تو حالم رو میپرسی
هوای گرم این خونه هوای سرد دستام و
نگاه تو، خیال من همون حسی که میخوام و
الا یا ایها الساقی بیا همپای من با من
کتاب حافظ و قرآن بیا دیوونه شو تا من
یه موسیقی پر از بوسه من و قلبی که میخونه
من و امواج موی تو کنار بغض این خونه
هنوزم دست من سرده هنوز آغوش من تنهاست
همه شب هام بدون تو برای من شب یلداست
یلدا مبارک
********************************************
دوبیتی های یلدایی
ملا محسن فیض کاشانی
منت زلف تو طوق گردنم بادا کزو
حال دلها بر تو در شبهای یلدا روشن است
کلیم کاشانی
شب یلداست هر تاری ز. مویت، وین عجب کاری
که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا را
سلمان ساوجی
روز فراق تو که نبینم جمال تو
با من حکایت شب یلدا کند همی
روز فراق تو که نبینم جمال تو
با من حکایت شب یلدا کند همی
ادیب صابر
من از روز جـزا واقـف نبـودم
شــب یلـــدای هجــران آفریـدنـد
فروغی بسطامی
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
وحشی بافقی
ما حال خویش را بی سرو بی پا نوشته ایم
روز فراق را شب یلدا نوشته ایم
****************************
دوبیتیهای عاشقانه
یلدای چشمهای تو برفیترین شب است
یلدای چشمهای تو طوفان میآورد
امشب تمام وسوسهها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان میآورد!
*****
آتش گرفته دفتر شعرم به اسم تو
فالی نمانده تا به تو یلدایی اش کنم
بی خود به فال نیک نگیر این ترانه را
عشقی نمانده تا به تو لیلاییاش کنم
*****
یلدا دوباره شعر و غزل را بهانه کرد
با چند جملهی متغیر بدون حرف
با ساختار ذهنیتی پوچ و منحرف
مبهوت در سپیدی دستان خیس برف
*****
شب یلدا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه، هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
*****
بیا ماه من و یلدای من باش
شب بارانیه دی ماه من باش
بیا زیباترین مجنون این شب
یه عمری با من و لیلای من باش
************************************************
متن ادبی تبریک شب یلدا
از یلدا بپرس راز شب زنده داری عاشقان را. از یلدا بپرس که چگونه ستارگان بلندبخت، از آغاز زمین بی وقفه در شبها سوسو زده و چراغ راه زندگی بوده اند. بپرس که امید به دیدار صبح و ظفر چه اصالتی دارد؛ پیروزی نور بر تاریکی را چه حکمتی است؛ چیرگی امید بر نومیدی و ظلمت چه حقیقتی است؟ یلدا میداند که انهدام سلطه تاریکی چگونه است. شاهد همیشگی زمستان است یلدا؛ که مژده دوباره رسیدن بهار را در طویلترین و چراغانیترین شب زمین ندا میدهد.
***************************
امشب آخرین دقیقه آذرماه را ورق میزنیم و شمعهای روشن زرد پاییز را فوت میکنیم. شب آغاز زمستان است، چراغ خانهها هنوز بیدارند و خانه نشینان گرد آتش گرم دوستی، نشسته اند و خاطرات دیروز را پلک میزنند. آن طرف هندوانهای که ضربات چاقو خون سرخش را جاری کرده و این طرف مادر بزرگ که تسبیح فیروزهای رنگش را بارها مرور میکند. همه گرد هم آمده اند تا از روزهای خوب خدا سخن بگویند و به بهانه یلدا این طولانیترین شب سال، فارغ از پیچ و خمهای زندگی همدیگر را به شنیدن خاطرات خوب خویش میهمان کنند.
***********************************
باور به نور و روشنایی است
که شام تیره از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
که شام تیره از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
************************************
یک دقیقه بیشتر
برایِ آرزوهایمان
بیا این یلدا اینچنین آرزو کنیم:
آرزوهایِ من هرچه که هست باشد؛ تو خدایِ من مثلِ دانههای انارت.
آن شیرینترین هایش را برایمان براورده کن
به بلندایِ این شب برایِ من و هر آنکه هست
لبخندها و شادی هایِ بلند بیار.
یلدا مبارک
*********************************************
آخرین دقایق آذرماه را ورق میزنیم و شمعهای روشن زرد پاییز را فوت میکنیم. شب آغاز زمستان است، چراغ خانهها هنوز بیدارند و خانه نشینان گرد آتش گرم دوستی، نشسته اند و خاطرات دیروز را پلک میزنند. آن طرف هندوانهای که ضربات چاقو خون سرخش را جاری کرده و این طرف مادر بزرگ که تسبیح فیروزهای رنگش را بارها مرور میکند. همه گرد هم آمده اند تا از روزهای خوب خدا سخن بگویند و به بهانه یلدا این طولانیترین شب سال، فارغ از پیچ و خمهای زندگی همدیگر را به شنیدن خاطرات خوب خویش میهمان کنند.
*********************************************
آخرین دقایق آذرماه را ورق میزنیم و شمعهای روشن زرد پاییز را فوت میکنیم. شب آغاز زمستان است، چراغ خانهها هنوز بیدارند و خانه نشینان گرد آتش گرم دوستی، نشسته اند و خاطرات دیروز را پلک میزنند. آن طرف هندوانهای که ضربات چاقو خون سرخش را جاری کرده و این طرف مادر بزرگ که تسبیح فیروزهای رنگش را بارها مرور میکند. همه گرد هم آمده اند تا از روزهای خوب خدا سخن بگویند و به بهانه یلدا این طولانیترین شب سال، فارغ از پیچ و خمهای زندگی همدیگر را به شنیدن خاطرات خوب خویش میهمان کنند.
یلدا مبارک
*************************************
یلدا، مجالی است برای تکرار هر آنچه روزگاری، سرمشق خوبی هایمان بوده اند و امروز بر روی طاقچه عادت هایمان غبار میگیرند و فراموش میشوند. مجالی است برای دیدن عزیزانی که تصویر و صدایشان در پس مشغلههای زندگی رنگ باخته اند. مجالی است برای نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها. یلدا مجالی است؛ مجالی برای من، مجالی برای تو، تا همگی، لحظههای شیرین با هم بودن را تجربه کنیم
یلدا مبارک
**********************************
یلدای چشمهای تو برفیترین شب است
یلدای چشمهای تو طوفان میآورد
امشب تمام وسوسهها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان میآورد!
یلدای چشمهای تو برفیترین شب است
یلدای چشمهای تو طوفان میآورد
امشب تمام وسوسهها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان میآورد!
پیشاپیش شب یلدا مبارک
******************************************
یلدا، تو که مى آیى، بزرگ ترهاى شاید فراموش شده.
دوباره به جوان ترهاى مهمان، به گرمى لبخند مى زنند.
دوباره به جوان ترهاى مهمان، به گرمى لبخند مى زنند.
یلداتان مبارک
*************************************
چنین با شور و نغمه - شعر و دستان خرامان میرســد از ره زمستان شمردم مـن ز چلّـــه تا به نـــوروز نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز! کنـــــون معکــوس بشمارید یاران که در راه است فصـــل نوبهاران ..
یلدا مبارک
******************************************
یاد آن شبها و یلداها بخیر برف بازی و سرماها بخیر کرسی و مادربزرگ و قصهها آن تخیلها و رویاها بخیر دستهای بی حس و سرمازده کرسی و مطبوع و گرماها بخیر آن تنقلها، لواشکها ترش نان شیرین و کدو حلوا بخیر مردم دریا دل آن روزگار پاک بازی و سوداها بخیر جایشان خالیست اکنون پیش ما یاد آن بگذشتگان ما بخیر …
******************************************
یاد آن شبها و یلداها بخیر برف بازی و سرماها بخیر کرسی و مادربزرگ و قصهها آن تخیلها و رویاها بخیر دستهای بی حس و سرمازده کرسی و مطبوع و گرماها بخیر آن تنقلها، لواشکها ترش نان شیرین و کدو حلوا بخیر مردم دریا دل آن روزگار پاک بازی و سوداها بخیر جایشان خالیست اکنون پیش ما یاد آن بگذشتگان ما بخیر …
۰