قتل جوان بسیجی در هواخواهی از صاحبکار

قتل جوان بسیجی در هواخواهی از صاحبکار

خیلی سختی کشیدم. اگر آدم خلافکاری بودم که کارگری نمی‌کردم. من از سر نادانی و ناآگاهی این کار را کردم و از اولیای‌دم درخواست دارم به خانواده‌ام رحم کنند و من را در این سن کم قصاص نکنند.

کد خبر : ۱۰۴۱۷۴
بازدید : ۵۹۴۶

پسر نوجوانی که در درگیری با یک بسیجی او را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. متهم که نوجوانی زیر ۱۸ سال است، به قتل اعتراف کرد و مدعی شد قصدی برای کشتن نداشته و ضربه را بدون نیت قبلی وارد کرده است.

بر‌اساس مدارک موجود در پرونده این قتل یک سال قبل اتفاق افتاد و مأموران در جریان آن قرار گرفتند. شواهد نشان می‌داد سجاد عضو پایگاه مقاومت بسیج انصارالامام تهران بوده که پس از درگیری با چند پسر جوان به قتل رسیده است.

مأموران پلیس پس از بازبینی دوربین مداربسته یکی از بانک‌ها در اطراف محل جنایت دریافتند جوان بسیجی پس از صحبت با سه جوان از سوی آن‌ها مورد حمله قرار گرفته است. پس از آن مأموران سراغ برادر قربانی رفتند و او در توضیح ماجرا گفت: برادرم به سه پسر جوان که هم‌محله‌ای ما بودند، به خاطر متلک‌گویی به یک زن تذکر داده و آن‌ها را امر به معروف کرده بود.

به نظرم آن‌ها از سجاد کینه داشتند و برادرم را به قتل رسانده‌اند. به‌این‌ترتیب سه متهم در منطقه خاک‌سفید تهران بازداشت شدند و به درگیری با جوان بسیجی اعتراف کردند. در بررسی‌های بعدی مشخص شد که یکی از متهمان به نام شهرام ضربه‌های مرگ‌بار را به سینه و پهلوی جوان بسیجی زده است؛ اما دو متهم دیگر نیز در آن درگیری حضور داشتند.

شهرام در توضیح ماجرا گفت: من به‌عنوان پیک موتوری در یک آشپزخانه کار می‌کنم. صاحب رستوران با خودرواش در حال بردن غذا برای یکی از مشتری‌ها بود که آینه خودرواش با دست یک زن عابر برخورد کرد و همین موضوع باعث درگیری او با زن جوان شد. وقتی من و برادر صاحب رستوران به محل رفتیم، یک جوان بسیجی وارد ماجرا شد و با هم درگیر شدیم

آن روز درگیری تمام شد؛ اما فردای آن روز همراه صاحب آشپزخانه و برادرش بودم که آن جوان را دوباره دیدیم و درگیری آغاز شد و این‌بار من با چاقویی که داشتم به او ضربه‌ای زدم. پلیس یک بار دیگر فیلم دوربین مدابسته محل قتل را مورد بررسی قرار داد و از روی حرکت دست‌ها و سایر اتفاقاتی که در آن فیلم ضبط شده بود، مسجل شد ضرباتی را که منجر به مرگ سجاد شده، شهرام وارد کرده است.

البته ضربات دیگری نیز بر پیکر مقتول وارد شده بود که دو متهم دیگر آن‌ها را زده بودند. این در حالی بود که خانواده سجاد با طرح شکایتی خواستار قصاص متهم شدند.

با اعتراف متهمان برای شهرام به اتهام مباشرت در قتل و برای دو برادر متهم به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده‌شان به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده و پرونده در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران که شعبه رسیدگی‌کننده به جرائم اطفال است، مورد بررسی قرار گرفت.

در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه اولیای‌دم مقتول در جایگاه حاضر شدند. آن‌ها درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او قبول کرد که در درگیری شرکت داشته و ضربات را وارد کرده است؛ اما گفت قصدی برای قتل نداشته است.

متهم گفت: دو برادر صاحب آشپزخانه هستند که بهرام یکی از برادر‌ها با خودروی پژو ۴۰۵ در پخش غذا کمک می‌کند. آن روز بهرام مثل من سفارش داشت که بعد از بهرام شنیدم آینه خودرواش با دست زن جوانی که در حال صحبت با تلفن بود، برخورد و زن جوان شروع به جیغ و فریاد کرد.

در این صحنه ابتدا یک نانوا و سپس صاحبان چند مغازه و اهالی محل به هواخواهی زن جوان آمدند و باعث خسارت‌زدن به خودروی پژوی بهرام شدند. سپس بهرام دور شد و ماجرا را به صورت تلفنی به من، برادرش و آشپزمان خبر داد.

وقتی بهرام با ما تماس گرفت، خودمان را به محل رساندیم و درگیری دوباره شروع شد، مردم دور ما حلقه زده بودند که من از روی نادانی چاقو را از جیبم بیرون کشیدم و مرد جوان که قصد داشت با میانجیگری به درگیری پایان دهد، با ضربه چاقوی من شهید شد.

وقتی پسر جوان روی زمین افتاد پا به فرار گذاشتیم و فکر می‌کردیم او زنده باشد و سپس من غذایی را که همراهم بود، به آدرس سفارش‌دهنده بردم و پس از آن به خانه رفتم و بعد از آن از طریق دوستانم شنیدم که پسر جوان شهید شده است.

فردای آن روز به آشپزخانه رفتم که پلیس من را دستگیر کرد. من اصلا خودم متوجه نشدم ضربات چطور وارد شده است و فکر نمی‌کردم ضربات را من زده باشم. هنوز هم یادم نمی‌آید دقیقا چه اتفاقی افتاده است. ضمن اینکه موضوع درگیری به من ربطی نداشت.

من برای حمایت از صاحبکارم وارد درگیری شدم. متهم در پاسخ به این سؤال که آیا می‌دانست مجازات قتل قصاص است، گفت: من حتی نمی‌دانستم مرتکب قتل شدم. اصلا تصور درستی از آنچه اتفاق افتاده بود، نداشتم. من کسی هستم که از کودکی کار کردم تا کمک‌خرج خانواده‌ام باشم.

خیلی سختی کشیدم. اگر آدم خلافکاری بودم که کارگری نمی‌کردم. من از سر نادانی و ناآگاهی این کار را کردم و از اولیای‌دم درخواست دارم به خانواده‌ام رحم کنند و من را در این سن کم قصاص نکنند.

بعد از گفته‌های متهم روان‌شناس مشاور نیز نظریه خود را اعلام کرد و سپس وکیل‌مدافع متهم در جایگاه قرار گرفت و خواستار اعمال ماده ۹۲ به نفع موکلش شد و گفت با توجه به نوجوان‌بودن متهم درخواست دارد قصاص از او ساقط شود. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید