پاسنگر پناهگاهی سنگی در خرم آباد
ابزار به دست آمده از پناهگاه سنگی پاسنگر به دو دوره فرهنگی برادوستین و زارزین تعلق دارد.
این غار یا پناهگاه سنگی در جنوبغربی دره خرمآباد قرار دارد. ابزار به دست آمده از این مکان باستانی به دو دوره فرهنگی برادوستین و زارزین تعلق دارد.
مطالعه ابزار پناهگاه پاسنگر به لحاظ شناخت تحول تکنولوژی در دو برهه از تاریخ زندگی بشر در زاگرس بسیار مهم و ارزشمند است. به علاوه این مطالعات نشان داده که سازندگان میکرولیت ها در این زمان یک نوع تکنولوژی تازه را با مهارت و استادی تمام آغاز کردهاند که بعدها به تیغه های کوچک و بسیار ماهرانه در دوره تولید غذا منجر شده است.
بنابراین، مطالعه ابزار این پناهگاه، علاوه بر وجوه ارزشمند فوق از نظر شناخت تکنیک ساخت ابزار و اثبات پیوند زیستی در پایان دوره زارزی (پایان دوره شکار و گردآوری که احتمالا با ذخیره موادغذایی مخصوصا دانه های خوراکی نیز همراه بوده است) و مراحل تکاملی این ابزار در دوره بعدی که تولید غذا نامیده میشود بسیار ثمربخش و سودمند بوده است.
در نتیجه با درنگی اندیشمندانه میتوان فهمید که غار پاسنگر احتمالا در آستانۀ تکمیل چرخه طبیعی داشت، کاشت و برداشت، متروک شده است.
بهره گیری مطلوب از پیشینه تجربی ارزشمند و اتکا به چنین فرهنگی غنی و ریشه دار است که مردمان زاگرس را قادر میسازد تا در فاصله زمانی 12 تا 13 هزار سال پیش به استفاده از دانه های خوراکی روی آورند و در حدود 11 هزار سال پیش بر اهلیکردن حیوانات دست یافتند.
نتیجه مطالعات نشان می دهد که ساکنان زاگرس میانی یعنی لرستان در هزاره نهم پیش از میلاد علاوه بر دارا بودن معیشتی مبتنی بر کشاورزی و دامداری با هنر معماری نیز آشنایی داشتهاند و با بریدن و خشتکردن رسوبات طبیعی خانه هایی تک اطاقی با ابعاد 2*2.5 متر ساخته اند. این ساخت و سازها خود هسته تشکیل نخستین روستاها در کوهپایه ها به شمار می رود.
کشف فلز (مس) توسط مردمان زاگرس میانی در هزاره هفتم پیش از میلاد افق تازهای به روی مردمان این قسمت از ایران گشوده است و از این زمان به بعد است که فرهنگ رو به تکامل این مردمان سرعت و شتاب لازم را مییابد و در هزاره چهارم قبل از میلاد با ورود به مرحلهای جدید به اوج میرسد.
در آستانه عصر فلز قبایل ساکن زاگرس مرکزی نیز پا به پای مردمان هم نژاد خود که از کوه ها فرود آمدهاند و دشت های حاصلخیز سوزیانا یا جلگه های غنی بین النهرین را از طریق چمچال دامنه های غربی زاگرس اشغال کرده بودند به قدرت و اعتبار شایان توجهی دست مییابند.
رابطه مردمان زاگرس میانی که کاسی یا کوسی نامیده شدهاند با مردمان ساکن کانونهای مترقی دنیای آن زمان مخصوصا ایلام و سومر رابطه ای بسیار تعیین کننده و تنگاتنگ بوده است. پیوند ریشه دار فرهنگی سیاسی، اقتصادی کاسیان با مردمان ساکن ایلام علاوه بر خویشاوندی و قرابت نژادی، بر یک همبستگی سیاسی و نوعی وحدت ملی-مذهبی نیز استوار بوده است.
ضرورت حفظ این هویت تاریخی مشترک سبب شده که کوسیان گاه در ستیزهای سرنوشت ساز نیروهایی جنگنده و پرتوان در اختیار ایلامیان بگذارند. پارهای متون تصریح کردهاند که کاسیان برای دفاع از تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و هویت ملی-مذهبی کشور کوهستان (ایلام) که خود تابع آن بودهاند، گاه نیرویی در حدود 13 هزار تیرانداز کماندار به یاری جنگاوران ایلام گسیل داشته اند.
این چنین حضوری نیرومند دوش به دوش دیگر جنگاورانی که از حیثیت ملتی بزرگ و مقدسات و مرزهای سرزمینی غنی دفاع کردهاند، نه آغاز مجاهدات سرسختانه مردمان زاگرس در تحقق این اهداف متعالی بوده است و نه، پایان آن، بلکه گوشه ای از همراهی های زلال و صمیمانه و کوشش های بی دریغ آنان در کنار دیگر مردمان ایران بوده و هست تا همواره اقتداری تحسین انگیز و غرورآفرین و استقلالی جاودان را به خصوص در دوره های تاریک تاریخ این سرزمین به ارمغان آورد.
منبع: ایسنا