ناگفته‌های سفر روحانی به «زمستان‌ یورت»

کد خبر : ۳۹۲۱۳
بازدید : ۱۸۸۱
«آنهایی که به رئیس‌جمهوری حمله کردند خداوکیلی از معدن‌چیان نبودند، چون ما همگی بالا بودیم و می‌خواستیم حرف‌مان را بزنیم تا دردمان درمان شود. عده‌ای آمده بودند که کار را خراب کنند و متأسفانه نگذاشتند من بگویم چه دردهایی داریم.»

هفته‌نامه جامعه پویا نوشت: «عصر ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ خبری روی خط خبرگزاری‌ها قرار گرفت که فاجعه‌ای عظیم را گزارش می‌کرد. اولین خبر حاکی از آن بود معدن «زمستان‌یورت» در آزادشهر گلستان منفجر شده و بیش از ۴۰ معدنچی در آن گرفتار شده‌اند و تعدادی جسد نیز بیرون آورده شده است. عمق فاجعه آن‌ قدر بود که در اوج رقابت‌های انتخاباتی و زمانی که ثانیه‌ها آرای مردمی را به‌ نفع یا زیان کاندیداها بالا و پایین می‌کرد، این خبر تب داغ رقابت انتخاباتی را کنار بزند و سر خط خبرها قرار گیرد. گزارش اولیه هر چند عصر روی خبرگزاری‌ها قرار گرفت اما اخبار رسیده نشان می‌داد این معدن ساعت ۹ صبح منفجر شده و تا بعدازظهر گزارشی از آن بیرون نیامده بود. سه روز بعد از این حادثه حسن روحانی رقابت‌های انتخاباتی را رها کرد و به معدن یورت رفت. فیلمی از آن سفر منتشر شد که مردی با خطوط عمیق روی صورت که غم و خشم را نشان می‌داد، فریاد می‌زد آقای رئیس‌جمهور من درد دارم می‌خواهم حرف بزنم اما حمله به ماشین رئیس‌جمهوری که عده‌ای می‌گفتند توسط معدن‌چیان اتفاق افتاده ‌است، حرف‌های این پیر معدن را نیمه‌تمام گذاشت. رسول علیخانی که ۲۰ سال از عمرش را در معدن زغال سنگ کار کرده ‌است، همان مرد میکروفن به دستی است که درد را فریاد زد اما نگذاشتند حرف‌هایش را تمام کند و بعدها از آن استفاده‌های تبلیغاتی هم شد. او برایمان می‌گوید آن روز در معدن زمستان‌یورت چه اتفاقی افتاد. چطور میکروفن به دستش رسید و چرا نتوانست حرف‌هایش را به رئیس‌جمهوری بزند.

‌آیا از سفر رئیس‌جمهور اطلاع داشتید؟
بله، بعد از صحبت با استاندار و دکتر ربیعی (وزیر کار) متوجه شدیم روز بعد رئیس‌جمهور می‌آید و وقتی هم اینجا بودند دکتر ربیعی خودش خواست میکروفن را به من بدهند و ما کارگران هماهنگ بودیم که بنده صحبت کنم ولی متأسفانه صحبتم ناتمام ماند و کسانی که غیر معدنی بودند، جو را به هم ریختند و نگذاشتند صحبتم را ادامه بدهم.

‌امکانش هست توضیح بدهید دقیقا چه اتفاقی افتاد؟ در فیلم منتشر شده شما خیلی ناراحت و عصبانی هستید که البته با توجه به حادثه‌ای که رخ داده طبیعی بود.

من سال‌ها سعی کردم مشکلات کارگران معدن از جمله سختی کار، حقوق پایین و پرداخت‌ نشدن حقوق‌ها را به گوش مسئولان برسانم اما متأسفانه با وجود تلاشم این اتفاق نیفتاد و بعد از این که فاجعه رخ داد و ما ۴۳ نفر از عزیزان‌مان را به بدترین شکل از دست دادیم و با وضعیت بسیار ناراحت‌کننده‌ای بعد از تقریبا یک هفته اجساد آنها را بیرون آوردیم، مسئولان به ما توجه کردند. به‌ هر حال ما بسیار ناراحت و عصبی بودیم.

‌صحبت‌هایتان در حضور رئیس‌جمهور چه بود؟
در مجموع که اجازه ندادند صحبت خاصی بکنم. فقط از مشکلات صحبت کردم. اگر عده‌ای که واقعا معلوم نبود از کجا هستند، اگر دل‌شان برای معدن‌چیان می‌سوخت باید می‌گذاشتند ما حرف‌مان را بزنیم تا رئیس‌جمهوری بشنود اما آنها اجازه ندادند.

‌مشکلاتی که اشاره کردید دقیقا چه هستند؟
حدود ۱۳ ماه حقوق کارگران پرداخت نشده بود. برای مثال یک سال کار می‌کنیم شش ماه بیمه پرداخت می‌کنند و ما را بیمه معدن نمی‌کنند. سال‌های پیش به دادگاه مراجعه کردیم اما با ما برخورد شد و گفتند چرا تجمع می‌کنید. پارسال به‌ دلیل پرداخت‌ نشدن حقوق‌مان با خانواده‌های خود به فرمانداری مراجعه کردیم تا تحصن کنیم ولی در این سال‌ها هیچ مشکلی حل نشد.

‌پاسخ رئیس‌جمهور به صحبت‌های شما چه بود؟
ایشان پاسخی ندادند. در واقع به علت شرایطی که پیش آمد مجبور شدند محل را ترک کنند.

‌احساس شما از رویارویی با رئیس‌جمهور چه بود؟
در واقع به‌ دلیل اتفاقی که افتاده بود و صحنه‌هایی که دیدیم، به‌ شدت ناراحت بودیم. از سوی دیگر با توجه به زندگی سخت کارگران فکر می‌کردم بی‌توجهی به آنها و مشکلات‌شان ادامه می‌یابد اما همین که رئیس‌جمهور آمد، انگار ناراحتی‌ام تخلیه شد.

‌اصلا چطور شد که میکروفن را گرفتید که صحبت کنید؟
شب قبل از آمدن رئیس‌جمهوری با وزیر کار صحبت کردم و درباره این که چه اتفاقی افتاده و چقدر در این سال‌ها اذیت شده‌ایم، حرف زدم. آقای ربیعی گفت احتمالا فردا رئیس‌جمهوری به محل می‌آید و قول داد مشکلات را منتقل کند. من گفتم می‌خواهم خودم با رئیس‌جمهوری صحبت کنم. آقای ربیعی هم گفت اشکالی ندارد، فردا صبحت کنید. فردای آن روز قرار بود رئیس‌جمهوری به دیدار خانواده‌های کشته‌شدگان برود. من و معدن‌چیان دیگر هم همگی مقابل معدن یورت ایستاده بودیم آن بالا (اشاره به تپه‌ای که درِ ورودی معدن آنجاست) منتظر بودیم رئیس‌جمهوری بیاید و من به نمایندگی از معدن‌چیان صحبت کنم. به آقای ربیعی زنگ زدم پرسیدم رئیس‌جمهوری می‌آید؟ گفت به‌ لحاظ امنیتی خیلی مشکل است. می‌گویند پایین معدن عده‌ای جمع شده‌اند. من غافلگیر شدم چون ما معدن‌چیان بالا بودیم و منتظر رئیس‌جمهوری. بعد از چند دقیقه گفتند آقای روحانی خودش اصرار دارد که بیاید وقتی هم ایشان رسید من دوباره با صدای بلند گفتم حرف دارم. آقای ربیعی به کسی که آنجا مسئول بود، گفت میکروفن را بدهید به علیخانی حرفش را بزند. بعد من میکروفن را گرفتم که حرف بزنم. باز به ماشین رئیس‌جمهوری حمله کردند و نگذاشتند حرف بزنیم. آنهایی که به رئیس‌جمهوری حمله کردند خداوکیلی از معدن‌چیان نبودند، چون ما همگی بالا بودیم و می‌خواستیم حرف‌مان را بزنیم تا دردمان درمان شود. عده‌ای آمده بودند که کار را خراب کنند و متأسفانه نگذاشتند من بگویم چه دردهایی داریم.

‌فارغ از تأثیر این دیدار آیا از این که بالاخره توجهی به شما شد، احساس آرامش کردید؟
بله واقعا مردم حال‌شان بهتر شد، آرام شدند، هم‌دردی دیدند؛ به خانواده آسیب‌دیدگان کمک شده ولی این حادثه مشکلات زیادی به دنبال داشته که به حل آنها امیدوار نیستیم. برای مثال کارگران زیادی بیکار شده‌اند، معدن تعطیل شده و برای راه‌اندازی آن فکری نمی‌کنند. با توجه به این مشکلات و شفاف‌ نبودن شرایط که حقوق کارگران در این مدت چه خواهد شد، قرارداد آنها به چه صورت باید باشد، امیدی نداریم که بعد از مراسم چهلم این عزیزان به این مشکلات رسیدگی شود.

‌چه اقداماتی برای کمک به خانواده آسیب‌دیدگان شده است؟
تقریبا مبلغ ۲۳ میلیون به هر خانواده پرداخت شده و مستمری حدود یک‌ میلیون‌ و صد هزار تومان برایشان در نظر گرفتند و همچنین وزیر مسکن قول پرداخت ۵۰ میلیون تومان برای مسکن هر خانواده را داده است. باید اشاره کنم تنها کسی که بعد از حادثه با من تا عمق هزار و ۷۰۰ متری در تونل آمد و مشکلات را از نزدیک دید، دکتر ربیعی بود و یک‌سری قول‌ها برای کمک به کارگران دادند.

‌به‌ جز حادثه پیش‌آمده آیا با شخص وزیر کار و رئیس‌جمهوری راجع به شرایط بد زندگی معدن‌چیان صحبت کردید؟ چون در فیلم هم اشاره می‌کنید که دردهای زیادی دارید، این دردها چیست؟
دکتر ربیعی و معاونان ایشان قول دادند من با هزینه وزارتخانه به تهران بروم و در جلسات وزارت کار در حضور شخص رئیس‌جمهور صحبت کنم. در مجموع مشکلات ما تمام‌شدنی نیست. آقای قرائتی، معاون وزیر کار، بعد از حادثه به محل آمدند و مشکلات را از نزدیک دیدند و به‌ قدری ناراحت شدند که گریه کردند.

‌مشکلات چیست؟
با حقوق ۹۰۰ هزار تومان و مشکلات فرزندان از جمله خرج تحصیل، ازدواج و سربازی تقریبا زندگی غیر ممکن است. من در این مدت شاهد مشکلات زیاد زندگی کارگران بودم؛ برای مثال یکی از کارگران برای خرج سفر پسرش که سرباز بود و از گلستان به اهواز برای گذراندن دوران سربازی می‌رفت، پولی نداشت، به من گفت فلانی ببین از بچه‌ها می‌توانی پول جور کنی. من از کارگران دیگر ۵۰ تومان تا ۱۰۰ تومان پول جمع کردم و شد ۴۰۰ هزار تومان که به او دادم تا پسرش را راهی کند. حتی هزینه‌هایی در این سطح هم از توان کارگران خارج است. اغلب اینها سال‌هاست با خانواده مسافرت نرفته‌اند. ما کارگر داریم که ۱۳ سال است نتوانسته برای زیارت به مشهد برود. این در حالی است که کارگران حتی جمعه‌ها نیز سر کار می‌روند و تعطیلی ندارند.

‌آیا رئیس و مدیرعامل معدن بعد از حادثه برای همدردی به محل مراجعه کرده‌اند؟
قبل از حادثه که نمی‌آمدند. بعد از حادثه هم به علت خشم و ناراحتی خانواده‌ها جرات حضور در محل را نداشتند. الان معدن بسته شده و اگر اقدامی نکنند، به ویرانه تبدیل خواهد شد و حتی تا بازگشایی معدن کارگران بیکار و بلاتکلیف هستند.

‌شما در همین معدن مشغول به کار بودید؟
من ۲۰ سال در معادن کار می‌کنم. قبلا در این معدن مشغول به کار بودم که با توجه به پیگیری و تلاشم برای رساندن مشکلات به گوش مسئولان یک سال پیش به علت نا امن‌ بودن این معدن به معدن دیگری اعزام شدم. حدود یک سال پیش بود که حتی فیلمش هم موجود است، بنده در استانداری با مدارک لازم توضیح دادم مدیر فعلی معدن صرفا سرمایه‌گذار است و تجربه معدن و کار معدن ندارد و همین باعث حادثه خواهد شد که متأسفانه همین‌طور هم شد.

‌شما در ابتدا راجع به وضعیت بد اجساد گفتید، آیا طبق بعضی شنیده‌ها آنها زنده‌ به‌ گور شدند؟
خیر، به نظر من به علت نشت گاز که باعث انفجار در معدن شد این عزیزان حداکثر به فاصله پنج دقیقه جان‌شان را از دست داده بودند. ما از طرف دیگری تونل زدیم و اجساد این عزیزان را پیدا کردیم که با توجه به زمانی که گذشته بود، حدود یک هفته، با شرایط بدی مواجه شدیم.

علت انفجار چه بود؟
گاز زیادی در معدن جمع شده بود و با توجه به این که معدن سیستم تهویه نداشت، انفجار رخ داد. اغلب مهندسان معدن جوان‌هایی هستند که تازه فارغ‌التحصیل شده‌اند و تجربه کافی ندارند. اگر مهندس باتجربه داشتیم این اتفاق نمی‌افتاد. این معدن سال‌های گذشته به علت نداشتن سیستم تهویه تعطیل بود مهندسان قدیمی گفتند با این وضعیت کار نمی‌کنند. من هم گفتم این وضعیت ایمن نیست و همان باعث شد همگی از آن معدن بیرون بیاییم ولی مهندسان جدیدی آمدند و کار را در همان شرایط شروع کردند. من هم در سال‌های ۹۴ و ۹۵ پیگیر موضوع ناایمن‌بودن این معدن بودم که متأسفانه به معدنی دیگر فرستاده شدم.

‌حضور رئیس‌جمهور در محل معدن تأثیر مثبت داشت یا منفی؟
تأثیر بسیار خوبی داشت و مشکلات و ناراحتی ما را از نزدیک دید. بیشتر مسئولان استان از رسیدن مشکلات کارگران به گوش مسئولان کشور جلوگیری می‌کنند؛ برای مثال دکتر ربیعی از تحصن کارگران و خانواده‌هایشان جلوی فرمانداری بی‌خبر بودند. پس آمدن شخص وزیر و رئیس‌جمهور به معدن قطعا مؤثر بود. رئیس‌جمهور بعد از آن که به معدن آمد و شرایط آنجا را از نزدیک دید، با وجود توصیه‌ها مبنی بر ترک محل به‌ دلیل فضای موجود به اصرار خودشان پیش خانواده‌های معدن‌چیان رفتند و حرف‌هایشان را شنیدند که متأسفانه اتفاقاتی افتاد و ما هم ناراحت شدیم و عده‌ای که از خانواده‌ها هم نبودند، صحبت من را قطع کردند.

‌فکر می‌کردید رئیس‌جمهور به محل بیایند؟
ما به دکتر ربیعی گفتیم فضای اینجا مناسب نیست و این را به رئیس‌جمهور گفته بودند ولی خودشان اصرار کردند به شهرک و پیش خانواده‌ها بروند و رفتند.

‌پس حضور ایشان مثبت بود؟
بله، خیلی مثبت بود.

‌آیا صحبت‌کردن با رئیس‌جمهور شما را آرام کرد؟
من سال‌هاست تلاش می‌کنم این مشکلات را به گوش مسئولان در تهران برسانم و بارها این مسائل را مطرح کرده‌ام. البته حرف‌هایم در حضور ایشان کمتر از یک‌سوم درد دل کارگران بود ولی به‌ هر حال آرام شدم که البته متأسفانه صحبت‌هایم قطع شد ولی امیدوارم طبق وعده‌های داده‌ شده فرصتی پیش بیاید و به‌ زودی به تهران بروم و در حضور مسئولان و رئیس‌جمهور این مشکلات را کامل شرح دهم.»
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید