شیوع ناپدیدی کودکان در ورامین، کرج و مشهد
کد خبر :
۴۰۵۸۱
بازدید :
۱۲۹۸
مناطق آسیبخیز شهری و بافتهای فرسودهنشین، مناطقی مانند هرندی و بخشهایی از ورامین گزارشهای بیشتری از ناپدیدی دارند. یکی از نگرانیهای ما از گزارشهایی است که اخیرا هم زیاد شده و مربوط به وجود نوزادان و کودکان معتاد در مناطقی از استان البرز، بهویژه کرج است
به گزارش شهروند، فاطمه دانشور، عضو شورای چهارم شهر تهران است به تفصیل از پدیده «ناپدیدی» این کودکان میگوید.
میبینیم که کودکان در خانوادههای در معرض آسیب شرایط خوبی ندارند، بارها هم در مطالعه پروندهها با موارد عجیبی مانند ناپدیدی ناگهانی کودکان مواجه میشویم. مثلا خانوادههایی هستند که یکی دو ماه از ناپدیدی بچهشان میگذرد اما موضوع را به کلانتری گزارش نکردهاند. ما در سرزدن به این خانوادهها در قالب طرحهایی که داریم، متوجه نبود بچه میشویم، آنها هم دلایل مختلفی برای ناپدیدی بچههایشان اعلام میکنند. مثلا میگویند برای بازی بیرون رفته و دیگر برنگشته.اینها معمولا خانوادههای مهاجر غیرقانونی هستند یا در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت میکنند، به همین دلیل هم جرأت نمیکنند بروند کلانتری و گزارش ناپدید شدن بچهشان را بدهند. آنها میانه خوبی با کلانتری و پلیس ندارند، حتی اگر بچهشان گم شده باشد. چون میترسند که وقتی پلیس در جریان ماجرا قرار بگیرد، موضوعات دیگری به میان آید. ما به این موارد بر میخوریم که وقتی بررسی میکنیم متوجه میشویم بچه یا فروخته شده یا واقعا ناپدید شده است.
آمار رسمی کودکان ناپدیدشده به دلیل وجود نداشتن شكایت والدین آنها در بعضی مناطق آسیبخیز شهر وجود ندارد.
به نظرم از قبل هم بوده اما الان بیشتر به آن پرداخته میشود. گاهی ممکن است این بچهها برای خانوادههایشان خیلی اهمیتی نداشته باشند. بیاهمیت بودن به بچهای که نیاز به خدمات دارد، میتواند منجر به آسیب شود. از آن طرف، کودکان در این خانوادهها خیلی راحت از بین میروند. مثلا در یک حادثه ساده سقوط نوزاد از روی مبل. میبینید کودک جانش را از دست داده و از سوی خانواده هم دفن شده است.
به گزارش شهروند، فاطمه دانشور، عضو شورای چهارم شهر تهران است به تفصیل از پدیده «ناپدیدی» این کودکان میگوید.
میبینیم که کودکان در خانوادههای در معرض آسیب شرایط خوبی ندارند، بارها هم در مطالعه پروندهها با موارد عجیبی مانند ناپدیدی ناگهانی کودکان مواجه میشویم. مثلا خانوادههایی هستند که یکی دو ماه از ناپدیدی بچهشان میگذرد اما موضوع را به کلانتری گزارش نکردهاند. ما در سرزدن به این خانوادهها در قالب طرحهایی که داریم، متوجه نبود بچه میشویم، آنها هم دلایل مختلفی برای ناپدیدی بچههایشان اعلام میکنند. مثلا میگویند برای بازی بیرون رفته و دیگر برنگشته.اینها معمولا خانوادههای مهاجر غیرقانونی هستند یا در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت میکنند، به همین دلیل هم جرأت نمیکنند بروند کلانتری و گزارش ناپدید شدن بچهشان را بدهند. آنها میانه خوبی با کلانتری و پلیس ندارند، حتی اگر بچهشان گم شده باشد. چون میترسند که وقتی پلیس در جریان ماجرا قرار بگیرد، موضوعات دیگری به میان آید. ما به این موارد بر میخوریم که وقتی بررسی میکنیم متوجه میشویم بچه یا فروخته شده یا واقعا ناپدید شده است.
آمار رسمی کودکان ناپدیدشده به دلیل وجود نداشتن شكایت والدین آنها در بعضی مناطق آسیبخیز شهر وجود ندارد.
به نظرم از قبل هم بوده اما الان بیشتر به آن پرداخته میشود. گاهی ممکن است این بچهها برای خانوادههایشان خیلی اهمیتی نداشته باشند. بیاهمیت بودن به بچهای که نیاز به خدمات دارد، میتواند منجر به آسیب شود. از آن طرف، کودکان در این خانوادهها خیلی راحت از بین میروند. مثلا در یک حادثه ساده سقوط نوزاد از روی مبل. میبینید کودک جانش را از دست داده و از سوی خانواده هم دفن شده است.
نوزادی که به دلیل آسیب خانواده، نه تولدش ثبت شده و نه مرگش. از این بچهها زیاد هستند و چند مورد اینچنینی داشتیم. البته ما در میان فرزندان این خانوادهها، با مورد دیگری هم مواجه هستیم و آن هم تشویق کودکان ٩ تا ١٢ساله برای خروج از کشور است، مسیر مهاجرت هم معمولا ترکیه است. در این زمینه هم خیلی از خانوادهها از سرنوشت بچههایشان خبر ندارند و حتی نمیدانند فرزندشان کجاست.
از همه اینها دردناکتر، بیاطلاعی از وضع این بچهها پس از خروج از کشور است. ممکن این بچهها به هر سرنوشتی دچار شوند. قطعا بچهای که گم میشود، نمیتواند سرنوشت خوبی داشته باشد. ممکن است قاچاق شود یا جانش را از دست داده باشد. این وضع واقعا نگرانکننده است، بهخصوص برای کودکانی که در خانوادههای درگیر مهاجرت غیرقانونی و آسیب و اعتیاد و خرید و فروش موادمخدر، زندگی میکنند. این بچهها قربانی خانوادههای خودشان میشوند.
معمولا این کودکان در خانوادههایی که پدر و مادر، هر دو مصرفکننده مواد مخدر یا مهاجران غیرقانونی هستند، دیده میشوند. ما هم بهطور اتفاقی متوجه این موضوع میشویم. بیشتر این بچهها در خانوادههای سالم زندگی نمیکنند. خانواده یا مادر این افراد اغلب زندگی شناور دارند و درگیر زندگیهای گروهی هستند. زندگیهایی که در میان این گروه از افراد تبدیل به یک نوع سبک زندگی شده است.
مناطق آسیبخیز شهری و بافتهای فرسودهنشین، مناطقی مانند هرندی و بخشهایی از ورامین گزارشهای بیشتری از ناپدیدی دارند. یکی از نگرانیهای ما از گزارشهایی است که اخیرا هم زیاد شده و مربوط به وجود نوزادان و کودکان معتاد در مناطقی از استان البرز، بهویژه کرج است. به جز این دو منطقه، در مشهد هم گزارشهای زیادی به ما میدهند. مثلا در مشهد چندین مورد گزارش داشتیم که نوزاد معتاد پس از ترخیص از بیمارستان، ناپدید میشود. وقتی مددکار سراغ بچه را میگیرد، به او میگویند فوت کرده و خودمان هم دفناش کردیم.
این کودکان حاصل ازدواجهای ثبت نشده و در خیلی از موارد روابط خارج از ازدواج هستند، به همین دلیل نمیتوان سندی ارایه کرد که نشاندهنده نسبت والدین باشد. از اینرو کودک بدون شناسنامه بزرگ میشود، مدرسه نمیرود، وقتی هم کمی بزرگتر شد، از ٥، ٦ سالگی وارد شبکه توزیع مواد مخدر میشود و درنهایت در نوجوانی سر از زندان درمیآورد.
معمولا این کودکان در خانوادههایی که پدر و مادر، هر دو مصرفکننده مواد مخدر یا مهاجران غیرقانونی هستند، دیده میشوند. ما هم بهطور اتفاقی متوجه این موضوع میشویم. بیشتر این بچهها در خانوادههای سالم زندگی نمیکنند. خانواده یا مادر این افراد اغلب زندگی شناور دارند و درگیر زندگیهای گروهی هستند. زندگیهایی که در میان این گروه از افراد تبدیل به یک نوع سبک زندگی شده است.
مناطق آسیبخیز شهری و بافتهای فرسودهنشین، مناطقی مانند هرندی و بخشهایی از ورامین گزارشهای بیشتری از ناپدیدی دارند. یکی از نگرانیهای ما از گزارشهایی است که اخیرا هم زیاد شده و مربوط به وجود نوزادان و کودکان معتاد در مناطقی از استان البرز، بهویژه کرج است. به جز این دو منطقه، در مشهد هم گزارشهای زیادی به ما میدهند. مثلا در مشهد چندین مورد گزارش داشتیم که نوزاد معتاد پس از ترخیص از بیمارستان، ناپدید میشود. وقتی مددکار سراغ بچه را میگیرد، به او میگویند فوت کرده و خودمان هم دفناش کردیم.
این کودکان حاصل ازدواجهای ثبت نشده و در خیلی از موارد روابط خارج از ازدواج هستند، به همین دلیل نمیتوان سندی ارایه کرد که نشاندهنده نسبت والدین باشد. از اینرو کودک بدون شناسنامه بزرگ میشود، مدرسه نمیرود، وقتی هم کمی بزرگتر شد، از ٥، ٦ سالگی وارد شبکه توزیع مواد مخدر میشود و درنهایت در نوجوانی سر از زندان درمیآورد.
یکی از زیانبارترین مشاغل کار کودک، کاری است که بچهها در زمینه حملونقل موادمخدر انجام میدهند. موضوعی که کمتر درباره آن صحبت میشود و خیلی هم معمول است. خیلی از این بهرهکشیها در خود خانواده رخ میدهد. نمونه آن جاسازی مواد مخدر از سوی مادر در لباسهای زیر کودک است که او را دچار انواع آسیبها میکند. لازم است قوانین گستردهتری برای این مسائل وضع و با حساسیت دنبال شود. شاید از میان تمام دستگاههای رسمی، تنها وزارت بهداشت باشد که در این زمینه مصوبات خوبی داشته است. مثل آنچه در ارتباط با نوزادان معتاد مطرح شد.
این کودکان درگیر انواع و اقسام بیماریها هستند. دختربچهها صدمات جدیتری در این خانوادهها میبینند و گاهی حتی از سوی والدین مجبور به تنفروشی میشوند. ما موارد زیادی داریم که دختران کمسنوسال، مجبور به تنفروشی میشوند؛ دختران ١٠ و ١١ساله. ما موردی داشتیم که دختر ١٨سالهای از ١٢سالگی مجبور به تنفروشی شده بود.
این کودکان درگیر انواع و اقسام بیماریها هستند. دختربچهها صدمات جدیتری در این خانوادهها میبینند و گاهی حتی از سوی والدین مجبور به تنفروشی میشوند. ما موارد زیادی داریم که دختران کمسنوسال، مجبور به تنفروشی میشوند؛ دختران ١٠ و ١١ساله. ما موردی داشتیم که دختر ١٨سالهای از ١٢سالگی مجبور به تنفروشی شده بود.
اینها تراژدیهای تلخی است که اغلب در منطقه هرندی تهران رقم میخورد. بهطورکلی لازم است که بیماریهای این کودکان شناسایی شود. ما پیش از این اعلام کردیم که برای مادران باردار معتاد غربالگری اچآی وی / ایدز اجباری شود، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. وزارت بهداشت برای شناسایی این موارد باید ورود پیدا کند.
۰