کار در آزمایشگاه مخوف!
روایتی از زندگی شغلی تنها زنی که از خطرناکترین مارها و عقرب های ایران در موسسه رازی سم گیری می کند.
کد خبر :
۴۲۵۵۶
بازدید :
۱۸۷۳
قصه زندگی اقتصادی او با خطرناکترین مارهای ایران گره خورده است. مارهایی که میتوانند عمر هر آدمی را به کوتاهی یکساعت کنند. قلاب به حوضچه عمیقی میاندازد و افعی قفقازی با نقشهای خاکیرنگ و هیکلی نسبتا تنومندتر از بقیه مارها دور قلاب میپیچید.
شهره تیمورزاده با یک حرکت سریع پشت گردن مار را میگیرد و مار با آن جثه درشت شروع به پیچوتاب میکند. آنقدر که میخواهد با قدرت سر خود را از دستان ظریف کارشناس آزمایشگاه سمگیری موسسه رازی رها کند. دو دستیار مرد به کمکش میآیند و بدن مار را سفت میچسبند. میگوید، غدههای سم جایی نزدیک چشمهای مار است.
آنجا را کمی مالش میدهد و مار را مجبور میکند تا ظرف آزمایشگاهی را گاز بگیرد. سم زردرنگ از نیشهای بلندش میچکد. میگوید، هنوز مقداری زهر در بدن مار مانده است اما حیوان آن را بهعنوان ذخیره در بدنش نگه میدارد و دفع نمیکند. یکی از دستیارانش دست چپش بزرگتر از حد معمول است.
سالها قبل یک افعی لطیفی او را گزیده است و آن دست هیچوقت به حالت معمولی برنگشت. میگوید؛ افعی لطیفی را دکتر محمود لطیفی رئیس سابق بخش جانوران سمی آزمایشگاه رازی کشف کرده است. لطیفی که چیزی حدود ٤٨سال پیش واحد جانوران سمی بزرگترین موسسه تحقیقات و تولید واکسن و سرم خاورمیانه را بنیانگذاری کرده است، سالها کوه به کوه و دره به دره در مناطق مختلف کشور چرخیده است تا مارهای ایران را شناسایی و طبقهبندی کند و حالا یک گونه مار جهان را به نام خودش ثبت کرده است.
موسسه رازی در حصارک کرج ساختمانی قدیمی است که نزدیک به یکقرن از عمرش میگذرد. از همان روزهایی که با اسب و قاطر واکسنها را حمل میکردند و حالا قاب عکس سیاه و سفیدش روی دیوارهای رازی خودنمایی میکند. حمید کهرام رئیس موسسه رازی میگوید؛ هر آمپول پادزهری که رازی تولید میکند، با قیمت ١٠٠ دلار به بازار جهانی صادر میشود. هر آمپول چیزی حدود دو بشکه نفت قیمت دارد اما تولید و صادرات پادزهر به همین راحتی نیست و سنگهای بزرگی پیش پای موسسه گذاشته است.
گرچه خودشان میگویند، اهمیت نجات جان حدود ١٠٠هزار نفر در سال آنقدر زیاد است که به ارزآوری پادزهرها میارزد. ایران بعد از مکزیک بیشترین مارگزیدگی و عقربگزیدگی را دارد و حالا این ساختمان قدیمی زیر نظر وزارت کشاورزی با تولید سالانه حدود ١٣٥هزار آمپول ضدمار و عقربگزیدگی تعداد افرادی را که بر اثر گزش جانوران سمی میمیرند، به کمتر از ١٠هزار نفر رسانده است.
از مارها نمیترسم
افعیها با حالت تهاجمی به قلاب خیره شدهاند. آنها در یک حوضچه عمیق تقلا میکنند تا از دیوارهای صاف و صیقلی بالا بیایند. میگوید؛ اگر دیوار کمی زبر باشد یا نردبانی درون حوضچه بگذاریم، مارها به راحتی بالا میآیند و در فضا رها میشوند. شهره تیمورزاده دانشآموخته رشته علوم جانوری است و تنها زنی که در واحد جانوران سمی موسسه رازی مشغول به کار است.
خودش میگوید: روزهای اول دکتر لطیفی و سایر روسای بخش به هیچ عنوان زیر بار نمیرفتند که یک خانم با خطرناکترین مارها و عقربها شروع به کار کند. استدلالشان این بوده است که کار سخت است و اگر زن شجاعی پیدا شود که از مار و عقربها نترسد، باید روزها و شبها به بیابان بزند تا در ایستگاههای مستقر در طبیعت کار کند.
تیمورزاده روزهای اول بهعنوان کارآموز آمده بود. خودش میگوید؛ آنقدر پافشاری کرده است تا روسای بخش اجازه دادهاند آنجا بماند و به صورت قراردادی کارش را شروع کند. میگوید: اولین ماری که در دست گرفت، یک مار جعفری بوده و از شدت ترس تپش قلب گرفته است، اما برای به دست آوردن کار ناچار بود جلوی روسایش فیلم بازی کند و با اعتمادبهنفس باشد.
کمکم کار با مار و عقربها برایش عادی میشود و حالا به جایی رسیده است که میگوید اگر دستیارانش نباشند و بهعنوان مثال در یک گردش خانوادگی با مار خطرناکی در طبیعت روبهرو شود، اصلا نمیترسد. میگوید؛ کافی است حرکت نکنید تا مار از شما دور شود؛ زیرا مارها تنها اجسام در حال حرکت را تشخیص میدهند.
روی درآمد مارگیری نمیشود حساب کرد
سموم گرفتهشده از مارها را به اصطبل موسسه میفرستند و آنجا سم به بدن اسب تزریق میشود؛ آن هم در حدی که حیوان را نکشد. خون اسبها شروع به تولید پادزهر میکند و پادزهر را از اسبها گرفته و خشک میکنند؛ گویا اسبها ساختار خونی مشابه انسانها دارند و به همین دلیل برای تولید پادزهر مناسبند. میگوید پادزهرها باید قبل از دو ساعت به بدن حادثهدیده برسد و گرنه ممکن است فرد را بکشد.
البته مرگ حادثهدیده به فاکتورهای زیادی مربوط است؛ میزان سم واردشده، اینکه نقطه گزش تا چه اندازه به قلب نزدیک است و استرس فرد. تیمورزاده توصیه میکند اگر کسی دچار گزش جانوران سمی شد، نباید استرس داشته باشد یا بدود و راه برود زیرا جریان خون سریعتر میشود و سم به اندام حیاتی بدن میرسد.
تیمورزاده میگوید تولید و تجارت دارو بیشتر از اینکه مقولهای مادی باشد، با جان آدمها سروکار دارد و برای همین این شغل کمی متفاوتتر از بقیه مشاغلی است که سراغ دارد. میپرسم مارهای موسسه را از کجا میآورند؟
و پاسخ میدهد بعضی مارها را مردم به موسسه میآورند و تحویل میدهند و ما طبق یک مقررات داخلی مجبوریم تمامی مارها را از مردم تحویل بگیریم حتی مارهای غیر سمی که به کارمان نمیآید. گویا بارها افرادی مارهای پیتون را به موسسه رازی تحویل دادهاند؛ مارهایی که به عنوان حیوان خانگی نگهداری میشده و بزرگشدن بیش از حد آنها صاحبشان را وحشتزده کرده است و آنها را رها کردهاند.
مارهای غیر سمی به باغوحشها تحویل داده میشوند و سمیها برای فرآیند تولید پادزهر مورد استفاده قرار میگیرند. بقیه مارهای سمی را صیادهای مار برای موسسه رازی میآورند. صیادهایی که شغل آبا و اجدادیشان را ادامه میدهند و تنها در ازای دستمزد ناچیزی برای موسسه کار میکنند.
موسسه برای کمیابترین مارها تنها ٨٠هزار تومان به ازای هر حلقه مار به صیادها میدهد و البته آنها بعد از مدتی به دنبال مارها میآیند و پس از انجام فرآیند سمگیری آنها را به طبیعت برمیگردانند. تیمورزاده میگوید مارگیری شغل بسیار دشواری است. مارگیرها روزها در طبیعت کمین میکنند تا مارها از مخفیگاهشان خارج شوند و البته مارها ساعت خروج دارند! یعنی اگر حداکثر تا ساعت ٩ صبح آمدند که هیچ وگرنه کار به فردا میرسد.
پرورش صنعتی مار در مرحله صفر
شایعه سوزاندن مارها پس از سمگیری آن هم سالها قبل حسابی برای موسسه دردسر درست کرده بود. میگویند هیچ ماری پس از سمگیری سوزانده نمیشود؛ مگر اینکه ماری مریض باشد و بمیرد و مطابق دستورالعمل سازمان دامپزشکی لاشه حیوان مریض باید سوزانده شود تا از گسترش آلودگی در طبیعت جلوگیری شود.
به جز این موسسه رازی با سازمان محیطزیست به تفاهمنامهای رسيده است که بر اساس آن ایستگاههای مستقر در طبیعت ایجاد شود و مارها در ایستگاهها سمگیری شوند و به محل زندگیشان برگردند. حالا تنها مارهایی به رازی میآیند که موسسه ایستگاهی در محل زندگیشان ندارد یا دسترسی به آنها بسیار دشوار است.
درباره درآمدزایی کلان صادرات پادزهر که میپرسم، کارکنان موسسه رازی عقیده دیگری را مطرح میکنند. آنها میگویند پادزهرهای ایران تنها میتواند به کشورهای همسایه صادر شود و مناطقی که اقلیم و مارها و عقربهای مشابه ایران دارند. البته آنها به یک نکته کلیدی دیگر هم اشاره میکنند و آن اینکه سمگیری از مارها و تجارت با آن همخوانی چندانی با اصول محیط زیستی ندارد و اگر ایران بخواهد در این زمینه به ارزآوری دست پیدا کند، باید مارها را به صورت صنعتی پرورش دهد.
تیمورزاده توضیح میدهد سم ماری که در طبیعت است با سم ماری که در آزمایشگاه است، کیفیت یکسانی ندارد و پادزهر آزمایشگاهی به کیفیت پادزهر مارهای رها در طبیعت نیست و ممکن است اثرگذار نباشد.
آنها میگویند اطلاعات علمی ایرانیها از حیات وحش ایران بسیار ضعیف است و اگر مطالعات دقیقی انجام شود و تمام ابعاد تولید سم از مارهای آزمایشگاهی و صنعتی استخراج شود، میتوان روی درآمد ارزی پادزهرها و بازار جهانی آن حساب کرد. حالا سهم تجارت پادزهر بیشتر به بازار داخلی و نجات جان حدود ١٠٠هزار ایرانی محدود شده است.
۰