سلبریتیتاجر، تاجر سلبریتی
این جماعت که نام سلبریتی هم بر آنها گذاشته شده است، معمولا سروشکلی غیرمتعارف از خود میسازند تا تافته جدابافته باشند. شمی قوی برای تشخیص موقعیت دارند و شناگرانی قابل در سیلاب حوادث به شمار میروند.
کد خبر :
۵۹۹۹۰
بازدید :
۹۰۶
نیوشا طبیبی | در یادداشت پیشین از کاسبانی گفتم که به عرصه فرهنگ و هنر قدم گذاشتهاند و با همان خصلت تاجرمآبی، به تجارت هنر میپردازند و از این رهگذر گاه به حربه تزویر و حقه بازی قطعه هنری را به فروش میرسانند یا با بازیهایی که مردم معمولی عادی مثل من و شما هیچ از آن سر در نمیآوریم، پولهای کثیف و بدون منبع خود را تمیز
میکنند.
تصور بفرمایید، پولی که از راه نامشروعی کسب شده، برای خرید یک قطعه تابلو در فلان حراج معروف خرج میشود. اولا پول مذکور که در حالت عادی حجم زیادی دارد تبدیل به قطعهای کوچک و قابل حمل میشود که به راحتی میتوان آن را از چارچوب جدا و لوله کرد و در چمدان گذاشت، ثانیا نه مالیاتی به آن تعلق میگیرد و نه کسی میپرسد از کجا
آوردهای.
بسیاری از فیلمهایی که در سینمای امروز ایران ساخته میشوند و سرمایهگذار، دغدغه اکران آن و بازگشت پول را ندارد از همین نوع هستند. چه بسیار فیلمهایی که در طول سال ساخته میشوند و عقل سلیم میگوید که محال است حتی ثلث هزینه را بازگردانند، ولی همه از سرمایهگذار تا کارگردان فیلم راضی و خوشحال هستند.
در مقابل تاجران فرهنگی و هنری، اهل فرهنگ و هنر تاجرپیشه هم کم نداریم. البته که صفت «فرهنگی و هنری» برای آنان فقط تعارف است و نشاندهنده خط و ربط کاریشان وگرنه نه سررشتهای از هنر دارند و نه علاقهای به فرهنگ.
میکنند.
تصور بفرمایید، پولی که از راه نامشروعی کسب شده، برای خرید یک قطعه تابلو در فلان حراج معروف خرج میشود. اولا پول مذکور که در حالت عادی حجم زیادی دارد تبدیل به قطعهای کوچک و قابل حمل میشود که به راحتی میتوان آن را از چارچوب جدا و لوله کرد و در چمدان گذاشت، ثانیا نه مالیاتی به آن تعلق میگیرد و نه کسی میپرسد از کجا
آوردهای.
بسیاری از فیلمهایی که در سینمای امروز ایران ساخته میشوند و سرمایهگذار، دغدغه اکران آن و بازگشت پول را ندارد از همین نوع هستند. چه بسیار فیلمهایی که در طول سال ساخته میشوند و عقل سلیم میگوید که محال است حتی ثلث هزینه را بازگردانند، ولی همه از سرمایهگذار تا کارگردان فیلم راضی و خوشحال هستند.
در مقابل تاجران فرهنگی و هنری، اهل فرهنگ و هنر تاجرپیشه هم کم نداریم. البته که صفت «فرهنگی و هنری» برای آنان فقط تعارف است و نشاندهنده خط و ربط کاریشان وگرنه نه سررشتهای از هنر دارند و نه علاقهای به فرهنگ.
این جماعت که نام سلبریتی هم بر آنها گذاشته شده است، معمولا سروشکلی غیرمتعارف از خود میسازند تا تافته جدابافته باشند. شمی قوی برای تشخیص موقعیت دارند و شناگرانی قابل در سیلاب حوادث به شمار میروند.
گاه بر موج انتخابات سوار میشوند و سیاسیتر از همه میشوند و بنا بر تغییر موقعیت میگویند «ما «هنرمند» هستیم و از سیاست سر در نمیآوریم.» اگر دو، سه ماه بعد شرایط باز هم تغییر کرد، هشتگ #منـپشیمانم راه میاندازند و بر ایراد گرفتن و بدبینی و ناامیدی دامن میزنند تا محبوب خلایق شوند و متفکر و پیشرو و آزادیخواه
جلوه کنند.
سلبریتیهای مذکور خود را یک سر و گردن بالاتر از مردم عادی میبینند، اگرچه به ظاهر خود را متواضع مینمایانند. ملاک قضاوتشان بر افراد نوع لباس و برند و قیمت آن است.
اساسا برند و سلبریتی، به یکدیگر وابستگی شدیدی دارند. هویت سلبریتیها از برند به دست میآید و برندها بخشی از فروش خود را مدیون سلبریتیها هستند. اشخاص مذکور از رفتن بین مردم عادی کراهت دارد، فقط به اماکن «خاص» رفت و آمد و با طیف مشخصی معاشرت میکنند. این اشخاص از فرهنگ ملی سخت متنفر هستند و حتی فارسی صحبت کردن آنها به صورت غریب و با لهجه ویژهای است.
آنها در کاسبی و تشخیص سود خویش در پیچیدهترین شرایط، از کاسبان فرهنگی چند گام جلوتر هستند و چهبسا که موفق میشوند، کلاه آنها را بردارند! همین اواخر سلبریتیهای مذکور یا همان هنرمند نمایان تاجرپیشه، نمونهای روشن از نحوه عملکرد و نگاه خویش به دست دادند. مبالغی به عنوان کمک جمع کردند و وقتی رسانهها و افکار عمومی از آنها در مورد چگونگی هزینه شدن کمکها سوال کردند با توپ و تشر به میدان آمدند و پاسخی ندادند.
هنرمندنمایان تاجرپیشه، از رنجهای وطن، برای خود شهرت و پول میسازند. مِهری به میهن ندارند و اگر وطن به سختی افتد، مهاجرت میکنند. از سر اتفاق این دسته هنری هم ندارند و روزگاری بر سر حادثهای، به کار هنری اشتغال پیدا کردهاند یا چشم رنگی داشتهاند یا سر و صورتی خوش یا چنان که گفتهاند «نعمت روی زمین قسمت پررویان است/ خون دل میخورد آنکه حیایی دارد»
بیش از این در توصیف این اشخاص که هزار شکر البته در اقلیت مطلق و انگشتشمار هستند، مصدع نشوم. فقط یک نکته دیگر به عرض برسانم که این سلبریتیهای محترم از سر توجه ما مردم عادی و عوام به شهرت و فرصت گردنکشی میرسند.
جلوه کنند.
سلبریتیهای مذکور خود را یک سر و گردن بالاتر از مردم عادی میبینند، اگرچه به ظاهر خود را متواضع مینمایانند. ملاک قضاوتشان بر افراد نوع لباس و برند و قیمت آن است.
اساسا برند و سلبریتی، به یکدیگر وابستگی شدیدی دارند. هویت سلبریتیها از برند به دست میآید و برندها بخشی از فروش خود را مدیون سلبریتیها هستند. اشخاص مذکور از رفتن بین مردم عادی کراهت دارد، فقط به اماکن «خاص» رفت و آمد و با طیف مشخصی معاشرت میکنند. این اشخاص از فرهنگ ملی سخت متنفر هستند و حتی فارسی صحبت کردن آنها به صورت غریب و با لهجه ویژهای است.
آنها در کاسبی و تشخیص سود خویش در پیچیدهترین شرایط، از کاسبان فرهنگی چند گام جلوتر هستند و چهبسا که موفق میشوند، کلاه آنها را بردارند! همین اواخر سلبریتیهای مذکور یا همان هنرمند نمایان تاجرپیشه، نمونهای روشن از نحوه عملکرد و نگاه خویش به دست دادند. مبالغی به عنوان کمک جمع کردند و وقتی رسانهها و افکار عمومی از آنها در مورد چگونگی هزینه شدن کمکها سوال کردند با توپ و تشر به میدان آمدند و پاسخی ندادند.
هنرمندنمایان تاجرپیشه، از رنجهای وطن، برای خود شهرت و پول میسازند. مِهری به میهن ندارند و اگر وطن به سختی افتد، مهاجرت میکنند. از سر اتفاق این دسته هنری هم ندارند و روزگاری بر سر حادثهای، به کار هنری اشتغال پیدا کردهاند یا چشم رنگی داشتهاند یا سر و صورتی خوش یا چنان که گفتهاند «نعمت روی زمین قسمت پررویان است/ خون دل میخورد آنکه حیایی دارد»
بیش از این در توصیف این اشخاص که هزار شکر البته در اقلیت مطلق و انگشتشمار هستند، مصدع نشوم. فقط یک نکته دیگر به عرض برسانم که این سلبریتیهای محترم از سر توجه ما مردم عادی و عوام به شهرت و فرصت گردنکشی میرسند.
۰