بهلول، قاتل شیما کیست؟
مالک رستوران پایانه بیهقی درباره بهلول میگوید: "حاج محمود اسم واقعی اش "بهلول" است، شغل او راننده تاکسی نما، اما در اصل ماده مخدر شیشه میفروشد. بهلول درعین حال مغز زنان و دختران شهرستانی یا تهرانی را شست وشو میدهد که به هر دلیلی از خانه خارج شده اند و پایشان به پایانه بیهقی باز شده است. "
کد خبر :
۸۷۸۸۶
بازدید :
۹۵۷۲
فرادید | قصه تلخ شیما، ۲۶ مرداد سال ۹۸ با خروج او از خانه شروع شد. خروجی که هیچ گاه دیگر به بازگشت ختم نشد. شیما با ۱۶ سال سن اسیر دام شیطانی بهلول شد؛ مرد سالخوردهای که شیما اولین قربانی اش نبود، اما ماهها به انکار این موضوع پرداخت. ولی در نهایت راز سرنوشت دختر ۱۶ ساله مفقود شده از زبان او فاش شد.
به گزارش فرادید، درست ۱۵ ماه پیش بود که «شیما صباگردی مقدم» به بهانه خرید بدلیجات از خانه خارج شد، اما دیگر بازنگشت. پس ازگذشت چندساعت از مفقود شدن شیما و تلاشها بی فایده پدر و مادر برای یافتن او، در نهایت شیما با شمارهای ناشناس و از یک مغازه اسباب بازی فروشی در پایانه بیهقی با خانه تماس میگیرد.
براساس گفتههای مادر شیما، او در این تماس گریه میکرد و معلوم نبود چه بلایی به سرش آمده و کجاست. این آخرین تماس شیما با خانواده بود، او در این تماس هیچ حرفی از حوادث رخ داده نزد و تنها سراغ پدرش را گرفت. اما متاسفانه پدر در خانه نبود.
تلفن متعلق به یک مغازه در ترمینال بیهقی واقع در میدان آرژانتین بود. متصدی آنجا مرد جوانی بود که در این باره گفت: "دختر نوجوان وارد مغازهام شد. من مشغول مرتب کردن ویترین بودم. او کمک خواست و گفت میخواهد تلفن کند. من هم تلفن در اختیارش گذاشتم و او تماس کوتاهی برقرار کرد و از مغازهام خارج شد. "
آنطور که دوربینهای مداربسته ترمینال نشان میداد شیما پس از خروج از مغازه برای دقایقی روی یکی از نیمکتها نشسته بود. تا اینکه مردی سالخورده به سراغش آمد. مرد چند دقیقه با شیما صحبت کرد و سرانجام او را با خودش برد و سوار بر یک پژو پارس سفید رنگ از آنجا دور شدند.
به گزارش فرادید، درست ۱۵ ماه پیش بود که «شیما صباگردی مقدم» به بهانه خرید بدلیجات از خانه خارج شد، اما دیگر بازنگشت. پس ازگذشت چندساعت از مفقود شدن شیما و تلاشها بی فایده پدر و مادر برای یافتن او، در نهایت شیما با شمارهای ناشناس و از یک مغازه اسباب بازی فروشی در پایانه بیهقی با خانه تماس میگیرد.
براساس گفتههای مادر شیما، او در این تماس گریه میکرد و معلوم نبود چه بلایی به سرش آمده و کجاست. این آخرین تماس شیما با خانواده بود، او در این تماس هیچ حرفی از حوادث رخ داده نزد و تنها سراغ پدرش را گرفت. اما متاسفانه پدر در خانه نبود.
تلفن متعلق به یک مغازه در ترمینال بیهقی واقع در میدان آرژانتین بود. متصدی آنجا مرد جوانی بود که در این باره گفت: "دختر نوجوان وارد مغازهام شد. من مشغول مرتب کردن ویترین بودم. او کمک خواست و گفت میخواهد تلفن کند. من هم تلفن در اختیارش گذاشتم و او تماس کوتاهی برقرار کرد و از مغازهام خارج شد. "
آنطور که دوربینهای مداربسته ترمینال نشان میداد شیما پس از خروج از مغازه برای دقایقی روی یکی از نیمکتها نشسته بود. تا اینکه مردی سالخورده به سراغش آمد. مرد چند دقیقه با شیما صحبت کرد و سرانجام او را با خودش برد و سوار بر یک پژو پارس سفید رنگ از آنجا دور شدند.
سرنوشت شیما؛ از فرارهای مکرر تا دام سیاه بهلول
پدر شیما صباگردی مقدم که ماهها در پی دخترش کوچه به کوچه تهران را گشته، درباره این ماجرا میگوید: "دخترم ۳ مرتبه از خانه فرار کرد نخستین فرار او مرداد ماه سال ۹۸ رقم خورد. آن روز توانستیم شیما را در خانه یکی از دوستانش پیدا کنیم و به خانه برگردانیم. دوستی که شیما در خانه اش پناه گرفته بود از سوی پدر اعدامی و از سوی مادر توزیع کننده شیشه است. دو هفته بعد شیما برای بار دوم از خانه رفت شیما را دوباره یافتم، اما با این فرق که شیما به موادمخدر شیشه آلوده شده بود. تصمیم گرفتم خیلی مراقب شیما باشیم و تا زمانی که شیشه از سرش بیرون رود در خانه را به رویش قفل کردم و با مشاوره قصد حل کردن مشکلش را داشتم.
شیما پس از اینکه از خانه مان در نارمک به پایانه بیهقی رفته بود از طریق مغازه اسباب بازی فروشی در همان نزدیکی به مادرش زنگ زد و سراغ من را گرفته بود و هرچه مادرش التماس او را میکند که برگردد تلفن را قطع کرد و همین آخرین تماس ما با شیما بود.
پس از شکایت و اعلام فقدانی شیما، ماموران پلیس آگاهی پایگاه چهارم سید خندان شمارهای که دخترم با مادرش تماس گرفته بود را ردیابی کردند و به مغازه اسباب بازی فروشی در نزدیکی پایانه رسیدند. صاحب اسباب بازی فروشی تایید کرد دخترم آنجا بوده و پس از بیرون رفتن از مغازه به سمت پایانه رفته است.
سراغ دخترم را از هرشخصی که آنجا بود گرفتم که در آخر صاحب رستوران سر رسید و خطاب به من گفت که دخترت شال صورتی و کوله پشتی داشته است؟
به او گفتم بله، دخترم را دیده اید؟ سپس عکس شیما را به آن جوان نشان دادم.
صاحب رستوران وقتی عکس شیما را دید نگاهی به من کرد و گفت: دخترت روی همین نیمکت پایین نشسته بود که "حاج محمود" او را با خودش برد. فیلم را به صاحب رستوران نشان دادم و گفتم: حاج محمود، این شخص را میگویید؟
بهلول کیست؟
مالک رستوران پایانه بیهقی درباره بهلول میگوید: "حاج محمود اسم واقعی اش "بهلول" است، شغل او راننده تاکسی نما، اما در اصل ماده مخدر شیشه میفروشد. بهلول درعین حال مغز زنان و دختران شهرستانی یا تهرانی را شست وشو میدهد که به هر دلیلی از خانه خارج شده اند و پایشان به پایانه بیهقی باز شده است. "
مالک این رستوران در مورد حادثه رخ داده برای شیوا هم گفته است: "زمانی که (شیما) همراه بهلول به راه افتادند سریعا مقابل بهلول ایستادم و به او گفتم که این دختر خیلی کوچک است، این کار را نکن؛ اما بهلول به حرفم توجهی نکرد و گفت که این دختر تاکسی میخواهد قرار نیست اتفاقی رخ دهد.
مالک این رستوران در مورد حادثه رخ داده برای شیوا هم گفته است: "زمانی که (شیما) همراه بهلول به راه افتادند سریعا مقابل بهلول ایستادم و به او گفتم که این دختر خیلی کوچک است، این کار را نکن؛ اما بهلول به حرفم توجهی نکرد و گفت که این دختر تاکسی میخواهد قرار نیست اتفاقی رخ دهد.
باتوجه به سرنخهای موجود پلیس بهلول را به آگاهی سیدخندان احضار کرد و پس از یک بازجویی او آزاد شد.
بهلول به ماموران پلیس گفته بود که شیما را در چهارراه نظام آباد پیاده کرده است. اما اینطور نبود، همان لحظه که بهلول در پلیس آگاهی این دروغها را سرهم میکرد، شیما در خانه این شیطان زندانی بود.
پدر شیما دراین باره گفته است: " افسر پرونده پس از بازجویی از بهلول او را رها کرد و خطاب به من گفت که فکر نمیکنم این فرد دخالتی در این پرونده داشته باشد. من که حسابی تعجب کرده بودم وقتی دلیل اینکه چرا اینچنین فکر میکند را جویا شدم، گفت: او آدم حسابی است زن وبچه اش در ترکیه زندگی میکنند و حتی اول کد تلفن همراه اش با یک شروع میشود؟! این حرفها را که شنیدم درخواست کردم پرونده شیما را به اداره ۱۱ آگاهی مرکز انتقال دهند. "
باید این موضوع را اضافه کنم؛ زمانی که بهلول برای نخستین بار به آگاهی سیدخندان احضار شد با این فکر که با خودرویش به آگاهی میآید برادرم را مقابل اداره پلیس قرار دادم تا بهلول را تعقیب کند. اما هنگامی که بهلول از اداره پلیس بیرون آمد سریع به سمت موتورسواری که از قبل منتظرش بود رفت و متواری شد.
پدر شیما میگوید: پرونده شیما در اداره ۱۱ آگاهی تهران پیگیری شد و احضار بهلول برای آخرین مرتبه به پلیس آگاهی مرکز صورت گرفت. این بار کارآگاهان با ترفندهای تخصصی بهلول را به حرف آوردند و او مجبورش شد اعتراف کند. بهلول تایید کرد شیما، دختر من به مدت ۴۵ روز در خانه اش زندانی بود و هرروز شیما را به ماده مخدر شیشه آلودهتر میکرد او حتی گفت: روزی که اولین بار به آگاهی سیدخندان احضار شدم شیما در خانه ام زندانی بود.
اعتراف به دفن؛ انکار قتل شیما!
پس از اظهارات اولیه، بهلول اعتراف کرد که شیما را دفن کرده است، اما مدعی شد که او قاتل نیست. در این اعترافات بهلو منکر جنایت شد و گفت که شیما حالش بد شده بود و در خانه او جانش را از دست داد و او از ترس، جسدش را به شمالغرب کشور برد و کنار رودخانه ارس دفن کرد. این در حالی است که وقتی مأموران پلیس آگاهی تهران با نیابت قضایی راهی آنجا شدند نتوانستند هیچ اثری از جسد پیدا کنند و در این شرایط تحقیقات برای یافتن جسد دختر گمشده ادامه یافت.
بهلول در این باره گفته است: "من او را نکشتم. مرگ او یک حادثه بود و من نقشی در آن نداشتم. شیما ۲ هفتهای میشد که در خانه من بود. صبحها سر کار میرفتم و شب برمیگشتم. او مشکل خاصی نداشت، اما یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم شیما نفس نمیکشد و مرده است. ظاهرا حالش بد شده بود و به کام مرگ رفته بود و نبضش نمیزد. ساعت ۱۰ صبح بود که متوجه مرگ او شدم و در آن شرایط باید به فکر پنهان کردن جسد میبودم. چون میترسیدم برایم دردسرساز شود. "
بهلول در این باره گفته است: "من او را نکشتم. مرگ او یک حادثه بود و من نقشی در آن نداشتم. شیما ۲ هفتهای میشد که در خانه من بود. صبحها سر کار میرفتم و شب برمیگشتم. او مشکل خاصی نداشت، اما یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم شیما نفس نمیکشد و مرده است. ظاهرا حالش بد شده بود و به کام مرگ رفته بود و نبضش نمیزد. ساعت ۱۰ صبح بود که متوجه مرگ او شدم و در آن شرایط باید به فکر پنهان کردن جسد میبودم. چون میترسیدم برایم دردسرساز شود. "
کشف جسد شیما در حیاط خانه بهلول
پس از ماهها مقاومت بهلول در برابر اتهام قتل شیما، او در نهایت روز گذشته لب به اعتراف گشود و گفت که شیما صباگردی مقدم را به قتل رسانده و در حیاط خانه اش دفن کرده است. سردار علیرضا لطفی؛ رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفته است: "دقایقی پیش جسد دختر جوان از داخل باغچه منزل این قاتل بیرون کشیده شد و طبق تأیید عوامل اداره تشخیص هویت آگاهی تهران بزرگ و با در نظرگرفتن پیشینه این قتل میتوان گفت که پیکر پیداشده متعلق به شیماست. "
او همچنین گفته که "دقایقی پیش جسد دختر جوان از داخل باغچه منزل این قاتل بیرون کشیده شد و طبق تأیید عوامل اداره تشخیص هویت آگاهی تهران بزرگ و با در نظرگرفتن پیشینه این قتل میتوان گفت که پیکر پیداشده متعلق به شیماست. "
او همچنین گفته که "دقایقی پیش جسد دختر جوان از داخل باغچه منزل این قاتل بیرون کشیده شد و طبق تأیید عوامل اداره تشخیص هویت آگاهی تهران بزرگ و با در نظرگرفتن پیشینه این قتل میتوان گفت که پیکر پیداشده متعلق به شیماست. "
۰