گزارش هیجان انگیز درباره یکی از سخت ترین مشاغل دنیا؛ شغل: شکارچی تبهکاران
تعقیب و گریز برای به دام انداختن تبهکاران یکی از شغلهای مورد علاقه و پرطرفدار در دنیای غرب است.
مشاغل متعددی در دنیا وجود دارد. برخی از آنها شغلهای آرام، عادی و بیدردسر محسوب میشوند و برخی دیگر غیرعادی و مملو از ماجرا هستند. یکی از شغلهای هیجانانگیز شکارچی جایزهبگیر است.
شکارچیان جایزهبگیر، تبهکاران یا افرادی را که با پرداخت وثیقه آزاد شده و سپس برای محاکمه در دادگاه حضور نیافته و متواری میشوند، در ازای دریافت جایزه نقدی دستگیر میکنند و به پلیس تحویل میدهند.
برخی از شکارچیانی که در این زمینه فعالیت میکنند، خود دارای سوءسابقه هستند ولی در یافتن افراد تبهکار به پلیس کمک میکنند. برخی دیگر از شکارچیان جایزهبگیر در زمینه پیدا کردن تبهکاران، دورههای خاصی را گذراندهاند.
به طور کلی جنایتکاران و افرادی که خود دارای سوءسابقه هستند، در حرفه شکارچی جایزهبگیر نمیتوانند در حد مطلوبی موفق عمل کنند؛ چراکه مدارک و مجوزهای لازم را در اختیار ندارند.
حتی اگر در ایالتی خاص نیاز به کسب مجوز وجود نداشته باشد، آژانسهایی که در این زمینه فعالیت میکنند، تمایلی به استخدام جنایتکاران برای بازداشت افراد متواری ندارند.
به این دلیل که تصور میکنند حضور خود این افراد موجب دردسرهای بزرگتری میشود. نکته مهم درباره جایزهبگیرها این است که آنها معمولا برای شرکتهای ضمانتکننده متهمان کار میکنند، این شرکتها در مقابل دریافت مبالغی، برای متهمان وثیقه میگذارند تا از زندان آزاد شوند و در زمان انجام محاکمه در دادگاه حاضر شوند اما وقتی این متهمان فرار میکنند شرکتهای ضمانتکننده از شکارچیان کمک میخواهند.
شکارچیان جایزهبگیر معمولا متهمان تبهکاری را که از وثیقه میگریزند و در دادگاه حضور نمییابند، تعقیب و دستگیر میکنند. در سال ۱۹۹۴ میلادی، وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد که ۲۵درصد از تبهکارانی که با ضمانت آزاد شدهاند، در روز محاکمه خود در دادگاه حضور نیافتهاند.
شکارچیان جایزهبگیر و فعالیت در این زمینه تنها در دو کشورآمریکا و فیلیپین قانونی است. کشورهای دیگر، مفهوم شکارچیان جایزهبگیر را نپذیرفتهاند و آن را به عنوان آدمربایی، به عبارتی دیگر به عنوان عملی مجرمانه در نظر میگیرند. شکارچیان جایزهبگیر از قوانین پذیرفته شده در این کشورها استفاده میکنند تا فرد مظنون را شناسایی کنند.
شکارچیان پیش از آنکه برای دستگیری هدف موردنظر خود دست به کار شوند، ابتدا اطلاعات کاملی در خصوص او جمعآوری میکنند. اگر آنها موفق شوند که فرد متواری را در مخفیگاه خود پیدا کنند، میتوانند بدون اطلاع وارد خانه او شوند. اما آنها ابتدا باید مطمئن شوند که خانه متهم را به طور دقیق شناسایی کردهاند. بسیاری از شکارچیان جایزهبگیر، اغلب با غافلگیر کردن هدف مورد نظر خود، او را دستگیر میکنند.
به عنوان نمونه آنها در نیمه شب در مخفیگاه متهم ظاهر شده یا خودشان را به جای شخصی که چیزی را میخواهد تحویل دهد، جا میزنند.
از آنجا که آنها مجبور هستند تا فرد متواری را در وضعیت جسمی مناسبی تحویل دهند، به این دلیل که دادگاه متهمان را با استخوانهای شکسته و کبودیهای فراوان نمیپذیرد.
خانواده چاپمن همگی شکارچیان جایزه بگیر هستند
در نتیجه آنها معمولا از درگیری فیزیکی با فرد متواری پرهیز میکنند. با جلوگیری از وقوع درگیری، جان خود شکارچیان نیز در امان میماند.
بهترین اقدام برای شکارچیان جایزهبگیر، این است که دستبند بر دستان فرد مظنون بسته و او را تحویل قانون دهند. اما همیشه دستگیری تبهکاران به این سادگی انجام نمیشود و شکارچیان با دردسرهای بزرگی در این راه روبهرو میشوند.
شکارچیان جایزهبگیر برای اینکه در کار خود موفق شوند، مهارتهای تجسسی خود را گسترش میدهند. به این دلیل که یافتن فردی که از قانون گریخته است، کار سادهای نیست.
در این راستا آنها فنون مذاکره، جستوجوی سوابق فرد متواری، مصاحبه با خانواده و آشنایان هدف موردنظر و هر شیوهای که آنها را در یافتن متواری کمک کند را فرا میگیرند. فرد فراری اغلب مسلح و خطرناک در نظر گرفته میشود و با توجه به اینکه در برخی از ایالتها، حمل سلاح گرم برای شکارچیان غیرقانونی است، در نتیجه آنها با کار دشواری روبهرو هستند.
میتوان گفت در طول دهه گذشته، هر ساله شکارچیان جایزهبگیر در حدود ۲۵هزار فرد تبهکاری را که در آمریکا متواری شده بودند، تحت تعقیب قرار داده و موفق به دستگیری آنان شدهاند.
در خصوص فعالیت شکارچیان جایزهبگیر در ایالت متحده، بحثهای جنجالبرانگیزی صورت گرفته است؛ چراکه دغدغههای زیادی در مورد کنترل رفتار این افراد در هر ایالتی مطرح است.
از همه مهمتر این سوال مطرح میشود که آیا شکارچیان جایزهبگیر برای اجرای قانون مؤثرند یا به هرج و مرج در اجرای قانون دامن میزنند؟ اکثر شهروندان معتقدند که حضور اینگونه افراد، دیگر در جامعه مدرن لزومی ندارد.
در طول چند سال اخیر، نگرانیها درباره عدم موفقیت بعضی از ایالتهایی که فعالیت شکارچیان جایزهبگیر را قانونی اعلام کردهاند، افزایش یافته است. به طور کلی منتقدان بر این عقیدهاند که حق قانونیای که به شکارچیان جایزهبگیر در قرن نوزده میلادی اعطا شده است امروزه بیمعنی جلوه میکند و در حال حاضر سنجیده و عقلانی به نظر میرسد که فعالیت آنها غیرقانونی اعلام شود.
لولاند و لیسا دختر و پسر چاپمن که در این حرفه به پدر خود کمک میکنند
در عوض مدافعان فعالیت شکاچیان پاسخ میدهند که شکارچیان جایزهبگیر، نقش مهمی را در نظام فعالیت شکارچیان و تشکیلات قضایی جنایی ایفا میکنند و این افراد نباید مجبور شوند تا از قوانینی پیروی کنند که آنها را از اجرای مسوولیتهای خویش دور نگه میدارد.
آنها تاکید میکنند که منتقدان رابطه قانونی بین شرکتهای ضمانتکننده و مجرم اصلی را نادیده گرفتهاند زیرا زمانی که ضمانتکننده ضمانت متهمی را میکنند و متهم قرارداد را امضا میکند، در نتیجه از حقوق خود صرفنظر میکند.
از اینرو اگر متهم در دادگاه حاضر نشود، شرکت ضمانتکننده باید مبلغ ضمانتشده را بهعنوان جریمه بپردازد. اگر چنین نظامی وجود نداشت، بسیاری از متهمان قادر نخواهند بود که خود وثیقه برای آزادیشان بگذارند و مجبور میشوند که در زندان بمانند و این امر هزینه زیادی را به دولت محلی تحمیل میکند تا متهم را تا فرا رسیدن زمان دادگاه در زندان جا دهد. بنابراین شرکت ضمانتکننده به عنوان ضامن به جامعه خدمت میکند که حضور متهم را در دادگاه تضمین میکند.
مدافعان همچنین به تفاوت اساسی بین شکارچیان جایزهبگیر که به صورت آزاد و مستقل فعالیت میکنند و مأمورانی که بهطور مستقیم برای این شرکتهای ضمانتکننده کار میکنند، اشاره کردهاند. این مأموران که به عنوان مامور ضمانت شناخته میشوند، با فعالیتهای دادگاههای جنایی محلی آشنا هستند و توسط این شرکتها آموزش میبینند. در مقابل، شکارچیان جایزهبگیر آزاد هستند که باعث ایجاد بسیاری از مشکلات میشوند.
منتقدان مطرح میکنند که زمان فعالیت شکارچیان جایزهبگیر به پایان رسیده است. به این دلیل که در قرن ۱۹ نیروی پلیس آمریکا در مناطق شهری نامناسب بود و از امکانات کافی برخوردار نبود و مأموران نیز آموزش کافی ندیده بودند، فعالیت شکارچیان قانونی اعلام شد.
همچنین در این دوران، سازمانهای قدرتمندی همچون افبیآی وجود نداشت. منتقدان بحث میکنند که با وجود افبیآی و ارتباطات الکترونیکی این کار در دنیای مدرن هیچ معنایی ندارند. آنها همچنین عنوان میکنند که استفاده از شیوههای خشن و مشکوک توسط شکارچیان برای دستگیری مجدد مجرمان، اعتبار دادگستری آمریکا را کاهش میدهد.
« اندرو لاستر» وارث کارخانه « ماکس فاکتور» به دست گروه شکارچیان جایزه بگیر سگی دستگیر شد
در حالی که برخی معتقدند فعالیت شکارچیان باید متوقف شود، برخی دیگر معتقدند که آنها همچنان باید به کار خود ادامه دهند. در برخی از ایالتها مانند فلوریدا، شکارچیان باید دارای مجوز باشند و توسط یک شرکت ضمانتکننده به کار گرفته شوند تا آن شرکت قادر باشد بر فعالیتشان نظارت کند. موضوع دیگری که اعتراض منتقدان را برمیانگیزد، این است که ممکن است اقدامات شکارچیان به مردم بیگناه صدمه وارد کند.
در سیستم قانونی آمریکا بر طبق قانون مصوب سال ۱۸۷۳ میلادی شکارچیان جایزهبگیر حق فعالیت دارند. هرچند این قانون از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است اما به طور کلی بر اساس این قانون شکارچیان جایزهبگیر برای تعقیب و دستگیری تبهکاران متواری میتوانند به هر بخشی از آمریکا مراجعه کنند.
آنها توسط شرکتهای ضمانتکننده استخدام میشوند. شکارچیان جایزهبگیر حدود ۱۰ درصد مبلغ ضمانت فرد متواری را دریافت میکنند. به این ترتیب شکارچی جایزهبگیر میتواند حرفهای موفق و پردرآمد باشد؛ چراکه افراد سرشناس و باتجربه این حرفه میتوانند سالانه بین ۶۰ تا ۹۰ هزار دلار دریافت کنند اما در عین حال حرفهای خطرناک است.
در آمریکا، شکارچیان جایزهبگیر ادعا میکنند که هر ساله ۳۱۵۰۰ فرد متواری را که از قانون گریختهاند، دستگیر میکنند. به عبارتی دیگر حدود ۹۰درصد از مجموع افرادی که پس از ضمانتشان اقدام به فرار کردهاند.
آنها از سطوح مختلف قدرت و توانایی در انجام مأموریت خود برخوردارند. طبق قانون شکارچیان نمیتوانند وارد املاک فردی به جز فرد متواری شوند.
در برخی از ایالتها، آنها هیچگونه آموزش رسمیای فرا نمیگیرند و فاقد مجوز هستند و تنها یک تاییدیه از شرکت ضمانتکننده برای فعالیت نیاز دارند.
در ایالتهای دیگر همچون کالیفرنیا میبایست پیشینه شکارچیان جایزهبگیر مورد بررسی قرار بگیرد و آنها باید دورههای مختلفی را در این زمینه به اتمام برسانند. در اکثر ایالتها، حمل سلاح گرم توسط این افراد بدون مجوز قانونی ممنوع اعلام شده است. لوییزیانا از شکارچیان جایزهبگیر درخواست میکند تا لباسهایی را بر تن کنند که قابل شناسایی باشند.
در بین ایالتهای آمریکا کنتاکی، فعالیت شکارچیان جایزهبگیر را به هر شکلی ممنوع کرده و در تگزاس هر شکارچی جایزهبگیری باید مأمور امنیت یا مأمور مخفی باشد. نکته مهمی که در مورد جایزهبگیرها باید دانست، این است که آنها معمولا برای شرکتهای ضمانتکننده متهمان کار میکنند.
این شرکتها در مقابل دریافت مبالغی، برای متهمان وثیقه میگذارند تا آنها از زندان آزاد شوند و در زمان انجام محاکمه در دادگاه حاضر شوند. اما وقتی این متهمان فرار میکنند، شرکتهای ضمانتکننده از شکارچیان کمک میخواهند.
قوانین بینالمللی و مصونیت قانونی
از آنجا که قوانین آمریکا در هیچ کشور خود مختار دیگری معتبر نیست، شکارچیان جایزهبگیر اگر درصدد باشند تا در کشورهای دیگر به دنبال فرد متواری باشند، با مشکلات قانونی شدیدی مواجه میشوند. تقریبا در قوانین تمام کشورها بازداشت به دست افراد خصوصی به عنوان آدمربایی در نظر گرفته میشود و در مورد فردی که اقدام به چنین جرمی کرده است، به عنوان آدمربا قضاوت خواهند کرد.
با وجود اینکه دولت آمریکا به طور کلی فعالیت شکارچیان جایزهبگیر را در داخل این کشور میپذیرد اما وقتی که این اقدامات در کشورهای دیگر صورت گیرد، سیستم قضایی آمریکا خودش را درگیر نمیکند و هیچ حمایتی از جایزهبگیرها نمیکند.
چاپمن یکی از معروفترین شکارچیان تبهکار است که در مصاحبه هایش همیشه ادعا می کند که برای دستگیری خلافکارها هرگز از اسلحه استفاده نمی کند
بسیاری از شکارچیان جایزهبگیر به دلیل به قتل رساندن فرد متواری، دستگیری فردی اشتباهی یا دستگیری افراد بیگناه به عنوان فرد مجرم، دستگیر شدهاند. آنها برخلاف مأموران پلیس، هیچگونه مصونیت قانونی در برابر صدمات افراد دیگر ندارند و مصونیت قانونی اندکی در برابر آسیب رساندن به هدف اصلی خود دارند.
شکارچیان جایزهبگیر بر روی پرده جادویی
نخستین تصویر این حرفه در فیلمی به نمایش گذاشته شد که سال ۱۹۵۴ میلادی نمایش داده شد که در آن رندولف اسکات و استیو مککویین نقشآفرینی کردند. مک کویین در مجموعههای تلویزیونی دیگری با همین مضمون حضور یافت. آخرین فیلم او شکارچی نام داشت که موضوع آن شرح حال زندگی جدید شکارچی جایزهبگیر، رالف پاپا تورسن بود.
همچنین در مجموعه تلویزیونی ژاپنیای به نام گربه سیاه، داستان بر روی قاتلان و شکارچیان جایزهبگیر تمرکز دارد. فیلم دیگری که در این رابطه ساخته شده، «برای چند دلار بیشتر» است.
فیلمی با عنوان شکارچیان جایزهبگیر نیز در سال ۲۰۱۰ میلادی ساخته شد. داستان این فیلم کمدی که به کارگردانی اندی تن نانت و نقشآفرینی جنیفر انیستون و جرارد بوتلر ساخته شد، درباره شکارچی جایزهبگیری است که استخدام میشود تا همسر سابق خود را که یک خبرنگار است و به دلیل حمله به یک مأمور پلیس دستگیر شده و سپس از چنگ قانون فرار کرده است؛ پیدا کند. در این میان، ماجراهای جالبی برای هر دو رخ میدهد. این فیلم در مارس ۲۰۱۰ در انگلستان و آمریکا اکران شد.
همچنین شخصیتهای شکارچیان جایزهبگیر که وظیفه اصلی آنها دستگیری افراد متواری است، در کتابها مجموعههای تلویزیونی، کمدیها و بازیهای کامپیوتری مطرح شده است. در کتاب معروف جانت ایوانویچ، شخصیت اصلی داستان یک شکارچی جایزهبگیر است.
دان چاپمن
او در روز دوم فوریه سال ۱۹۵۳ میلادی در ایالت متحده متولد شد. چاپمن ۱۸ بار به جرم سرقت مسلحانه دستگیر و سرانجام در اواخر دهه ۷۰ در جریان مبادله مواد مخدر به جرم شلیک مرگبار به سوی یک مرد، به زندان محکوم شد.
پس از این اتفاق، او به لس آنجلس تایمز گفته بود که چند نفر دیگر از اعضای باند موتورسیکلت تگزاس که پس از قتل این مرد، در عملیات مبادله مواد مخدر دستگیر شدند متهمان اصلی پرونده هستند اما او اصلا در صحنه جنایت حضور نداشته است.
پس از گذراندن ۱۸ ماه از پنج سال محکومیت خود، در سال ۱۹۷۹ میلادی، چاپمن آزاد شد و پس از آن به طور تصادفی با پیشنهاد یک قاضی وارد حرفه شکارچیان جایزه بگیر شد. او پنج دفعه ازدواج کرد و حاصل این ازدواجها، ۱۲ فرزند است.
در حال حاضر او به همراه همسر و تعدادی از فرزندانش به عنوان شکارچی جایزه بگیر کار میکند و پنج شرکت ضمانتکننده را در اختیار دارد. چاپمن، در وبسایت خود اعلام کرده است که او بهترین شکارچی جایزه بگیر در جهان است.
او از اینکه در برنامههای متعدد تلویزیونی حضور یافته، احساس غرور میکند. او درباره تکنیکهایی که در این حرفه به کار میبرد، بیان کرده است که به عنوان نمونه در یک پرونده، با مادر فرد متواری تماس گرفته و به او گفته است که فرزند او قربانی یک تصادف ناگوار بوده که به علت وارد شدن صدمات فراوان به جسد فرد حادثه دیده، شناسایی او با دشواری روبهرو بوده است.
با انجام این کار، چاپمن دریافت که آخرین باری که فرد متواری با مادرش در تماس بوده، چه زمانی بوده است و از این راه توانست او را تعقیب کند. چاپمن در مصاحبه خود ادعا کرد که سعی میکند با خود اسلحه حمل نکند.
دان داگ چاپمن، ستاره مجموعه تلویزیونی «شکارچیان جایزهبگیر سگی» است؛ مجموعه تلویزیونی واقعیای که مضمون آن درباره فعالیتهای شکارچیان جایزه بگیری است که در ایالات متحده فعالیت میکنند و شکارچیان جایزه بگیر واقعی در این فیلم حضور یافتهاند و در بخشهای مختلف آن، اقدامات ماجراجویانه آنها در عملیات تعقیب و دستگیری افرادفراری را به تصویر کشیده شده است.
در ۱۸ ژوئن سال ۲۰۰۳ میلادی، چاپمن با شکار و دستگیری آندریو لاستر- وارث قانونیشرکت «مکس فاکتور» که در مکزیک به سر میبرد- خبرساز شد. لاستر در حین محاکمه خود به دلیل حمل مواد مخدر و تجاوز به عنف، ازآمریکا گریخته بود و تیم شکار چاپمن، یعنی پسرش لولاند و دوست خانوادگیش تیم چاپمن، در یافتن لاستر او را یاری میکردند.
او اخیرا اعلام کرده است که قصد بازنشستگی دارد و پس از آن تصمیم دارد یک مدرسه آموزش شکارچیان جایزه بگیر را در هاوایی تاسیس کند. او علاقه وافری به لباسهای چرم و چکمه با پوست مار دارد اما با داشتن ۱۲ فرزند و اهمیت حمایت از آنان، معتقد است که باید همچنان به کار خود ادامه دهد.
لولاند چاپمن
لولاند چاپمن در ۱۴ دسامبر ۱۹۷۶ در تگزاس متولد شد. او تا هشت سالگی پدر واقعی خود یعنی دان را ندید و فکر میکرد که پدر واقعی او پدر خواندهاش است. او همیشه در دوران نوجوانی از مدرسه میگریخت و به همین دلیل پدرش به طور منظم او را کنترل میکرد تا از حضورش در مدرسه، اطمینان حاصل کند.
سرانجام در سال ۱۹۹۴ میلادی از دبیرستان فارغالتحصیل شد. این در حالی بود که او تنها فردی بود که در میان خواهر و برادرانش، توانست دوره دبیرستان را به اتمام برساند. لولاند در دستگیری لاستر به پدر خود کمک کرد.
او که در حال حاضر یک بوکسور حرفهای و پیکارگر ورزشهای رزمی است، از ۱۷ سالگی تمرینات خود را شروع کرد و در رقابتهای حرفهای موفق به دریافت جوایز متعددی شد. لولاند تا سال ۲۰۰۳ میلادی به عنوان شکارچی جایزه بگیر در کنار خانواده خود فعالیت میکرد.
پس از اینکه در سال ۲۰۰۳ از ناحیه زانو دچار آسیب دیدگی شد، مسابقه در بوکس و کیک بوکسینگ و ورزشهای رزمی را رها کرد. حتی پس از انجام عمل جراحی، پزشکان به او گفتند که او هرگز نمیتواند در مسابقه شرکت کند، چرا که ممکن بود قدرت تحرک پایش را از دست دهد. پس از آن، او زمان خود را صرف مربیگری ورزشهای رزمی و تاسیس باشگاه محلی کرد. لولاند همراه با پدرش در عملیات دستگیری لاستر، دستگیر شد و در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶ میلادی با ۱۰۰هزار دلار وثیقه آزاد شدند.
دومینو هاروی
دومینو هاروی در ۷ آگوست سال ۱۹۶۹ متولد شد. او اهل کشور انگلیس بود و به عنوان شکارچی جایزه بگیر فعالیت میکرد. به دلیل اینکه یک زن بود، در این حرفه بسیار سرشناس شد. شهرت هاروی با پخش فیلم دومینو در سال ۲۰۰۵ میلادی پس از مرگش که بر اساس زندگی وی ساخته شده بود، افزایش یافت.
پدر او، لارنس هاروی، بازیگر و نامزد دریافت جایزه اسکار بود و مادرش پالن استون در صنعت مد فعالیت میکرد. او در مدارس کشور انگلستان تحصیل کرد. دومینو تنها فرزند پدر خود و دخترخوانده پیتر ایوانز- نویسنده و خبرنگاری- بود که پدر و مادر او را به یکدیگر معرفی کرد.
پس از مرگ پدرش در سال ۱۹۷۳ میلادی، ایوانز به اتفاق مادر دومینو کتابی تحت عنوان «اشک کافی است» به رشته تحریر درآورد. این کتاب که در سال ۱۹۷۵ میلادی به چاپ رسید، روایت زندگی پدر و مادر دومینو بود.
دومینو پس از اینکه آگهی تبلیغاتیای را در روزنامه درباره سمینار شکارچیان جایزه بگیر که توسط مارتینز برگزار میشد، مشاهده کرد، به سمت حرفه شکارچیان جایزه بگیر کشیده شد.
بعدها مارتینز، یکی از بهترین دوستان و مربی او شد. در روز ۲۷ ژوئن سال ۲۰۰۵ میلادی، جسد دومینو هاروی در وان حمام خانهاش در وست هالیوود کشف شد و هیچ گروه یا شخصی، مسؤولیت مرگ او را نپذیرفت. او در قبرستان سانتا باربارا در کنار پدر خود به خاک سپرده شد.
دان لی چاپمن
دان لی چاپمن در ۲۱ ژانویه ۱۹۷۳ در تگزاس متولد شد. او در حال حاضر در هاوایی سکونت دارد. دان لی، دومین فرزند دان چاپمن است.
او سه سال بیشتر نداشت که پدرش راهی زندان شد. هنگامی که پدرش در حبس به سر میبرد، والدین دان لی از هم جدا شده و تا ۱۱ سالگی هرگز پدر خود را ندید. اخیرا دان لی به همراه دو برادر خود، اقدام به کسب و کار جدیدی کردهاند و رسانه برادران چاپمن را شکل دادهاند.
لئونارد پادیلا
لئونارد پادیلا شکارچی جایزه بگیری است که در کالیفرنیا فعالیت میکند و از سال ۱۹۷۵ میلادی به بعد در این عرصه حضور دارد.
به عقیده برخی لئونارد پادیلا، معروفترین شکارچی جایزه بگیر جهان است که در فیلمها و برنامههای تلویزیونی حضور یافته. پادیلا از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۳ میلادی در ارتش نیروی هوایی آمریکا متحده خدمت و در رشته حقوق تحصیل کرد.
در سال ۱۹۸۲ میلادی، لئونارد پادیلا، مدرسه عالی حقوق لورنزا پاتینو را تاسیس کرد. هرچند که او مجوز وکالت در کالیفرنیا را ندارد اما در زمینه یافتن افراد متواری فعالیت میکند. او یکی از ۱۳۵ نفری بود که برای فرمانداری کالیفرنیا در انتخابات ۲۰۰۳ نامزد شده بود و ۱۳۴۳ رأی را در این انتخابات از آن خود کرد.
جان ریلی دانسن
جان ریلی دانسن، به عنوان مامور پلیس دالاس و کارآگاه خدمت کرد. همکاری فوقالعاده چشمگیر او در عملیات دستگیری جان ویزلی هاردین، باعث شهرت او شد. در دوران جوانی دانسن، دالاس شهر پر سر و صدایی بود که جمعیتی بیش از ۱۰هزار نفر را در بر میگرفت.
در ازای این جمعیت، ده مامور پلیس در این شهر حضور داشتند. دانسن در ماه اکتبر سال ۱۸۷۶ به نیروی پلیس این شهر ملحق شد و به سرعت شهرت فراوانی به عنوان مرد قانونگذار و کارآمد کسب کرد.
لیسا چاپمن
لیسا چاپمن در ۱۰ ژوئن ۱۹۸۷ در خانواده شکارچیان جایزه بگیر متولد شد. او تا ۱۱ سالگی با پدر خود زندگی کرد و پس از آن با مادر خود به شهر کوچکی در آلاسکا نقل مکان کرد و تا شش سال با پدر خود در تماس نبود. در ۱۸ سالگی به هاوایی رفت تا به پدر خود ملحق شود. در این زمان او کار خود را به عنوان شکارچی جایزه بگیر آغاز کرد.
تیم چاپمن
تیم چاپمن در ۱۳ می۱۹۶۵ میلادی در کالیفرنیا متولد شد. هرچند دان لی از او به عنوان برادر خونی خود یاد میکند، اما تیم با او رابطه خوبی ندارد. او با حضور در مجموعه تلویزیونی چاپمن، شهرت فراوانی کسب کرد و در فصل یک تا چهار این مجموعه به طور منظم حضور یافت.
مادر تیم، شرکت ضمانتکنندهای را اداره میکرد و او از همان دوران نوجوانی، به فعالیت در این زمینه در کنار مادرش پرداخت و در همان زمان بود که با چاپمن آشنا و بعدها به او ملحق شد و در هاوایی به فعالیت پرداخت.
منبع: همشهری