سینما از جمشید هاشمپور فاصله گرفته؟
احمد کاوری معتقد است قهرمانان سیمای ایران مانند انسانهای عادیاند.
اگر مخاطب سینما باشید، احتمالا فیلم سینمایی نفوذی را به خاطر بیاورید، فیلمی با کارگردانی احمد کاوری که در سال ۱۳۸۹ ساخته شد و داستان زندگی اسیری را روایت میکند که بعد از ۲۰ سال به وطن بازگشته است. او وقتی به ایران میرسد دستگیر و زندانی میشود و این سرآغاز ماجراهای جدیدی است.
اینبار احمد کاوری نه به عنوان کارگردان بلکه خود به عنوان رئیس زندان عراقیها در فیلم شماره ده به کارگردانی حمیدزرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری حاضر شد تا داستان زندگی تنها اسیر جنگ که موفق به فرار از زندان شده بود را روایت کند.
اسیری به نام محمد عبدی که اکنون تکنسین اتاق عمل است و صدام هم چهل میلیون دینار برای سر این شخصیت واقعی جایزه گذاشته بود چون او تمام ساختاری امنیتی را در هم شکست.
به بهانه این نقش به گفتوگو با احمد کاوری پرداختیم که در ادامه میخوانید.
چه شد که به این گروه پیوستید و در انتخاب بازیگر نقش داشتید؟
راستش را بخواهید گروه به من پیوست. (باخنده) من به عنوان دوست ابراهیم اصغری و حمید زرگرنژاد به عنوان مجری طرح و تیم انتخاب بازیگر این کار را انجام دادیم و توانستیم کار را در مدت زمان بسیار بسیار کوتاه به پایان برسانیم.
من قصد نداشتم خودم بازی کنم به خاطر ارتباطی که با بچهها داشتم انتخاب بازیگر فیلم بر عهده ام بود. من در فیلم قبلی آقای زرگرنژاد هم بودم و نمی خواستم این نقش را تکرار کنم اما در نهایت سعی کردیم به گونهای جلو برویم که تکراری نباشد و از سابقه ذهنی مخاطب دور شود. ایده قطع دست مثلا از جمله این موارد بود.
کارکردن در حیطه دفاع مقدس چه سختیهایی دارد؟
فیلم دفاع مقدس بخاطر ویژگیهایش از جمله، لباس، گریم، بازیگرانش و این موارد با زمان حال حاضر متفاوت است به همین دلیل سختیهایی به دنبال دارد و عوامل باید بازگردند در زمان گذشته کار کنند. ضمن اینکه تجهیزات مورد نیاز مثل توپ، تانک، مسلسل به راحتی پیدا نمیشود. به همین دلیل هم کارش سختتر است.
فکر میکنید فیلم شماره ده مورد استقبال داوران جشنواره قرار بگیرد؟
من نمیدانم داوران این دوره چه کسانی هستند و آیا چنین فیلمهایی مورد پسندشان هست یا نه، اما تمام بچههای این تیم تلاششان را کردند تا اثر مناسب و درخوری را به مخاطبان ارائه دهند. مخاطب باید این اثر را ببیند و بپسندد و من به شخصه این اثر را دوست داشتم.
سینمای ما تا چه اندازه یه فیلم قهرمانپرور و قهرمان محور نیاز دارد؟
کلا سینما برای پرداختن به این ماجراها کم است، هرچند فیلم درباره قهرمانان ساخته شود، بازهم کم است چون بازهم لحظاتی از زندگی قهرمان مغفول میماند، به همین جهت چه یک فیلم ساخته شود، چه ده فیلم، باز یک بخشی از زندگی و داستان قهرمانی کم میماند.
فیلم سینمایی شماره ده و زندان بعثیها را با فیلم سینمایی نفوذی مقایسه کنیم، چهقدر از فضای این دو فیلم را متفاوت از یکدیگر میبیند؟
نکته این است که هیچ فیلمی را نمیتوان با فیلم دیگری قیاس کرد و در این دو فیلم فقط فضای اسارت و زندانها مشترک بوده است وگرنه شماره ده نگاه آقای زرگرنژاد است و نفوذی نگاه من ولی قطعا یک مشترکاتی هم دارد.
فکر نمیکنید یکی از عواملی که باعث شده شما در این فیلم حضور داشته باشید، فیلم سینمایی نفوذی باشد؟
نه، این ماجرا کاملا اتفاقی شد و درخواست از من برای حضور در فیلم کاملا به همان ماجرای دوستی من با آقای اصغری باز میگردد.
ژانر دفاع مقدس در آثار حاضر در جشنواره فیلم فجر امسال کمی پررنگتر نسبت به هر سال است، چرا رویکرد سینمای ما مخصوصا جشنواره در سالهای اخیر به این سمت رفته است؟ آیا استقبال از فیلمهای حاضر در این ژانر افزایش پیدا کرده؟
مگر امسال چند فیلم دفاع مقدسی داریم؟
شش فیلم.
به نظر من ۶ فیلم به نسبت ۷۰فیلم در سال رقم زیادی نیست. اما طبیعتا مخاطب استقبال خوبی کرده که سازندگان به این قبیل آثار میپردازند. ما باید فیلمهای متنوعی در همه ژانرهای سینمایی داشته باشیم و کیفیت بالایی را هم ارائه دهیم. اتفاقا با نظر من این فیلمها با توجه به تعدادی که ساخته میشود
در یک دورهای محوریت قهرمانان ما افرادی چون جمشید هاشمپور یا همان جمشید آریا که با نام زینل میشناسیم بود الان قهرمانان واقعی در سینما حضور دارند؟ سینمای ما به سمت قهرمان پروری رفته است؟
نه هنوز سینمای ما به آن سمت نرفته و جای خالی قهرمان در سینمای ما دیده میشود، بعضی از آثار سینمایی هستند که رگههای قهرمانی دارند. الان قهرمان به معنای هیرو یا همان ابر قهرمان نداریم. قهرمانان ما در حال حاضر واقعی هستند و ابر قهرمان ساختگی دیگری نداریم.