چرا ترامپ از قدرت‌گیری راست افراطی در اروپا استقبال می‌کند؟

چرا ترامپ از قدرت‌گیری راست افراطی در اروپا استقبال می‌کند؟

دولت ترامپ با حمایت از احزاب راست افراطی اروپا از جمله آلترناتیو برای آلمان و نزدیک شدن به روسیه، سیاست‌های سنتی آمریکا در حمایت از اتحاد آتلانتیک و دموکراسی را کنار گذاشته است. این رویکرد که به معنای تضعیف ناتو و تشدید نفوذ روسیه در اروپا تعبیر می‌شود، رهبران اروپایی را آسیب‌پذیرتر کرده و بی‌اعتنایی به تهدید روسیه را به بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل کرده است.

کد خبر : ۲۳۰۶۵۳
بازدید : ۷

جاناتان استیونسون، تحلیلگر ارشد امنیت بین الملل و سیاست دفاعی موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک و مدیر ارشد سابق امور دفاعی شورای امنیت ملی ایالات متحده

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، در دوران جنگ سرد، احزاب کمونیست قدرتمند اروپای غربی از همدردی تا وابستگی کامل به مسکو طیفی گسترده‌ای از روابط را تجربه می‌کردند. در مقابل، ایالات متحده نه‌تنها از این احزاب حمایتی نمی‌کرد، بلکه به‌صراحت از آنها فاصله می‌گرفت و اغلب به پشتیبانی سیاسی و مالی از رقبای آنها می‌پرداخت. اما امروز، اروپا با ائتلاف پراکنده‌ای از احزاب همسو با روسیه روبه‌روست که این بار در جناح راست افراطی قرار دارند، نه در چپ. در این میان، ایالات متحده راهبردی کاملاً متفاوت در پیش گرفته و به این احزاب روی خوش نشان داده است.

آیا کرملین در پشت پرده تغییرات ژئوپولیتیکی است؟

این تغییر موضع واشنگتن به نوعی تأیید غیرمستقیم فروپاشی نظم اروپایی پس از جنگ جهانی دوم به شمار می‌رود؛ نظمی که آمریکا در شکل‌گیری و استحکام آن نقشی محوری داشت. احزابی که مورد توجه روسیه قرار دارند، موضعی خصمانه در برابر اتحادیه اروپا اتخاذ کرده‌اند، با افزایش بودجه‌های نظامی مخالفند و روایت‌های کرملین درباره تهدید گسترش ناتو و ضرورت پاسداری از ارزش‌های مسیحیت راست‌گرا را بازگو می‌کنند.

چنانچه این احزاب و جریان‌های پوپولیستی همسو در نهایت در اروپا قدرت بگیرند؛ جریاناتی که هم‌اکنون نقشی مؤثر در دولت‌های کرواسی، جمهوری چک، فنلاند، مجارستان، ایتالیا، هلند و اسلواکی دارند و در فرانسه و آلمان نیز نفوذ قابل‌توجهی یافته‌اند ممکن است ناتو را تضعیف کنند، اروپا را به لحاظ ژئوپولیتیکی از کار بیندازند یا حتی آن را تحت سلطه خود درآورند. این همان هدفی است که روسیه از دیرباز دنبال کرده است. چنین اروپای ضعیف و ازهم‌گسیخته‌ای نه‌تنها آرمان پساجنگ سرد ایالات متحده برای قاره‌ای «یکپارچه و آزاد» را نابود می‌کند، بلکه دستاورد‌های اتحادیه اروپا و اتحاد آتلانتیک برای تحقق این چشم‌انداز را بر باد خواهد داد.

رویکرد دولت ترامپ در مونیخ؛ حمایت از احزاب افراطی و نزدیک شدن به روسیه

بی‌گمان، دولت ترامپ آشکارا مخالفت خود را با سیاست‌های گذشته اعلام کرده است. اوایل این ماه، جی دی ونس، معاون رئیس‌جمهور در کنفرانس امنیتی مونیخ از رهبران اروپایی خواست تا از منزوی‌سازی احزاب افراطی در جوامع خود دست بردارند. وی از سیاستمداران آلمانی درخواست کرد «دیوار آتش» در برابر همکاری با احزاب پوپولیستی را کنار بگذارند. اظهارات او آشکارا به حزب راست افراطی و ضد مهاجر «آلترناتیو برای آلمان» اشاره داشت. پس از این سخنان، او با رهبر این حزب دیدار کرد. ایلان ماسک، که به نظر می‌رسد نقشی مشابه نخست‌وزیر ترامپ ایفا می‌کند، پیروزی این حزب در انتخابات آلمان و کسب مقام دوم را به رهبر آن تبریک گفت.

در ادامه، در اقدامی که بار دیگر همبستگی فراآتلانتیکی را نادیده گرفت، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه با سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در ریاض دیدار کرد تا درباره آینده اوکراین گفت‌و‌گو کند. این اقدام در عمل به معنای کنار گذاشتن اوکراین و اروپا بود و نشان می‌داد که ایالات متحده ممکن است به دنبال نزدیک‌تر شدن به روسیه باشد. چنین نزدیکی‌ای می‌توانست به لغو تحریم‌ها، تحت فشار قرار دادن اوکراین برای واگذاری اراضی اشغالی و شاید حتی ارائه ضمانت‌هایی مبنی بر عدم پیوستن دائمی اوکراین به ناتو منجر شود.

دونالد ترامپ در پی این دیدار، اظهارنظری جنجالی کرد و به خبرنگاران گفت که اوکراین با امتناع از واگذاری اراضی به روسیه، خود آغازگر جنگ بوده است. او همچنین ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین را «دیکتاتور» خواند.

مسکو به‌سختی می‌توانست سناریویی را طراحی کند که این‌چنین با روایت بحث‌برانگیزش مبنی بر اینکه گسترش ناتو، این کشور را مجبور به بازپس‌گیری حوزه نفوذش و حمله به اوکراین کرده است، سازگار باشد. این داستان که به‌طور گسترده‌ای از سوی راست‌گرایان افراطی اروپا پذیرفته شده، در صورت شکست یا تسلیم اوکراین، تهدید روسیه علیه اعضای شرقی ناتو از جمله کشور‌های بالتیک را تقویت می‌کند.

نفوذ روسیه در اروپا؛ از احزاب کمونیستی دیروز تا پوپولیست‌های راست‌گرای امروز

دونالد ترامپ و حلقه نزدیک به او، با حمایت و ابراز همدردی نسبت به احزاب راست‌گرای پوپولیستی در کشور‌های اروپایی نظیر اتریش، فرانسه، ایتالیا، هلند، لهستان، رومانی، اسلواکی و اسپانیا، بر رویکرد‌ها و سیاست‌های این جریان‌ها تأثیر گذاشته‌اند. در بریتانیا، ایلان ماسک به تضعیف حزب کارگر و حمایت از حزب راست‌گرای «اصلاح بریتانیا» پرداخته است. همچنین، دونالد ترامپ و اطرافیانش به ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان احترام ویژه‌ای قائل‌اند. اوربان، که چندین بار به اقامتگاه ترامپ در مارالاگو سفر کرده است، الگویی برای سیاست‌های مستبدانه رئیس‌جمهور آمریکا فراهم آورده است.

با این حال، قیاس میان احزاب همسو با مسکو در دوران جنگ سرد و احزاب راست افراطی کنونی چندان دقیق به نظر نمی‌رسد. اگرچه احزاب افراطی جدید به درجات مختلف از منافع روسیه حمایت می‌کنند، اما برخلاف احزاب کمونیستی دوران جنگ سرد، ارتباطات رسمی و مستقیم با روسیه پوتین ندارند. در آن زمان، احزاب کمونیستی اروپای غربی به‌طور علنی با اتحاد جماهیر شوروی در ارتباط بودند و حتی پیش از جنگ جهانی دوم تحت «انترناسیونال کمونیستی» که مسکو آن را هدایت می‌کرد، فعالیت می‌کردند. این سازمان در سال‌های بعد با کومینفورم جایگزین شد؛ تشکیلاتی که احزاب کمونیستی کشور‌های اروپای غربی و شرقی از جمله فرانسه و ایتالیا را دربر می‌گرفت و مستقیماً از سوی مسکو هدایت می‌شد. البته در دهه ۱۹۷۰، برخی از این احزاب نظیر کمونیست‌های ایتالیا و اسپانیا تلاش کردند تا با معرفی «یوروکمونیسم» از شوروی فاصله بگیرند و نوعی استقلال نسبی برای خود تعریف کنند.

با وجود این تفاوت‌ها، مسکو همواره تلاش کرده است از گروه‌های وابسته به خود برای پیشبرد منافعش استفاده کند؛ خواه در دوران کومینفورم در اوایل جنگ سرد یا از طریق گروه‌های راست افراطی در جهان امروز. این گروه‌های راست‌گرای افراطی شامل شبه‌فاشیست‌ها و برتری‌طلبان سفیدپوست مسیحی هستند که به تقویت دیدگاه‌های محافظه‌کاری ملی‌گرای مسیحی در ایالات متحده کمک می‌کنند. در این میان، حکومت ملی‌گرای پوتین که مورد حمایت کلیسای ارتدوکس روسیه قرار دارد و همچنین «دموکراسی غیرلیبرال» ویکتور اوربان، الگو‌هایی را برای این جریان‌ها فراهم کرده‌اند.

کرملین به‌طور جدی در اروپا فعالیت می‌کند. حمایت سیاسی و مالی روسیه از گروه‌های راست افراطی نه‌تنها باعث تشدید شکاف‌های اجتماعی و سیاسی در قاره شده، بلکه در بی‌اعتبار کردن دموکراسی غربی نیز نقش ایفا کرده است. این اقدامات شامل عملیات‌های نفوذی مخفیانه‌ای می‌شود که، بنا به ادعای مقامات آلمانی، نهاد‌های سیاسی این کشور و حزب آلترناتیو برای آلمان را هدف قرار داده است. سال گذشته، افشای ایمیل‌ها و پیام‌هایی میان یک افسر اطلاعاتی روس و مشاور یکی از اعضای حزب آلترناتیو در پارلمان آلمان نشان داد که این حزب برای جلوگیری از ارسال تانک‌های آلمانی به اوکراین تلاش‌هایی انجام داده است. هرچند آن افسر و مشاور هرگونه دخالت را رد کردند، اما افشای چنین ارتباطاتی از تلاش‌های مداوم روسیه برای اثرگذاری بر سیاست‌های اروپا پرده برداشت.

جی دی ونس به اروپا هشدار داد: دیگر نمی‌توانید به میانه روی آمریکا تکیه کنید!

مقامات چک گزارش داده‌اند که وب‌سایت خبری «صدای اروپا»، مستقر در پراگ، مبالغی به سیاستمداران دست‌کم شش کشور اروپایی انتقال داده است. این اقدام در چارچوب آنچه «عملیات نفوذ روسیه» نامیده شده، تعریف شده است. روسیه با وجود این ادعاها، هرگونه دخالت در کمپین‌های اطلاعات نادرست علیه غرب را انکار می‌کند. اما صرف‌نظر از این تاکتیک‌ها، احزاب راست افراطی اروپا امروز در مخالفت با «بیداری اجتماعی» و مهاجرت با دولت ترامپ هم‌موضع شده‌اند؛ مشابه زمانی که احزاب کمونیستی غربی در قرن بیستم از موضوعاتی حمایت می‌کردند که برای دولت‌های دموکرات در دوران جنگ سرد اهمیت داشت. با این حال، در دوران جنگ سرد، دولت‌های دموکرات ایالات متحده، بر خلاف موضع فعلی جی دی ونس، هرگز به دولت‌های اروپایی توصیه نکردند که به این احزاب نزدیک شوند.

اگرچه ترامپ، ونس و ماسک تنها با انتقاد‌های محدود مواجه شدند و حزب آلترناتیو برای آلمان نیز در انتخابات اخیر به موفقیت مورد انتظار برخی نرسید، اما قدرت رو به رشد راست افراطی نشانه‌ای از آسیب‌پذیری بیشتر دولت‌های اروپایی در مقایسه با دوران کمونیسم است. در دهه ۱۹۶۰، مرکز سیاسی اروپا کاملاً تثبیت شده بود، اما امروزه این مقاومت در برابر گرایش‌های افراطی بسیار کمرنگ‌تر شده است.

به نظر می‌رسد دولت ترامپ به این مسائل اهمیت چندانی نمی‌دهد. ونس به‌صراحت اعلام کرد که رهبران معتدل اروپایی نمی‌توانند به اعتدال آمریکا تکیه کنند. مقامات دولت ترامپ احتمالاً علاقه‌ای به اطلاعاتی که گستردگی و عمق تهدید روسیه برای اروپا را آشکار می‌کند، نخواهند داشت. این بی‌توجهی اکنون به بخشی از سیاست ایالات متحده تبدیل شده است.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید