رئیسجمهور کارتنخواب با شام وحشت!
مهرداد حجتی در صفحه آخر شرق نوشته است: «پریشب همه وزرای خارجه اتحادیه اروپا شام وحشت» کوفتشان شد! مگر در ضیافت شامی که اسمش را گذاشتهاند «شام وحشت» لقمه از گلوی کسی پایین میرود؟ آنهم با تصویر هیولای ترسناکی به نام ترامپ؟» چپی این را میگوید، آنهم با فنجانی قهوه در دست. راستی هم با قطعه کیکی در دست میگوید: «همه وزرا چپ بودهاند، لابد؟» چپی با همان فنجان قهوه در دست میگوید: «اگر راست میبودند دیگر وحشتی در کار نبود؟» راستی با قطعه کیک دیگری در دست میگوید: «البته که نبود».
به نوشته این مقاله طنزآلود: چپی با دست خالی بدون فنجان میگوید: «چرا خنده!؟!» راستی با قطعه کیک تازه دیگری در دست میگوید: «بهخاطر پیشبینی غلطشان. عوضش پیشبینی ما درست بود». چپی که منتظر یک فنجان قهوه دیگر است، میگوید: «مگر شما پیشبینی کرده بودید!؟! راستی با قطعه کیک تازه دیگری میگوید: «منظورم آن برادر است. گفته ١٥ سال پیش همین وضع را پیشبینی کرده!» چپی حیرتزده میگوید: «واقعا؟! آنموقع همین را گفته؟!» راستی با قطعه کیکی دیگر میگوید: «گفته آنموقع رسانههای شیفته غرب این حرف را مسخره کردهاند!» چپی همچنان بدون فنجان قهوه و بدون قطعهای کیک میگوید: «آنوقت ایشان معلوم نکردهاند آینده آمریکا چه میشود؟!» راستی با قطعه کیک تازهای دیگر میگوید: «چرا، گفته آمریکا تا سال ٢٠٣٥ حتما سقوط میکند!» چپی بدون کیک و بدون قهوه میگوید: «ربطش به ترامپ!؟!»
و سرانجام مقاله شرق به این جا رسیده که: راستی با قطعه کیکی در دست میگوید: «آره داش. فاتحه آمریکا خوانده شد و رفت. خلاص!» چپی با همان دست خشکشده میگوید: «اینطوری که آمریکاییها همه بدبخت و آواره میشوند! همه میشوند کارتنخواب! حتی ممکن است برای کار بیایند ایران!» راستی با آخرین قطعه کیک در دست میگوید: «روزگار را چه دیدی برادر؛ شاید «اوباما» یک روز در خانهات را بزند برای نظافت!»