قدرت نرم ایران در منطقه
دخالتهای خارجی، تحریم ها، ضدیت ایران و آمریکا در اغلب مسائل با یکدیگر باعث شده است قدرت نرم ایران فعال نشود و بازیهای رسانهای نیز روایتی از مقصر دانستن ایران در همه مسائل بازنمایی میکنند.
کد خبر :
۸۴۲۷۵
بازدید :
۶۹۳۷
روح الله اسلامی | ایران جغرافیای فرهنگی به اندازه فلات ایران دارد و جغرافیای تاریخی ایران نیز از هند و چین تا شمال آفریقا را در برمی گیرد. اشتراکات زبانی، آیینی، مذهبی و تاریخی با کشورهای منطقه باعث شده است که قدرت نرم برای ایران شکل گیرد.
اشتراک زبان فارسی با افغانستان، تاریخ و تمدن ایرانی با تاجیکستان، قومی و نژادی با ترکمنستان و ازبکستان، فرهنگی و تاریخی با آذربایجان، ارمنستان و ترکیه، مذهبی، شیعی و تاریخی با عراق، سوریه، لبنان و مذهبی اسلامی با عربستان، پاکستان و اغلب کشورهای اسلامی به طور طبیعی زمینه مساعد همکاری و همگرایی را فراهم کرده است.
اشتراک زبان فارسی با افغانستان، تاریخ و تمدن ایرانی با تاجیکستان، قومی و نژادی با ترکمنستان و ازبکستان، فرهنگی و تاریخی با آذربایجان، ارمنستان و ترکیه، مذهبی، شیعی و تاریخی با عراق، سوریه، لبنان و مذهبی اسلامی با عربستان، پاکستان و اغلب کشورهای اسلامی به طور طبیعی زمینه مساعد همکاری و همگرایی را فراهم کرده است.
ایران نیز همانند اغلب بازیگران خردمند سعی در افزایش قدرت ملی، نفوذ منطقه ای، کسب وجهه و مبادلات تجاری و اقتصادی با همسایگان دارد.
زمینههای اشتراک فرهنگی و تاریخی میتواند فرصت مناصب برای همگرایی اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی فراهم سازد، اما در واقعیت ایران با اغلب کشورهای منطقه نتوانسته است روابط اقتصادی پایدار و سیاست خارجی قابل پیش بینی و مورد اعتمادی را شکل دهد.
دخالتهای خارجی، تحریم ها، ضدیت ایران و آمریکا در اغلب مسائل با یکدیگر باعث شده است قدرت نرم ایران فعال نشود و بازیهای رسانهای نیز روایتی از مقصر دانستن ایران در همه مسائل بازنمایی میکنند.
در حالی که بازیگران فرامنطقهای به عراق و افغانستان لشکر کشیدند و این کشورها را اشغال نظامی کردند، بحران سوریه و لیبی را شکل داده اند، طالبان، القاعده و داعش را شکل داده و به آنها در راستای منافع ملی خود جهت میدهند، آشوب، خشونت، جنگهای داخلی و به هم خوردن توازن منطقه تامین کننده اهدافشان است از ایران به عنوان برهم زننده نظم نام میبرند.
اگر طالبان در افغانستان قدرت میگیرند، شورشهای سراسری در عراق به وجود میآید، انفجار در لبنان اتفاق میافتد به گونهای رویدادها را به لحاظ خبری و روایتی تنظیم میکنند که ایران انگشت نما گردد.
بخشی از این فرایند راهبردهای سیاسی بازیگران دخیل در بحران است، اما بخشی از ناتوانی به فعالیتهایی برمی گردد که مدام در حال تکرار آن هستیم و اجازه دفاع از منافع ملی و بهره مندی از قدرت نرم ایران را سلب کرده است.
۱-بازنمایی وضعیت زنان: نیمی از جمعیت را زنان تشکیل میدهند و بازنمایی که از وضعیت زنان در ایران وجود دارد مناسب نیست. هر چند در تاریخ معاصر زنان حق رای دادن، نمایندگی سیاسی، شغل، تحصیل و بهره مندی از امکانات بهداشتی را به دست آورده اند، اما گاهی تفسیرهای فردی و اقدامات موازی کارانه و ضد حقوق انسانی باعث میگردد ایران کشوری ضد زن معرفی گردد.
۱-بازنمایی وضعیت زنان: نیمی از جمعیت را زنان تشکیل میدهند و بازنمایی که از وضعیت زنان در ایران وجود دارد مناسب نیست. هر چند در تاریخ معاصر زنان حق رای دادن، نمایندگی سیاسی، شغل، تحصیل و بهره مندی از امکانات بهداشتی را به دست آورده اند، اما گاهی تفسیرهای فردی و اقدامات موازی کارانه و ضد حقوق انسانی باعث میگردد ایران کشوری ضد زن معرفی گردد.
زنان همانند مردان حق مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارند و به همان اندازه باید از امکانات آموزشی، ورزشی، استخدامی و بهداشتی بهرهمند باشند. یکی از عواملی که زمینههای همگرایی ایران با کشورهای همسایه و هیمنطور بهره مندی از مراودات دوستانه را با همه زمینههای مشترک فرهنگی کاهش داده است ترس زنان همسایه و همینطور تصویری از ایران است که در آن نیمی از جمعیت حذف شده اند.
تا زمانی که سیاست گذاریهای داخلی بر اساس تبعیض مثبت به نفع زنان، دفاع از حقوق انسانی همه شهروندان و بهره مندی از فرصتهای یکسان نباشد ایران قدرت نرم خود در تاجیکستان، لبنان، کشورهای شمال آفریقا، ترکیه و ... را از دست خواهد داد.
۲-بازنمایی ایدئولوژیک: ایران منابع فرهنگی زیادی دارد و هر گاه در طول تاریخ قدرت منطقه و بین الملل بوده است از سبک حکومت داری ایرانی استفاده کرده است. در حکومت داری ایرانی اولویت با سیاست همزیستی مسالمت آمیز همه فرهنگ و اندیشهها است.
۲-بازنمایی ایدئولوژیک: ایران منابع فرهنگی زیادی دارد و هر گاه در طول تاریخ قدرت منطقه و بین الملل بوده است از سبک حکومت داری ایرانی استفاده کرده است. در حکومت داری ایرانی اولویت با سیاست همزیستی مسالمت آمیز همه فرهنگ و اندیشهها است.
ایران منبع و معدن تکثرهای فرهنگی، تباری، زبانی و مذهبی است و از هخامنشیان تا صفویه هر زمان ایران دارای قدرت بین المللی بوده است از این امکان استفاده کرده است. ایران به لحاظ زبان فارسی، آیین و رسوم ملی، شعائر اسلامی، فرهنگ تشیع، تاریخ و مفاخر ایرانی با همسایگان اشتراکاتی دارد که میتواند زمینه ساز همکاری و فعالیتهای مختلف گردد.
اما تنها هلال شیعی و یا ایدئولوژی مذهبی بازنمایی میگردد و این گونه بازنمایی که به علت نهادهای موازی غیرحرفه ای، سیاست گذاریهای فردی و جنگ رسانهای علیه ایران تشدید شده است و باعث از کار افتادن امکانهای همگرایی شده است. بازنمایی ساده، یک جانبه و ایدئولوژیک حتی کشورهایی که ایران را دوست دارند تبدیل به واگرایی کرده است که حتی ارسال کتاب و کمکهای خیرخواهانه را به چشم نفوذ ایدئولوژی تفسیر میکنند.
برای داشتن مراودات اقتصادی و سیاسی و بهره مندی از اشتراکات فرهنگی نمیتوان با اولویت یک منبع فرهنگی و تعطیلی سایر ذخائر و میراث کشور از منافع ملی دفاع کرد به نحوی که عوامل جاذبه تبدیل به دافعه خواهند شد. هر زمان حکومت داری و فرهنگ ایرانی که مردم آزاری و هم زیستی مسالمت آمیز انسانها جوهره آن بوده است از منطقه حذف شده است به جای آن خشونت، جنگ، آشوب و تعصب حاکم شده است.
۳-بازنمایی امنیتی: بالاترین سطح کنشگری در محیط بین الملل توسط خرد سیاسی تعیین میشود. سیاست یعنی شناخت نیروها و بازیگران مختلف و برقراری موزانه بین آنها با رویکردی واقع گرایانه. گاهی نهادهای طراح، مجری و ارزیاب در ایران در کارهای یکدیگر به لحاظ محتوایی و شکلی مداخلات انجام میدهند و اینگونه رقابت نهادی و پس از آن رقابت معرفتی شکل میگیرد.
۳-بازنمایی امنیتی: بالاترین سطح کنشگری در محیط بین الملل توسط خرد سیاسی تعیین میشود. سیاست یعنی شناخت نیروها و بازیگران مختلف و برقراری موزانه بین آنها با رویکردی واقع گرایانه. گاهی نهادهای طراح، مجری و ارزیاب در ایران در کارهای یکدیگر به لحاظ محتوایی و شکلی مداخلات انجام میدهند و اینگونه رقابت نهادی و پس از آن رقابت معرفتی شکل میگیرد.
چنین رقابتی خود را از چارچوب قدرت رسمی حکومت و قدرت غیر رسمی احزاب خارج کرده و به داخل دولت کشور وارد میگردد. رویکردهای آرمان گرایانه بازیگران سنتی و امنیتی نظامیان میتواند اولویت واقع گرایی در سیاست خارجی را از میان ببرد. در چنین فضایی اعتدال، مصلحت، منافع ملی و بازیگری خردمندانه به کنار میرود و جای خود را به بازیهای بخشی و مسابقات و رقابتهای نهادی میدهد.
چنین فضایی سیاست را که باید جهت دهنده و اولویت گذار و تنظیمگر باشد از عرصه خارج و امنیت را به عنوان غایت سیاستگذاری حتی در امور اقتصادی و فرهنگی وارد میسازد. نظامیان، احزاب، لابیها، گروههای فشار، بازیگران با نفوذ همه باید تابع حکومت و تحت حاکمیت دولت باشند.
هر گونه حرکت گریز از مرکز بازنمایی امنیتی را ایجاد میکند که حتی اگر تلاشها و فعالیتها درست باشد به علت کنار زدن فلسفه، دکترین و اقدامات سیاسی، ایران به غلط مقصر روندهای منفی منطقه برچسب میخورد و انگشت نما میشود.
۰