(تصاویر) انتقاد جرج آر آر مارتین از ارباب حلقهها؛ اهمیت مرگ گاندالف
اگرچه تأثیرپذیری جرج آر. آر. مارتین از ارباب حلقههای اثر جی.آر.آر. تالکین و دیگر روایتهای کلاسیک فانتزی آشکار است، اما به نظر میرسد وی با رویکرد تالکین در قبال سیر تحول شخصیت گاندالف اختلافنظر دارد.
علیرغم علاقهٔ آشکار جرج آر. آر. مارتین، نویسندهٔ رمان «حماسهٔ نغمهٔ یخ و آتش» (بازی تاجوتخت)، به حوزهٔ فانتزی، اما یکی از انتقادات وی به «ارباب حلقهها»ی تالکین، باهدف اثر همخوانی ندارد. شهرت مارتین، ناشی از رویکرد بیباکانهٔ او در حذف شخصیتها، حتی شخصیتهای اصلی مانند ند استارک، در مجموعه آثارش است.
این نویسندهٔ صاحبنام، احساسات عمیقی نسبت به مرگ شخصیتها دارد و معتقد است صحنههای مرگ در آثار ادبی، میبایست تأثیری ماندگار بر مخاطب برجای گذارند. در مقابل، بسیاری از نویسندگان تمایل کمتری به حذف شخصیتها دارند و گاه این احتیاط میتواند منجر به نتایج نامطلوب شود.
مرگ گاندالف، جادوگر مشهور، در یاران حلقه و بازگشت او بهعنوان گاندالف سفید در «دو برج»، نقشی محوری در سهگانه ارباب حلقهها ایفا میکند و واجد معانی عمیقتری برای این شخصیت است. بااینحال، به نظر میرسد مارتین هنوز با نحوهٔ پرداختن به مرگ و رستاخیز گاندالف توسط تالکین موافق نیست.
توضیح مشکل جرج آر آر مارتین درباره مرگ گاندالف در ارباب حلقهها
نویسنده بازی تاجوتخت باور دارد که او باید مرده میماند
بر خلافِ رویکرد غالب در دنیای فانتزی، جرج آر. آر. مارتین در آثار خود از مرگ شخصیتها واهمهای ندارد. او معتقد است نویسندگان دیگر نیز با اتخاذ رویکردی دائمیتر به مرگهای داستانی، بر غنای آثارشان میافزایند. مارتین در مصاحبهای با «بولزآی با جسی ثورن»، مرگ را بهعنوان عنصری «تحولآفرین» در داستان تلقی میکند. وی تأکید میکند که مرگ، حتی در صورت احیای شخصیت، باید تأثیری ماندگار بر ساختار روایت و شخصیتهای درگیر داشته باشد. بااینحال، به نظر میرسد مارتین حتی با احیای شخصیتها نیز چندان موافق نیست، چنانکه با ابراز تأسف از بازگشت گاندالف پس از نبرد با بالروگ در آثار تالکین، اذعان میدارد که «همواره احساس میکردم گاندالف باید مرده باقی میماند.»
جورج آر. آر. مارتین، نویسنده شهیر، بر این باور است که لحظات پایانی گاندلاف خاکستری در کتاب «یاران حلقه» بهترین وداعی بود که میتوانست برای این شخصیت رقم بخورد. او با تاکید بر تاثیرگذاری این صحنه، میگوید: «چه قدرت و تاثیری داشت، مرا به شدت درگیر خود کرد.» بااینحال، بازگشت گاندلاف بهعنوان جادوگر سفید، تا حدودی از حس فداکاری او میکاهد. این بازگشت گاندلاف با قانون مورد علاقهٔ مارتین برای بازگرداندن شخصیتها مطابقت ندارد. در «ارباب حلقهها» هیچ بهایی برای زنده شدن گاندلاف پرداخت نمیشود. همانطور که مارتین بیان میکند: «در واقع، به نظر میرسد او قدرتمندتر هم شده است.»
رماننویس، جی.آر.آر. مارتین، معتقد است که در صورت مرگ دائمی گاندالف، حماسهٔ ارباب حلقهها از غنا و تأثیرگذاری بیشتری برخوردار میشد. هرچند انتقادات وی در چارچوب قواعد روایتپردازی شخصیاش منطقی به نظر میرسد، اما ماهیت والاتر بازگشت گاندالف را نادیده میگیرد. احیای گاندالف را نمیتوان با نمونههایی همچون جان اسنو مقایسه کرد، زیرا نقش وی در بطن روایت تالکین کاملاً مجزا و حیاتی است.
جورج آر. آر. مارتین نکتهٔ مرگ گاندالف در ارباب حلقهها را درک نمیکند
نقش گاندالف در سریال تالکین با شخصیتهای برخاسته از مرگ جرج آر آر مارتین متفاوت است
درحالیکه رویکرد مارتین به کشتن شخصیتها منطقی است، احساسات او در مورد مرگ گاندالف، هدف از حضور این شخصیت در ارباب حلقهها را از دست میدهد. نقش گاندالف در داستان با نقش جان اسنو یا کتلین استارک در بازی تاجوتخت متفاوت است. اول اینکه او یک شخصیت ِانسانی نیست، بنابراین نباید حتی در مرگ، او را با معیارهای انسانی سنجید.
دوم اینکه فلسفهٔ مارتین در مورد ازدستدادن بخشی از خود برای شخصیتهای انسانی منطقی است، اما ماهیت فرشته گونهٔ گاندالف در دنیای تالکین، این موضوع را بیاهمیت میکند. شخصیت او کاملاً برای انجام کارهای خارقالعادهای مانند بازگشت از مرگ، آماده شده است.
علاوه بر این، فداکاری گاندالف که او را قویتر میکند، پیام قدرتمندی را در روایت ارباب حلقهها ارسال میکند. جادوگر خاکستری جان خود را برای نجات دوستانش و اطمینان از شکست سائورون میدهد – دو چیزی که باید بهخاطرش پاداش داده شود. تالکین با بازگرداندن گاندالف به قدرت بیشتر، تأکید میکند که پذیرش دوستی و امید، فرد را قدرتمندتر میکند.
این در مورد شخصیتهایی مانند جان، کتلین یا برک دنداریون صدق نمیکند که همگی پس از خیانت یا قتل جان خود را از دست میدهند. منطقی است که آنها بهعنوان افرادی کاملاً متفاوتی بازگردند، زیرا لحظات آخر زندگی آنها، شخصیتشان را به طور منفی تغییر داده است.
باید افزود، قدرتمندتر شدن گاندالف پس از فداکاریاش، پیامی تأثیرگذار در بطن روایت ارباب حلقهها برجای میگذارد. جادوگر خاکستری، جان خویش را وقف نجات یاران و تضمین شکست سائورون میکند – دو هدفی که سزاوار پاداشاند. تالکین با بازگرداندن گاندالف در هیئتی نیرومندتر، بر این نکته تأکید میکند که در آغوش کشیدنِ دوستی و امید، موجب تقویت فرد میگردد.
این امر در مورد شخصیتهایی نظیر جان اسنو، کتلین استارک یا برن دنداریون که پس از خیانت یا قتل جان باختند، مصداق پیدا نمیکند. بدیهی است که آنها با شخصیتی دگرگونشده و تحت تأثیر منفی لحظات پایانی زندگیشان، بازگشتند.
جرج آر آر مارتین از فصل دوم سریال House of the Dragon میگوید
در سراسر حماسه ارباب حلقهها، گاندالف تجسم نیرویی هدایتگر است. این نقش بهطورکلی با نقش یک بازیگر سیاسی اصلی، همانند آنچه در بازی تاجوتخت شاهد هستیم، متفاوت است. حضور Gandalf در «دو برج» و «بازگشت پادشاه» ضروری است و نتایج نهایی نبرد خیر و شر در سرنوشت ارباب حلقهها، بدون بازگشت او، نامشخص باقی میماند.
مرگ دائمی گاندالف در ارباب حلقهها هرگز رویکردی کارآمد به شمار نمیرفت
احیای گاندالف در ارباب حلقهها صرفنظر از فلسفهٔ مارتین، بهخوبی عمل میکند و بعید است که حذف او از داستان به نفع مجموعه تالکین باشد، مگر اینکه تغییرات عظیمی اعمال شود. گاندالف دلیلی کلیدی برای پیروزی ساکنان سرزمین میانی بر سائورون است و تصور داستان تالکین بدون بازگشت او بهعنوان جادوگر سفید دشوار است.
او مستقیماً بر نبرد Helm’s Deep تأثیر میگذارد، نبردی که بدون دخالت او قطعاً باخته میشد. این شکست همچنین مانع از آن میشد که آراگورن و دیگران به اندازهٔ کافی سائورون را سرگرم کنند تا فرودو و سم بتوانند وارد موردور شوند.
قطعاً احیای گاندالف عنصری کلیدی و ضروری در موفقیت سهگانه ارباب حلقهها به شمار میرود. این بازگشت نهتنها با جهان داستانی تالکین همخوانی دارد، بلکه از نظر منطق درونی روایت نیز اقدامی هوشمندانه است.
رویکرد جرج آر. آر. مارتین در قبال مرگ شخصیتها، اگرچه قابلتأمل، اما قادر به درنظرگرفتن ماهیت ویژه گاندالف در مقایسه با دیگر شخصیتهای فانتزی نیست. ارباب حلقهها با احیای گاندالف، ضمن حفظ قوام روایت، پیامی مهم را از طریق تبدیل او به گاندالف سفید منتقل میکند.
منبع: بازار